◄ درآمدی بر فرهنگ هوانوردی
داود ربیعی- مشاور توسعه ارتباطات هوانوردی
تیننیوز| چندی است از مفهوم فرهنگ هوانوردی سخن به زبان می آورم. موضوعی آشنا و از سویی غریب. «خیلی دور و خیلی نزدیک»، میتواند توصیف مناسبی برای فرهنگ و آنهم فرهنگ هوانوردی باشد. آنقدر نام و اوصافش آشناست که گاهی پیش پا افتاده تلقی میشود و گاهی آنقدر غریب است که نمیتوان برایش جزییاتی را بیان کرد. بهتر است در ابتدا از مفهوم فرهنگ به معنای عام آن سخن شود.
فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. به عبارت سادهتر فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی میکنند. فرهنگ از آنِ مردم است؛ ادوارد تایلور فرهنگ را، مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه خویش فرامیگیرد تعریف میکند. هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد. فرهنگ به وسیله آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ در حالی که ژنتیک به وسیله وراثت منتقل میشود. همچنین فرهنگ راهکارهای شایع موجه در
یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی. مثلا گفتگو به زبان فارسی یک راهکار است بر رفع نیاز رو در رو سخن گفتن و زبان چینی راهکاری دیگر برای مردمانی دیگر برای رفع همین نیاز است.
فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. فرهنگ در بر گیرنده سازگاری کلی با نیازهای غریزی و فطری واقتصادی یا محیط جغرافیایی پیرامون و همچنین سازمان مشترکی است برای فرو نشاندن نیازهای اجتماعی و سیاسی که از محیط پیرامون بر خواستهاند.
در سده بیستم میلادی «فرهنگ» به عنوان یک مفهوم محوری و کلیدی در انسانشناسی به کار رفت که همه پدیدههای انسانی را دربر میگرفت و صرفا نتیجه امور ژنتیکی به حساب نمیآمد. اصطلاح «فرهنگ» بهویژه در انسانشناسی دارای دو معنی است:
نخست، ظرفیت و گنجایش تکاملیافتهٔ بشر برای دستهبندی و بیان تجربیات به واسطه نمادها و کنش پندارمآبانه و نوآورانه و دوم، راههای مشخصی که مردم براساس آن در نقاط مختلف جهان زیسته و تجربیات خود را به شیوههای گوناگون بیان میکنند و به شکلی خلاقانه دست به کنش میزنند. پس از جنگ جهانی دوم این اصطلاح — اگرچه با معانی مختلف — از اهمیت بیشتری در دیگر رشتهها و حوزههای علمی مثل جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی، روانشناسی سازمانی و علوم مدیریتی برخوردار شد.
از سوی دیگر، تمدن نیز گاهی با فرهنگ در یک راستا فهم می شود، اما در واقع فرهنگ سنگ بنای تمدن است و وسیلهای است که همه حوادث زندگی باید از طریق آن جریان یابد. بین فرهنگ و تمدن، تفاوت ظریفی وجود دارد. تمدن بستری است که فرهنگ در درون آن حرکت میکند و شکل و محتوای زندگی فردی و اجتماعی انسان را می سازد. چه بسا جامعه یا جوامعی دارای فرهنگ غنی و والایی باشند، اما از تمدن قدرتمند یا هم شان و همسنگ فرهنگ خود بیبهره بمانند.
در مفاهیم بیان شده، با یک فرهنگ عمومی در ارتباط هستیم که در این گفتار، جامعه ایرانی و فرهنگ ایرانی را شامل می شود. جامعه ای که ایرانی تبار با فرهنگ ایرانی نامیده میشود و تمامی ایرانی ها اعم از هوانورد و غیر هوانورد در آن جای می گیرد. فرهنگی به غنای چندهزار ساله و البته با تمدنی غیر همسنگ با تاریخ فرهنگی.
حال، به سراغ فرهنگ هوانوردی می رویم، همانطور که گفته شد، روان شناسی سازمانی و علوم مدیریتی، نیز در قالبی از فرهنگ به کار می روند و بهتر است در این گفتار، از آنها به عنوان ابزار اثرگزاری فرهنگ نام ببریم.
