◄ سه عامل تاثیرگذار در کاهش ترافیک
افزایش غیر عادی میزان هنجارشکنی در یک جامعه بازگو کننده ناتوانی آن جامعه در بهعهده گرفتن دو وظیفه اصلی خویش یعنی آموزش هنجارها و نظارت بر رفتار افراد است.
وبلاگ علیرضا اسماعیلی: استفاده بشر از وسایل حملونقل برای تحقق هدفهای اقتصادی و اجتماعی، ترافیک را به وجود آورده است و مانند تمامی مظاهر تمدن، انسان نمیتواند به دلیل معایب آن، از محاسن و منافعی که برای او دارد چشمپوشی کند، اما میتواند با اجرای صحیح قوانین و مقررات وضعشده معضلات ناشی از ترافیک را به حداقل ممکن کاهش داده و ترافیک را بهصورت یک پدیده ثمربخش و یک عامل کمککننده در خدمت جامعه قرار دهد.
بررسیها، نشان داده است که بهترین راه کنترل ترافیک و به مفهوم دیگر به حداقل رسانیدن ضرر و زیان ناشی از آن، استفاده از سه گروه عواملی است که شاید بتوان آنها را بهصورت سه نوع دارو، جهت بهبود ترافیک و کاهش تلفات انسانی در این جامعه تجویز کرد: (گرچه عوامل دیگری نیز تأثیرگذار هستند همچون فوریتهای پزشکی، عوامل محیطی و مدیریت که در این یادداشت در مورد آنها بحثی نخواهیم داشت)
مهندسی ترافیک
اجرای مقررات
آموزش
در مهندسی ترافیک راهها و تقاطعها بهمنظور سهولت عبور و مرور احداث میشوند، چراغها و تابلوهای راهنمایی نصب میشود و خطکشیهای مورد نیاز انجام میگیرد. ولی اجرای مقررات بهمنظور حفظ نظم و انضباط در امر عبور و مرور صورت میگیرد. همچنین پروانههای لازم مثل گواهینامه رانندگی و کارت مشخصات خودرو و غیره توسط سازمانهای مسئول صادر میشود و نسبت به شمارهگذاری و معاینه وسایل نقلیه اقدام و از تخلفات عبور و مرور جلوگیری به عمل میآید و فوریتهای پزشکی بعد از هر حادثه رانندگی وارد عمل میگردد و اگر تصادفی نباشد فوریت پزشکی مفهومی عمل نخواهد کرد.
ابعاد سه عنصر «مهندسی ترافیک، اجرای مقررات و فوریت پزشکی» محدود بوده و کاربرد آنها در چهارچوب مشخصی خلاصه میشود اما بعد آموزش بسیار وسیع و گسترده و فراگیر است چون با فرهنگ و نگرش اجتماعی آحاد یک جامعه ارتباط مییابد.
برای این امر یعنی آموزش و ارتقای فرهنگ ترافیک اهمیت ویژهای قائل هستم و بر این مهم تأکید دارم که آموزش مقررات و ترافیک بهتمامی طبقات جامعه اعم از مردم عادی و مسئولان و مجریان امر برمیگردد و نقش بسیار اساسی در اصلاح و رفتار ترافیکی خواهد داشت زیرا لازمه زندگی شهری و ماشینی، آشنایی و آگاهی کامل مردم آن جامعه به فرهنگ زندگی در چنین جامعهای است.
اما اینکه چرا نسبت به آموزش بیشتر تأکید داریم و آن را در مقام اولویت قرار میدهیم بدین علت است که اگر در جامعهای بهترین و مدرنترین و مجهزترین وسایل نقلیه و بهترین راهها وجود داشته باشد و همچنین مقررات بسیار صحیح و دقیقی نیز برای اجرا در آن جامعه اعمال گردد، لکن مردم آن جامعه اعم از عابر پیاده، راننده و مجری قانون آموزشهای لازم و کافی در جهت برخورد با دو عامل اول را نداشته باشند ترافیک آن جامعه به علت عدم آگاهی مردم نسبت به شیوههای استفاده صحیح از راه و وسیله نقلیه، یک ترافیک نابسامان و غیرقابلقبول است. وقتی پذیرفتیم که آموزش در این رابطه نقش اساسی دارد باید ببینیم آموزش را از کجا و از چه مرحلهای و بر روی چه عواملی شروع کنیم.
به عقیده نگارنده، آموزش باید از نخستین عامل تشکیلدهنده ترافیک آغاز شود و نخستین عامل تشکیلدهنده ترافیک یعنی «انسان». یک انسان قبل از اینکه راننده باشد یا مسئول و مجری قانون، خود بهعنوان یک عابر پیاده برای جامعه مطرح است.
