◄ ایستگاههای TOD چکونه راهاندازی میشوند؟
در گفتگو با محمدسعید ایزدی، معاون وزیر و دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری کشور ابعاد مختلف این ایده و زیرساختهای مدیریتی و اجرایی مورد نیاز آن بررسی شده است.
عباس آخوندی، از تصویب کلیات راهنمای طراحی شهری مبتنی بر حملونقل همگانی در جلسه اخیر شورای عالی شهرسازی و معماری پس از سالها تلاش و پیگیری خبر داده است. سیاستی که به گفته طراحان آن، در صورت اجرا شهر را برای عابران پیاده که میخواهند برای حملونقل خودشان از حملونقل عمومی استفاده کنند طراحی میکند و به نوعی میتواند راهکار عبور شهرها به ویژه تهران از مشکلاتحرکتی سکونتی باشد. در گفتگو با محمدسعید ایزدی، معاون وزیر و دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری کشور ابعاد مختلف این ایده و زیرساختهای مدیریتی و اجرایی مورد نیاز آن بررسی شده است.
به تازگی کلیات راهنمای طراحی شهری مبتنی بر حملونقل همگانی در شورای عالی شهرسازی و معماری کشور به تصویب رسیده است. از دیدگاه وزیر راه و شهرسازی، این اتفاق حرکت به سمت یک تغییر انگاره در طراحی شهر است. اما این مفهوم در فضای رسانهای دارای پیچیدگیهایی است. از این رو بحث را از اینجا آغاز کنیم که اساسا شهرسازی ریل پایه به بیان ساده چه معنا و مفهومی دارد؟ و چه نسبتی بین مفهوم شهرسازی و حملونقل در این راهبرد مطرح است؟
در ابتدا لازم است توضیح دهم عنوان سندی که اخیرا کلیات آن به تصویب شورای عالی شهرسازی رسیده در ابتدا «شهرسازی ریلپایه» بود اما از آنجا که توسعه حملونقل عمومی از سطح ریل فراتر رفت به «راهنمای طراح شهری مبتنی بر حملونقل همگانی» تغییر نام پیدا کرد. این سند با تأکید بر رویکردهای نوینی که در حال حاضر مطرح میشود، طراحی شده است. به این معنا که در قالب توسعه و طراحی شهری به جای پیشبینی سیاستهای مبتنی بر توسعه خودروی شخصی، توسعه حملونقل همگانی برای عموم شهروندان مدنظر قرار گیرد.
به تعبیر دیگر شاخص اصلی شهر پیادهمحور، ارجحیت عابران پیاده به سوارهها با هدف ایجاد نشاط اجتماعی ناشی از رفت و آمد در فضای باز شهری و کاستن از غلبه خودروها در معابر است. بنابراین این سیاست (تأکید هم میکنم این یک سیاست است) برنامههای متعددی را ذیل خودش دارد. وقتی میگوییم سیاست، پس داریم از یک سطحی صحبت میکنیم که توصیههایی برای گسترش شهر برای نظام حملونقل طرح میکند و بعد در قالب برنامههایی همچون پروژههای ایستگاهی که میخواهد اجرایی و عملیاتی بشود. از این رو این نکته مهم باید مدنظر قرار گیرد که سیاست ( TOD transitoriented development) سیاستی است که شهر را با نظام حملونقل منسجم میکند و فقط منحصر به اجرای پروژههایی تحت عنوان پروژههای ایستگاهی نخواهد بود.
منظور از انسجام توسعه شهر با نظام حملونقل چیست؟
یعنی اینکه اگر در نقطهای بارگذاری ساختمانی و تراکم جمعیت زیادی وجود دارد، بالطبع باید در آنجا شبکه حملونقل پاسخگوی آن تراکم باشد، اما در حال حاضر چنین تعادلی میان شبکه حملونقل و تراکم جمعیتی وجود ندارد؛ یعنی نقطهای از شهر که نیازمند زیرساختها و شبکههای حملونقل است فاقد این شبکه بوده و مناطقی از شهر که ممکن است فاقد آن بارگذاری باشد، دارای شبکه حملونقل است. ایجاد تعادل در شهر بین توسعه و نظام حملونقل، سیاست «توسعه مبتنی بر حملونقل» یا transitoriented development است و در حال حاضر در دنیا نیز توسعه شهری مبتنی بر حملونقل همگانی، توسعه افزایش فضاهای عمومی مجهز برای پیاده و... در شکلهای مختلف پیگیری میشود.
