◄ تجمیع قطعات در بافتهای فرسوده شهر تهران
در دهههای سی و چهل شمسی، بنا به دلایل متعددی، جمعیت زیادی از ساکنان روستاها و شهرهای کوچک به مراکز استانها و ازجمله شهر تهران مهاجرت کردند.
بهروز جانیپور* در دهههای سی و چهل شمسی، بنا به دلایل متعددی، جمعیت زیادی از ساکنان روستاها و شهرهای کوچک به مراکز استانها و ازجمله شهر تهران مهاجرت کردند.
این مسئله، آن شهرها را بهصورت ناگهانی با افزایش غیرقابلپیشبینی جمعیت که امکانی نیز برای برنامهریزی اسکان آنان وجود نداشت، مواجه کرد که بعدها خود به بزرگترین مسائل اجتماعی آن زمان، ازجمله پدیده حاشیهنشینی منجر شد.
حضور تعداد بسیار زیاد شهروندانی که توان مالی چندانی برای خرید یا ساخت خانه نداشتند، مدیران کلانشهری مانند تهران را بر آن داشت که در محدودههای حاشیهای تهران (که در آن دوران عمدتاً شامل پهنههای جنوبی و شرقی شهر بود)، یا زمینهای شهری را به قطعات بسیار کوچک تفکیک کنند یا اینکه برای خانههایی که بدون طرح و برنامه شهری بهصورت غیرمجاز و غیراصولی در حاشیه شهر ساخته شده بود، پروانه ساختمانی و بالطبع سند صادر کنند.
به همین دلیل امروزه در تهران با انبوهی از خانههای فرسوده و ناپایدار که در قطعات کوچک ۴۰ تا ۷۰ مترمربعی (که در طرح تفصیلی ۱۳۹۱ به آنها ریزدانه گفته شده است) روبهرو هستیم که هماکنون به معضل بزرگی برای شهر تبدیل شدهاند.
معضلاتی مانند زیادبودن تراکم جمعیتی، فشردگی بافت کالبدی، نازیبایی سیما و منظر شهری، تنگبودن معابر و اختلالات شدید ترافیکی، نداشتن پارکینگ، کمبود فضاهای خدماتی و کاربریهای فرهنگی و درمانی و آموزشی و فضای سبز، عدم استحکام کافی در برابر زلزله و مهمتر از همه پایینبودن سطح کیفیت زندگی، ضرورت رسیدگی به این بافتها و نوسازی آن را بسیار عاجل کرده است.
قطعاً نوسازی این بافتها در همان زمینهای کوچک و ریزدانه به شکل اصولی ممکن نخواهد بود، بنابراین یکی از راهکارهایی که میتواند به نوسازی آن بافتها منجر شود، تجمیع قطعات کوچک باهم و تبدیلکردن آنها به قطعات بزرگتری است که امکان ساختوساز پایدار را در آنجا فراهم کند.
به همین منظور طرح تفصیلی تهران نیز برای محققشدن این امر، پیشنهاد ضوابط تجمیع قطعات به همراه اعطای تسهیلات تشویقی ارائه داده و شهرداری تهران را مکلف و ملزم به اجرای آن در زمان کوتاه کرده است.
در بند ۴-۱۵ طرح تفصیلی مصوب ۱۳۹۱ تهران آمده: «حد نصاب تجمیع در بافتهای ناپایدار شهری، ۱۵۰ مترمربع است.
در قطعات تجمیعی با مساحت بیش از ۱۵۰ مترمربع، اعطای یک طبقه تشویقی دیگر، با تراکم متناظر...، با رعایت عرضگذر حداقل ۸ متر، طبق ضوابط طرح تفصیلی مجاز است». همچنین در بند ۵-۱۵ نیز آمده است: «اعمال ضوابط تشویقی عوارض ساختوساز املاک واقع در بافتهای فرسوده، بر اساس مصوبات شورای اسلامی شهر تهران است».
باوجوداین، بنا بر دلایل متعددی ازجمله سختی کار در بافتهای فشرده و متراکم شهری، ارزشافزوده نسبتاً کم در قبال سرمایهگذاری، مسائل اجتماعی فراوان مانند هویت مکانی و خاطره جمعی و روابط همسایگی و مانند اینها، حتی با وجود سیاستهای تشویقی و اعطای تسهیلات مناسب، باز هم رغبت و تمایل چندانی در مردم برای نوسازی خانهها و بافت فرسوده و ناپایدار محل زندگیشان ایجاد نمیکند.
با اینکه در کنار طرح تجمیع قطعات و اعطای تراکم مازاد و طبقات تشویقی بدون دریافت وجه، تاکنون پژوهشها و مطالعات زیادی نیز در خصوص نوسازی و پایدارسازی کالبدی بافتهای فرسوده شهری انجام شده است، اما به نظر میرسد نتایج آن پژوهشها نیز چندان عملیاتی نشده و هنوز نتوانسته است راهکارهای عملی و مفیدی را برای سرعت بخشی به روند نوسازی محدودهها و پهنههای ناپایدار و غیرقابل سکونت شهر تهران ارائه دهد.
بههمیندلیل ضروری است این مسئله بهصورت کاملاً علمی و به دور از مسائل احساسی و حاشیهای، مورد مطالعه و کنکاش قرار بگیرد تا بتوان به نتایج کاربردی و عملی مناسبی دست یافت.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران*