◄ نیروی انسانی شایسته، کلید حل چالش های فرداست
فلسفه شکلگیری مدیران فرودگاهی(اینگام) تربیت و استقرار مدیران با دانش، ماهر و برخوردار از تجربه جهانی، تفکر منطقی و ذهن فلسفی است.
رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران در برنامه توجیهی منتخبان طرح پرورش نسل آینده مدیران فرودگاهی(اینگام) گفت: فلسفه شکلگیری اینگام تربیت و استقرار مدیران با دانش، ماهر و برخوردار از تجربه جهانی، تفکر منطقی و ذهن فلسفی است.
به گزارش تیننیوز وبه نقل از روابط عمومی شرکت فرودگاهها و ناوبری هوای ایران، رحمتاله مهآبادی در این مراسم که با حضور منتخبان طرح اینگام برگزار شد، اظهار کرد: فردای پر چالش، تغییرات عصر حاضر را بر ما تحمیل کرده؛ تغییراتی که سازمان، فرد، خانواده و حیات فردی و سازمانی ما را تحت تأثیر خود قرار داده است. یکی از این چالشها تغییر پارادایمها است و در این زمینه علوم جدید، مفاهیم، فرآیندها، ابزارها، کاربران و مدیریت را دگرگون کردهاند. این تغییرات حتی چالشهای جدیدی را با خود آوردهاند.
وی بابیان اینکه چالش بعدی تغییر در فناوری است، گفت: هوش مصنوعی، رباتها، فناوری اطلاعات، فرا انتقال دادهها، ارتباطهای دوربرد، ماهوارهها، سیستمهای خبره و شبکههای پیچیده، از تغییرات این عصر است. خیلی سریع باسیم و انواع آن خداحافظی میکنید؛ پس دیگر نه سیمچین میخواهید و نه چسب و هویه و قلع و سیستم وایرلس جای انواع سیمها را گرفته است. موجودیت که تغییر کرد؛ خیلی چیزها عوض میشود، تخصص عوض میشود، آموزش عوض میشود و تهدیدها هم چه از نظر شکل و محتوا و چه از نظر نوع و گستره محیط عوض میشوند.
مهآبادی ادامه داد: در همین شرکت خودمان در حوزه عملیاتی برجها مجازی میشوند، هدایت زمینی هواپیما عوض حذف میشود، تجهیزات عوض میشود، شغلها حذف و عوض میشود، ماهیت اماکن تغییر میکند و خیلی از مفاهیم مانند مأموریت رفتن، تعمیر و نگهداری و... قلب میشوند.
مدیرعامل شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران بابیان اینکه همه این تغییرات برای همه فرودگاهها و کشورها و رقبا یکسان خواهد بود، توضیح داد: آنچه موجب افتراق و تمایز خواهد شد و به عنوان عنصری که حرف اول را خواهد زد، فقط انسان است؛ انسان کاربر و انسان مدیر. البته این انسان هم باید تغییر کند. مدام هم باید تغییر کند.
وی با اشاره به این که چالش دیگر تشدید رقابت است، گفت: در بازار جدید، یک تغییر، یک حرکت و حتی یک حرف زیادی میتواند همه چیز را عوض کند. فضای کشور را ملاحظه کنید. ما با شبکه راهِ شاهی، سیستمهای فرسوده و طرحها و آموزشهای قرن نوزدهمی میخواستیم پل ارتباطی شرق و غرب و نقطه اتصال اروپا و آسیا پاسفیک باشیم. بااینکه ظرف کمتر از دو سال، 35000 کیلومتر راه هوایی ایجاد کردیم، بسیاری از سامانهها را نوسازی کردیم، مشاور بینالمللی گرفتیم، آموزشهای نوین را آغاز کردیم، فناوریها و متدولوژیهای جدید همچون RNAV1 را پیادهسازی کردیم. چه شد؟ الان درگیر رقابت شدید هستیم. اگر چنین نمیکردیم، چه میشد؟
مه آبادی ادامه داد: ما با اقداماتمان هزینه و فرصت از دست رفته را به سازمان تحمیل نکردیم بلکه درآمد ایجاد و توسعه را متحول کردیم. دیروز آن کارها را کردیم و امروز و فردا هم تعرفهها را رقابتی میکنیم. ولی پسفردا باید چه کرد؟ یعنی وقتی از نظر کیفیت شبکه و تجهیزات تفاوتها از بین رفت، چه عنصری علمدار مبارزه در بازار خواهد بود؟ فقط انسان؛ انسان کاربر و انسان مدیر.
