◄ یادمان زنده یاد ایرج تقی پور دانش آموخته فیزیک و تهیه کننده سینما
ایرج تقی پور دانش آموخته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و تهیه کننده سینما درگذشت.
ایرج تقی پور دانش آموخته فیزیک دانشگاه صنعتی شریف و تهیه کننده سینما درگذشت.
به گزارش تین نیوز، زنده یاد ایرج تقی پور متولد سال ۱۳۳۷ بود که در تاریخ ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲ در سن 65 سالگی درگذشت.
وی دانش آموخته فیزیک و ورودی سال 1355 دانشگاه صنعتی شریف بود و به کار تهیه کنندگی سینما اشتغال داشت.
او همچنین برادر سعید تقی پور روزنامه نگار و موسس روزنامه جهان اقتصاد بود.
به گزارش تین نیوز، مراسم ختم آن مرحوم روز سه شنبه، ۳ مرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۳۰ تا ۲۹ در مسجد حجت ابن الحسن خیابان سهروردی شمالی برگزار می شود.
تین نیوز مراتب تسلیت خود را به خانواده آن مرحوم عرض نموده و از خداوند منان برای آن مرحوم آمرزش و آرامش و برای خانواده ایشان صبر و شکیبایی در این مصیبت آرزو می نماید.
تذکر مهم: از افرادی که مرحوم را می شناختند و از سوابق، خدمات و فعالیت های مرحوم اطلاعاتی دارند، دعوت می کنیم مطالب خود را برای درج در صفحه یادمان زنده یاد ایرج تقی پور برای ما ارسال کنند.
همچنین چنانچه دوستان و علاقمندان مرحوم مطلب یا یادداشتی در مورد شخصیت ایشان دارند، لطفا در قسمت کامنت های این صفحه (صفحه یادمان زنده یاد)، نظرات و یادداشت های خود را بنویسند.
ضمنا چنانچه تصاویری از ایشان در دسترس دارید که می تواند در این صفحه منتشر شود، برای ما ارسال نمایید.
قابل ذکر است، سعید تقی پور برادر آن مرحوم که از روزنامه نگاران پیشکسوت اقتصادی است در سوگ نامه ای برای برادرش نوشته است:
« به نام خداوند هستی بخش
برادرم ایرج به دیدار معبودش شتافت
او که تربیت یافته پدری تلاش گر و مادری بردبار بود در مدت حیات خود در تحقق انقلاب اسلامی برای اقامه عدل و استقرار نظامی انسان مدار از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. و در همه مدت عمر خویش نیز بر پیمان خویش ایستاد و همواره با قامتی استوار و اراده ای مستحکم برای اصلاح جامعه ایران از مسیر هنر، فرهنگ و سینما دل نشین ترین مسیر را برای اعتلای جامعه خویش برگزید و همه تلاش خود را به کار بست و امروز پس از تحمل مدت طولانی رنج بیماری به دیدار پدر و مادر و برادر شهیدش شتافت.
سایه گسترده او در آستانه عزای مولایمان حسین ابن علی (ع) از سر ما رفت و ما در غم از دست دادنش به عزا نشستیم.
خداوند او را با پیامبر و اهل بیت محشور بگرداند.
من برای او رحمت و مغفرت واسعه الهی و برای خودم صبر بر دوری او را از درگاه خداوند طلب می کنم و برای همسر و فرزندانش نیز که در مدت بیماری خالصانه و ایثارگرانه از او مراقبت کردند، آرزوی تحمل رنج از دست دادن این شخصیت والا و فرهیخته را دارم.
سعید تقی پور»
انالله واناالیه راجعون
درگذشت دوستان عزیزایرج تقی پور به همه هم دانشگاهیان تسلیت می گوییم
سلیمان پارسای
باسلام و احترام
درگذشت یار و همدوره ای گرانقدر و اندیشمند و اهل هنر و مسئولیت پذیر جناب آقای مهندس ایرج تقی پور خبری غم انگیز است که تحمل آن برای یاران آشنا بسی دشوار.
اثر گذاری آن مرحوم در حوزه هنر همواره مورد توجه بود .
این مصیبت را به خانواده محترم ایشان و دوستان و یاران آشنا تسلیت عرضمیکنم و برای آن مرحوم علو درجات و رحمت الهی خواستارم.