از سوی دیگر، دانش، باور، اخلاق و هنر از اجزای فرهنگ به شمار می روند و در قالب و یا ظرفی به نام هوانوردی، تمامی مفاهیم بیان شده، مظروف هوانوردی تلقی میشوند. در این تعریف، دانش را هوانوردی تعریف میکنیم، باور را باور هوانوردی، اخلاق را اخلاق هوانوردی و هنر را ایدههای هنری و یا تبلیغاتی هوانوردی بیان میکنیم. حال که توانستیم مفاهیم کلی و نامحدود واژه فرهنگ را به اجزای قابل توصیف و تعریف، تبدیل کنیم به بیان فرهنگ هوانوردی خواهیم پرداخت.
دانش هوانوردی، موضوع آشنایی است و میتواند تمامی تخصصها و دانشهای مرتبط با هوانوردی را شامل شود و در هوانوردی مانند تمامی علوم دیگر، بر اساس استانداردها و انکسها صورت خواهد پذیرفت. در باور هوانوردی، باورها یا اعتقادات مجموعهای از افکارند که به زندگی معنا میبخشند. باورها ادراک ما از هستی را میسازند. چنین اندیشه میشود که باورها نقش فرماندهی در مغز دارند و زمانی که فکر میکنید که امری درست است، باور شما به مغز فرمان میدهد تا به دنبال چیزی باشد که از اعتقادات شما حمایت کند و البته ایدئولوژی مجموعهای است از نظرات، باورها و
نگرشها. این تعریف از نظر اجتماعی نسبی است و نمیتوان برای آن یک دستورالعمل واحد تدوین کرد.
عدهای به باور عشق به پرواز، عده ای بر اساس یک توجیه اقتصادی و ... وارد این حرفه میشوند و تا جایی که به اخلاق هوانوردی، که یکی دیگر از اجزای هوانوردی است، لطمه نزند، قابل پیگری قانونی نیست. و اما اخلاق هوانوردی، موضوعی است که به مانند تمامی حرفهها و تخصصهای دیگر، قابل تدوین و ارائه دستورالعمل است.
حاکمیت اخلاق حرفه ای در سازمان، قادر است به میزان بسیار چشمگیری سازمان را در جهت کاهش تنشها و موفقیت در تحقق اثر بخش هدف یاری نماید و سازمان را پاسخگو سازد. امروزه داشتن اخلاق حرفهای، به عنوان یک مزیت رقابتی در سازمان مطرح است. «فرد آر. دیوید» میگوید: در سازمان، اصول اخلاقی خوب از پیش شرطهای مدیریت استراتژیک خوب است؛ اصول اخلاقی خوب ، یعنی سازمان خوب.
اصول اخلاقی با تمام ویژگی هایش که برگرفته از فرهنگ کلی جامعه (عقاید، مذهب، آداب و رسوم و...) است شکل میگیرد و در مرحله دوم در درون سازمان حالت اختصاصیتری به خود گرفته و به عنوان فرهنگ سازمانی متبلور میشود در درون این سازمان نیز افراد شاغل و طبقات مختلف دارای خرده فرهنگهای خاصتری هستند که آنها را از دیگران متمایـز میکند، همه اینها باعث میشود که در میان این گروهها و سازمانها نوعی تعصب کار ی خاص شکل گیرد که آن را اصول اخلاق حرفهای مینامند. در یک جمله اخلاق حرفهای متاثر از اخلاق سازمانی است.
زمانی که فاصله میان کشورهای جهان از نظر توسعه در تمام ابعاد افزایش یافت، برای بسیاری از کشورهایی که امروز سرعت رشدشان موردتوجه است، واضح بود که دلایل بسیاری باعث افزایش این فاصله میشود. از جمله اعتقاد و باور عمیق به توسعه، درک واقعی به انجام کارها به صورت گروهی، وجود فرهنگ وفاق ملی به جای رشد فردی، توجه به رفاه عمومی و توسعه تولید، گسترش بازارهای صادراتی توسعه علم مدیریت نوین و پرداختن به دانش و دانایی در تمام سطوح که نتیجه آن تولد ابزارهای جدید ارتباطاتی - اطلاعاتی یا همان اینترنت به صورت شبکه ای جهانی بوده است.