یعنی این سیاست در سطوح مختلفی قابل اجراست؟
بله. این سیاست در چهار سطح شامل منطقه، سطح کریدور، پهنه ایستگاهی و ایستگاه مطرح میشود یعنی این سیاست میتواند در چهار سطح مختلف جنبه عملیاتی در شهر پیدا کند و اجرایی شود. کلیات مربوط به این چهار سطح هماکنون در شورای عالی شهرسازی تصویب شده و در حال حاضر مطالعات مربوط به یکسری از ایستگاهها و کریدورها در حال انجام است.
هدف نهایی اجرای چنین سیاستی در شهرها برای یک شهر چه میتواند باشد؟
هدف اصلی از اجرای این سیاست در یک شهر در وهله اول کاهش بار ترافیک حملونقل خصوصی و افزایش و تجهیز شبکه حملونقل عمومی به جای ماشین شخصی است. به این معنا که سعی میشود شبکه حملونقل عمومی جایگزین حملونقل خودروی شخصی شود. از این رو اگر یک شهروند تشخیص دهد امکاناتی برای حرکت از منزل خود به سمت محل کار یا محل خرید از طریق حملونقل همگانی وجود دارد، ترجیح میدهد به جای ماشین شخصی از ماشین همگانی استفاده کند در نتیجه میتواند به کاهش بار ترافیک شهری کمک کند.
آقای آخوندی اعتقاد دارند شهرسازی ریلپایه دارای دو وجه است؛ یک وجه آن دولت است که باید هر روز امکانات بیشتری را ایجاد کند و وجه دیگر آن مردم هستند که باید حملونقل همگانی را بر خودروی شخصی ترجیح دهند و این فرهنگ را بپذیرند. برای اجرایی شدن این دو وجه سیاست، چه برنامهریزی صورت گرفته است؟
اقدامی که هماکنون در وجه سیاستگذاری و برنامهریزی در حال انجام است ابتدا نهادینهسازی این سیاست در طرحهای توسعه شهری که شهرها براساس آنها شکل و توسعه مییابند شامل طرح جامع و تفصیلی شهرهاست تا در قالب این طرحها، سیاست حملونقل همگانی نیز قرار گیرد.
به عنوان مثال حدود یک ماه پیش، همزمان با تصویب طرح جامع شهر اهواز، برای نخستین بار در سند توسعه شهری، موضوع سیاست توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی، کریدورها و ایستگاهها لحاظ شد و مبنایی برای اجرایی شدن این سیاست قرار گرفت. بنابراین در وهله اول دولت سعی میکند در نظام طرحریزی یا برنامهریزی شهری این سیاست را جا بیندازد. دوم، باید اطلاعرسانی کند، آموزش بدهد و آگاهی عمومی را نسبت به این موضوع بالا ببرد که در این راستا نیز برنامههای آموزشی پیشبینی شده است. عمده مخاطبان تدوین سند راهنما جامعه حرفهای، دانشگاهی و بسیاری از افرادی است که میتوانند نسبت به این سیاست اطلاعات بیشتری دریافت کنند.
مرحله بعدی نیز اجرایی و عملیاتی کردن یک سری پروژههای پایلوت است. در حال حاضر اجرای پنج پروژه پایلوت در شهرهایی همچون قزوین، یزد، اهواز و... پیشبینی شده است. این پروژهها به فرهنگسازی این سیاست کمک میکند. به عنوان مثال وقتی مسافران در فرودگاه مشهد یا مهرآباد پیاده میشوند، در داخل ترمینال میتوانند بلافاصله سوار حملونقل عمومی یعنی مترو شوند. از این رو در حال برنامهریزی برای احداث یک ایستگاه جدید در میدان آزادی هستیم و طرح آن هم تقریبا در مراحل پایانی قرار دارد تا از طریق اجرای آن بتوان با ایجاد ایستگاه راهآهن در غرب تهران و اتصال آن به خط ۴ مترو در آن منطقه فرودگاه را به مترو و راهآهن متصل کنیم؛ یعنی شبکه عمومی حملونقل بتواند در خدمت مردم برای آن بخش متراکم شهری باشد که بتواند این جابهجاییها را سرویس بدهد. خوشبختانه ارتش هم در این زمینه کمکهای زیادی به وزارت راه داشته است.