وی چالش بعدی را مربوط به محیطزیست دانست و گفت: در این زمینه محدودیتهای شدید و حاکمیت قوانین سختگیرانه جهانی، آلایندهها، آلودگی هوا، تصفیهخانهها و غیره را خواهیم داشت که باید مورد توجه قرار دهیم.
وی ادامه داد: چالش دیگر، چالش عصر دانش است. دانش تنها مطاع ارزشمند فعلی در بازار است. اقتصادها دانش بنیان میشوند. در این اقتصاد، ارزشمندترین داد و ستد و پرسودترین معامله، دانش است. حتی پایههای قدرت فردی و سازمانی دانش خواهد بود. بدون دانش نه کاربر و نه مدیر قادر به اجرای نقش خود نیستند. نوآوریها جای روشهای کلیشهای را میگیرند و این تفکر است که میدانداری میکند و این قدرت تفکر به بالاترین دارایی سازمان تبدیل میشود.
مهآبادی بابیان اینکه عصر جدید و تغییرات جدید بر استراتژی، تکنولوژی، ساختار و حتی فرهنگسازمانی بهطور عمیق تأثیر خواهد گذاشت، ادامه داد: ظهور و یکهتازی شرکتهای دانش بنیان، رقابت بر سر جذب و ربودن کارکنان حرفهای، متنوع شدن خدمات، ارزشآفرینی نیروی انسانی، اهمیت یافتن کارآفرینی سازمانی، ضرورت تولید و فروش محصولات کارآفرینانه، تغییر روشها به جای تغییر انسان، توسعه بانکهای اطلاعاتی، بیمفهوم شدن مکان فعالیت، ماشینی شدن ارتباطات، کوچک شدن سازمان، حذف برخی مشاغل از جمله کاهش مشاغل مدیریت میانی، نقشآفرینی کار پاره وقت و توسعه ساختارهای پروژهای، درخشش تفویض اختیار و رفع تمرکز؛ همه چیز تغییر میکند.
وی ادامه داد: وقتی همه چیز تغییر میکند؛ ما هم باید تغییر کنیم. آن چیزی که باید بیش از همه دچار تغییر شود؛ انسان کاربر و انسان مدیر است؛ تغییر در دانش، مهارت، نگرش، تفکر، رفتار و فرهنگ است. انسانهای ماهر باید چند بعدی، چند تخصصی و چند پیشهای شوند. در این دوران نقش مدیر در اطمینان بخشی به سازمان و رفع نگرانی تأمین نیروی کار شایسته در تمام ردهها و مخصوصاً مشاغل کلیدی و مشاغل مدیریتی است. البته این پدیده ایستا نیست بلکه باید به یک جریان پایدار و پویا تبدیل شود.
مهآبادی افزود: در این مرحله است که کشف استعدادها و تربیت آنان حرف اول را میزند و به یک ضرورت و اقدام حیاتی مبدل میشود، یعنی فرایندی که همیشه در آن مراقبت از مشاغل کلیدی، شناسایی استعدادها و جانشینپروری در جریان است.