این توسعه و رشد طی دو دهه بین سالهای 2000-1980 رخ داده است به گونهای که بازارهای جهانی یکی پس از دیگری توسط کشورهای صاحب دانش و تکنولوژی شناسایی و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است اما یکی از دلایل ناپیدا اما محسوس که باعث رسیدن به چنین رشد و توسعه در کشورهای پیشرفته شده است، شفاف سازی و ارائه تعاریف درست از اصولی است که حاکم بر اجرای کارهای مدیریتی و تولید است یعنی اصول اخلاق حرفهای که همگی در تمام سطوح و حرف باید به آن معتقد باشند و عمل کنند.
این اصول برمبنای برنامه ریزی درست از نظر اخلاق حرفهای و وجدان کار در کشورهای توسعه یافته سالهاست مورداجرا قرار گرفته و کوتاه مدتی است موردتوجه کشورهـای درحال توسعه نیز واقع شده است به گونهای که تعهد کاری و حس مسئولیت در انجام مشاغل و حرفههای فرهنگی، اجتماعی سیاسی و اقتصادی را تحقق بخشیده است.
در این بخش، بهتر است به تاثیرات عدم وجود این بخش در فرهنگ هوانوردی کشورمان اشاره کنم که به نظرم تاثیر مستقیمی بر مفهوم مهم «ایمنی» در هوانوردی دارد. شما به عنوان یک هوانورد، از دانش خوبی برخوردار هستید، باور مثبت و والایی به حرفه خود دارید و از جنبه اخلاق و فرهنگ هوانوردی، ضعیف هستید، آیا به ایمنی و دستورالعملها پایبند هستید؟ به بیان کلیتر، چند درصد از هوانوردان ما در هر مقامی، از اخلاق و فرهنگ اخلاق هوانوردی برخوردار هستند؟ به نظرم، این همان نقطه ضعف فرهنگ هوانوردی کشورمان است که اصولا باید از فرهنگ ریسک پذیری بالای ایرانی ها فاصله بگیرد.
در فرهنگ ما، ضریب ریسک بالا با شجاعت ارتباط مستقیمی دارد و این همان، پاشنه آشیل ماجراست. درصد زیادی از سوانح هوانوردی کشورمان تنها به دلیل خطای انسانی و آنهم عدم پایبندی به قوانین ایمنی بوده است که علت آن از روی فرهنگ ریسک پذیری بالای ما ایرانیها و به اصطلاح شجاعت است. همان جمله معروف که «بهترین خلبانهای جهان ایرانی هستند» که هنوز مشخص نیست که این ارزیابی توسط کدام نهاد بینالمللی صورت گرفته است! و البته جواب آن مشخص است و منظور از بهترین، شجاعترین است که به نظرم ریشه در هوانوردی نظامی دارد با بحث هوانوردی تجاری. در بحث CRM و حتی TRM نیز، مباحث
فرهنگی اشخاص، امری ضروری است و با توجه به فرهنگ ما ایرانی ها در عدم تعهد به حرکتی گروهی و احترام جمعی، این مفاهیم با مشکلات زیادی مواجه خواهد بود.
در بحث بعدی، هنر است که کاملا مفهومی مشخص دارد، چرا که هنر هوانوردی زاییده همان باور، اخلاق و دانش است. عکاسان هوانوردی، فیلمسازان، روزنامهنگاران و .... در ژانر هوانوردی در این حوزه میگنجد که در کشورما، تنها در بحث عکاسان هوانوردی توانستهایم حرفهای برخورد کنیم و حتی در حوزه روزنامهنگاری و سایر موارد هنری با ضعف مواجه هستیم.
و اما از اجزای فرهنگی هوانوردی می توان به قانون و میراث فرهنگی هوانوردی اشاره کرد. قانون مفهومی مشخص است و قوانون هوانوردی نیز از جمله تخصصهای مهمی است که در حوزه بینالمللی تابع نهادهای تصمیمساز هوانوردی است و اما در بحث دادخواهی داخلی با ضعفهای متعددی مواجه است.
میراث فرهنگی هوانوردی، نیز از جمله مواردی است که متاسفانه در کشورمان امری فراموش شده است. در نگاه نخست، موزههای هوانوردی به ذهن میآید که در آن، سیر تحول هوانوردی کشور به نمایش گذاشته شود اما به نظرم میراث فرهنگی هوانوردی، مستندسازی ایدهها، تصمیمات و اصول وضع شدهای است که در طول سالهای هوانوردی ایران، بیان شده است. این ایده، شباهت زیادی به تاریخ شفاهی دارد که خوشبختانه، نیروی هوایی ارتش به خوبی توانسته است آنرا گردآوری کند. چرا که این موضوع، که در ارتش به عنوان «معارف جنگ» یاد میشود، دانشگاه خوبی برای مدیران آتی است.
آنچه بیان شد، گوشهای از فرهنگ هوانوردی در میان اهالی هوانوردی است و همانطور که یک جامعه در بیان کلی خود، مانند جامعه ایرانی با فرهنگ ایرانی نیاز به ارتباط با سایر جوامع و فرهنگها داردکه از آن به عنوان دیپلماسی فرهنگی یاد میشود، فرهنگ هوانوردی نیز نیاز به ارتباط با سایر فرهنگها دارد که مهمترین آنها، مسافر با موضوعیت چند فرهنگی است.
یکی از وظایف هر فرهنگ و تمدن، شناسایی فرهنگ خود به فرهنگهایی است که با آن سروکار دارند. جامعه ایرانی هیچگونه آشنایی با فرهنگ هوانوردی و بهرهگیری از آن ندارد، چرا که تا کنون هیچ فعالیت خاصی در این زمینه صورت نگرفته است. مسافر ایرانی، هواپیما را تنها یک وسیله حمل و نقل میداند و هنوز نمیداند که حتی وسایل حمل و نقل عمومی مانند مترو و اتوبوس نیز دارای فرهنگ بهرهبرداری مناسب خود است. هزینههای بالای فرهنگسازی سازمان مترو در چند ساله اخیر، گواه این نکته است.
برخورد مسافر با هوانوردی از آژانسهای هواپیمایی در سطح شهر آغاز شده و تا تاکسیهای فرودگاه ختم میشود و در این زنجیره، با چندین تخصص و حرفه مواجه است که از نظر او، همه این افراد، شاغل در ایرلاین هستند و مهماندار، نوک پیکان برخورد صدها تخصص پشت پرده با مسافر است و بماند که هنوز، وظیفه مهماندار برای مسافر ایرانی مبهم و گنگ است. برخورد مسافر با تاخیر و تنش های دیگر از جمله موضوعاتی است که میتوان به آن اشاره کرد. تصویرسازیهای اشتباه از برخی مشاغل هوانوردی و ... نیز از دیگر مشکلات جامعه است.
این مبحث، جای بیان بسیاری از مشکلاتی را دارد که به علت گفتار چکیده، تنها با سر فصل آن اشاره کردم. در پایان باید به این موضوع اشاره کنم که علم ارتباطات، مدیریت فرهنگی، روانشناسی، جامعهشناسی، روزنامهنگاری، هنرمندان و ... میتوانند به عنوان ابزاری مناسب برای ساخت فرهنگ هوانوردی عمل کنند و البته همواره نقدی بر این مفهوم بیان میشود که فرهنگ هوانوردی را در کشورهای دیگر ندیده اند و باید به به این موضوع اشاره کنم که در کشورهای دیگر فرهنگ را همراه با تمدن میسازند.
اگر ما فرهنگ را نرم افزار بدانیم و تمدن را سخت افزار، آنها پیش از توسعه تمدن هوانوردی خود که همان فرودگاهها و تجهیزات و هواپیماهای پیشرفته است، فرهنگ هوانوردی خود را بنا میکنند. به عنوان نمونه، در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس که این سالها، آینه حسرت ما ایرانیها در هوانوردی است، علاوه بر تمدن نوین هوانوردی، از فرهنگ هوانوردی متناسبی نیز برخورداند، چون پیش از ورود هواپیما، فرهنگ آنرا آموختهاند. درست است، آموختن! فرهنگ آموختنی و اکتسابی است و نه ذاتی.