عابر پیاده باید از آنچنان آموزشی برخوردار باشد که آمادگی کافی برای برخورد با عناصر دیگر تشکیلدهنده ترافیک را داشته باشد. عابر پیاده را نه بهعنوان اولین عنصر بلکه بهعنوان یکی از مهمترین عناصر شکلدهنده ترافیک حائز اهمیت میدانیم. بنابراین هنگامی که عابر پیاده در یک جامعه از فرهنگ و آموزش کافی بهرهور باشد و نسبت به مقررات و ضوابطی که قانون برای او تعیین کرده آگاهی کامل داشته باشد و در برخورد با سایر عوامل آگاهانه و با تکیه برفرهنگ و بینش اجتماعی عمل نماید، نیمی از ناهنجاریهای ترافیک که معلول عدم آگاهی و شناخت اولیه نیروی انسانی است بهخودی خود منتفی میشود. (جزئیات شرایط ویژه عبور عابران از معابر عمومی در حالات مختلف در کنوانسیون وین بهطور مشروح تدوینشده که در بسیاری از کشورهای جهان دقیقاً مورد اجرا گذاشته میشود.)
در رابطه با اولین عنصر تشکیلدهنده ترافیک که انسان است بازهم با عامل دیگری بهنام یک انسان راننده مواجهیم. یک راننده باید اولاً فرهنگ استفاده از وسیله نقلیه خود و کاربرد آنها بهخوبی بداند و بشناسد تا بتواند بهصورت رانندگی کند که خود انتظار دارد دیگران رانندگی کنند.
همه میدانیم که فرهنگ ترافیک از فرهنگ عمومی جامعه جدا نیست. ما دارای فرهنگ غنی و پر باری از قرون و اعصار گذشته هستیم لکن در کاربرد آن در همه زمینهها بهخصوص در امر ترافیک، فقیریم. در اینکه ما اصولاً درزمینهٔ ترافیک فقر فرهنگی داریم شک نیست ما میدانیم که تجاوز به حقوق دیگران گناه و حتی جرم است و برای آن مبارزه کردهایم و پای اینگونه تجاوزات سینه افروختهایم لکن درزمینهٔ ترافیک هر روز دامنه تجاوز به حقوق دیگران شدیدتر میشود.
آموزش فرهنگ ترافیک
گرچه در دهه 80 در ایران اقدامات قابلقبول و مؤثر انجام شد و برای نمونه تیزرهای آموزشی راهنمایی رانندگی که تأثیر خوبی در افراد جامعه گذاشت، اما در این مرحله بهمنظور جلوگیری از توسعه و گسترش وضع نابسامان کنونی اصلاح قوانین و مقررات مربوطه و اجرای جدی آن بسیار حائز اهمیت است. لذا اصلاح قوانین باید باهدف بازدارندگی تخلفات باشد و این بازدارندگی هم در بخش مجازات ریالی و هم مجازات اجتماعی باشد. بدینصورت که طرحهای همهجانبه و سازگار با خصوصیات اجتماعی تهیه و پس از طی مراحل قانونی به اجرا گذاشته شود تا حداقل این بیمار در حال احتضار را نجات داده و بهبودی نسبی ایجاد شود.
در درازمدت باید به فکر آموزش بنیادی و اساسی بود بدینصورت که طرحهایی تهیه گردد که آموزش فرهنگ ترافیک را در خانه، مدرسه (از کودکستان تا دانشگاه ) اداره، کارخانه، مزرعه در شهر و روستا دنبال و پیگیری نماید. آموزش ترافیک خاص جوامع شهری و یا شهرهایی که با وسایط نقلیه زیاد سروکار دارند نیست بلکه آموزش باید در روستاها نیز سهم به سزایی داشته باشد تا در موقع آمدن روستائیان به شهرها مسئلهای ایجاد نگردد.
در مجموع برای کاهش مشکلات موجود در ترافیک و سوانح مرتبط با آن، باید این مسئله بهعنوان یک ارجحیت ملی شناخته شود. بدیهی است هیچ اجتماعی برای مدت طولانی نمیتواند بدون نظم و انضباط دوام بیاورد. بنابراین باید تمام امور مربوط به ترافیک را یک جا و هماهنگ مورد بررسی قرار داد. مسائل اجتماعی، جمعیتی، آموزشی و اجرایی و بازتاب هر یک بر دیگری باید مورد توجه قرار گیرد. شناخت همهجانبه و اتخاذ تدابیر و تصمیمات و ارائه راه حل منطقی و قابل اجرا در امور ترافیک ضرورت تام و تمام دارد.
اگر مقررات و ضوابط مربوط به ترافیک را از جمله هنجارهای اجتماعی قلمداد کنیم رفتارهایی که برخلاف آنها صورت میگیرد هنجارشکنی است. این هنجارشکنی همانند هنجارشکنی در دیگر زمینههای اجتماعی، تا جایی که از حدی کموبیش شناختهشده تجاوز نکند، امری است عادی چراکه جامعهای نمیتوان یافت که هیچگونه خلافی در آن صورت نگیرد. ولی هرگاه شمار هنجارشکنیها در جامعهای و درزمینهٔای از میزان متعارف فراتر رود علل و نقایصی در کار است که باید در پی رفع آنها برآمد.
نتیجه آنکه افزایش غیرعادی میزان هنجارشکنی در یک جامعه بازگوکننده ناتوانی آن جامعه در به عهده گرفتن دو وظیفه اصلی خویش یعنی آموزش هنجارها و نظارت بر رفتار افراد است.
متاسفم برای این مردم که مسئولینشون نمیخوان مسئله ترافیک به این سادگی رو حل کنن