وی افزود: این تغییرات حتی روی شخصیت هم اثر میگذارد. روی رفتار و اخلاق و فرهنگسازمانی هم اثر میگذارد. دوران تهدید سازمان و تجمع و اعتراض و نامه و شبنامه تغییر میکند. همین امروز که ما در مراقبت پرواز ریموت تاورها و تغییر و جابجایی فیدرهای را بهزودی تجربه میکنیم. در الکترونیک میزبان سیستمهای غیرنیازمند به تعمیر و نگهداری هستیم. در مخابرات تمام زیرساختها و فرایندها و حتی اپلیکیشنها متحول شده است. در ایمنی زمینی به سمت حذف مشاغل مارشلینگ میرویم.
مه آبادی گفت: در حوزههای مالی و اداری سامانهها رقیب انسانها شدهاند اما عدهای در فضای عصر یخبندان زندگی میکنند. دانش دارند ولی خروجی و رفتار جاهلانه است. اینجاست که مفهوم دیگری را به نام سازمان من، تفکر من، فردای من مطرح میشود.
وی ادامه داد: نیروی انسانی فردا باید در فردا فکر کند. خود را برای فردا آماده کند. فردا را ببیند و گفتار و رفتارش فردایی باشد. تفکرش صحیح و منطقی باشد. ما برای اطمینان از اداره درست شرکت، اطمینان از امنیت شغلی و اطمینان از حیات سازمانی نیاز داریم که افراد سازمان تفکری صحیح و منطقی داشته باشند. حتی این هم کافی نیست. باید در واحد، اداره، حوزه و نهایتاً سازمان، تفکر صحیح و منطقی حاکم باشد.
وی گفت: برای اصلاح تفکر و مقابله با تفکر ناصحیح نیاز به عزم سازمانی داریم تا با تفکراتی که اجازه میدهد فرد ناتوان در حل مشکلات سازمان اجازه یابد؛ از سازمان حقوق بگیرد و علیه سازمان نقشآفرینی کند، مقابله شود. به فرد اجازه میدهد تا حتی سازمان را پاسخگوی مشکلاتی کند که خودش آن را آفریده است.
رئیس هیئت مدیره گفت: آنچه میخواهیم اتفاق بیفتد، در یک واژه این است که ذهنها باید ذهن فلسفی شود. تفکر منطقی اساس کار فرد است و فرد باید با تفکر منطقی از شناسایی مسئله تا پیدا کردن راهحلهای مناسب برای مشکلات پیش برود و این کار امکانپذیر نیست، مگر اینکه فرد از خصوصیات تفکر منطقی برخوردار باشد، یعنی از ذهن فلسفی برخوردار باشد.
وی با تأکید براینکه این اصلاح تفکر در حوزه مدیریت اساسیتر و ضروریتر است، گفت: مدیران ما باید از ذهن فلسفی برخوردار شوند. فردای سازمان ما وابسته اصلاح قواعد و قالب فکری مدیران است که فقط با برخوردار شدن آنها از ذهن فلسفی محقق میشود. نگرشها نسبت به سازمان و مسائل آن و چگونگی انجام فعالیتهای مدیران؛ همه و همه به قواعد و قالب فکری مدیران آنان مربوط است؛ کادری که مرزهای سازمان و عناصر درون آن را مشخص کند.
وی افزود: ذهن فلسفی است که زمینه ادراکات مدیر را وسیعتر و او را در برابر فشار موارد خاص، مقاوم میکند و سبب میشود تا تصمیمات بر اساس هدفهای ثابت و نسبتاً دور اتخاذ میشود. فرضیه استنتاجی، جای تعمیم استقرایی را میگیرد. مسلمات و سنتهای قبلی را زیر سؤال میبرد تا زمینه تغییرات اساسی فراهم شود. ایدهها و پدیدهها را مورد مطالعه قرار میدهد و به ماورای محدودیتهای تعصب جاهلانه، جانبداریهای شخصی و تصورات کلیشهای حرکت میکند.
مدیرعامل شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران در جمعبندی سخنان خود گفت: فلسفه اینگام، هم تحقق همین گفتهها است.
جلسه توجیهی منتخبان طرح پرورش نسل آینده مدیران فرودگاهی(اینگام) صبح امروز(سهشنبه) برگزار شد.