محمد سعیدنژاد
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران.
ایرج تقیپور! روای تیزبین، نکته سنج، کاردان و راستگوی فراز و نشیبهای این نیم سده میرود؟
میرود تا بار تن رنجور و ذهن دغدغهمند را به زمینیان واگذارد و به پرتو روح بلندش میهمانی ملکوتیان را نور باران کند.
درگذشت ایرج عزیز را به شریفیها تسلیت میگویم.
سعید کلانترنیا
انا لله و انا الیه راجعون
بهنام خداوند هستیبخش
برادرم ایرج به دیدار معبودش شتافت
او که تربیتیافته پدری تلاشگر و مادری بردبار بود در مدت حیات خود در تحقق انقلاب اسلامی برای اقامه عدل و استقرار نظامی انسان مدار از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. و در همه مدت عمر خویش نیز بر پیمان خویش ایستاد و همواره با قامتی استوار و ارادهای مستحکم برای اصلاح جامعه ایران از مسیر هنر، فرهنگ و سینما دلنشینترین مسیر را برای اعتلای جامعه خویش برگزید و همه تلاش خود را به کار بست و امروز پس از تحمل مدت طولانی رنج بیماری به دیدار پدر و مادر و برادر شهیدش شتافت.
سایه گسترده او در آستانه عزای مولایمان حسینابن علی (ع) از سر ما رفت و ما در غم از دست دادنش به عزا نشستیم.
خداوند او را با پیامبر و اهلبیت محشور بگرداند.
من برای او رحمت و مغفرت واسعهالهی و برای خودم صبر بر دوری او را از درگاه خداوند طلب میکنم و برای همسر و فرزندانش نیز که در مدت بیماری خالصانه و ایثارگرانه از او مراقبت کردند، آرزوی تحمل رنج از دست دادن این شخصیت والا و فرهیخته را دارم.
سعید تقیپور
انا لله و انا الیه راجعون
چه جای من که درین روزگارِ بی فریاد
ز دست جورِ تو ناهید بر فلک نالید
شنیدن خبر درگذشت سخت است. شنیدن خبر درگذشت دوست و راهنما در غربت جانکاه. چگونه باور کنم. همیشه منتظر بودم تا در گروه مطلب بگذراند. دیروز که گفتند "یک روز سر فرصت می نویسم. الان حالم خوش نیست" تنم لرزید. خدا به همه دوستان ایشان و اعضای گروه صبر دهد.
فرهاد مردانی
باسلام
درگذشت هنر مند فرهیخته وحاذق،انسانی گرانمایه وهم دانشگاهی ارجمند،مرحوم ایرج آقای تقی پور عزیز مایه تاثر وتاسف فراوان گردید.
این مصیبت مولمه رابه همسر وفرزندان وسایر بستگان داغدار ایشان،دوستان وجامعه بزرگ دانشگاهیان شریفی وقاطبه هنرمندان کشور تسلیت عرض نموده،برای آن فقید سعید رحمت واسعه وبرای خانواده ودوستان وبستگان آن مرحوم صبری جمیل از خداوند سبحان مسالت میکنم.
سیداحمد حسینی
باسلام به کلیه عزیزان
بنده به سهم خود درگذشت این دوست گرامی و فرهیخته وصمیمی را به خانواده گرامی و داغدار ایشان و کلیه دوستان تسلیت عرض کرده و برای آن عزیز سفرکرده رحمت و غفران الهی و برای بازماندگان صبر و اجر از خداوند بزرگ مسئلت دارم.
محمدحسین خوشنویس
از شمار دوچشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
دوست و استاد گرانقدر و عزیزمان اقا ایرج تقی پور اگرچه سالیانی چند درگیر بیماری بود اما با شدت علاقه همه دوستان ! رحلت جانگدازش ناگهانی و باعث تاسف عمیق دوستدارانش شد !
ایشان انسانی بغایت متعهد و متخصص بود و در نهایت رفاقت و صمیمیت در اوج علم و توانایی تخصصی ، متواضع بود !
فقدان ایشان برای جمع حاضر و تمامی دوستان و متخصصان جبران ناشدنی است !لذا تسلیت واژه کوچکی است که ازدرون دوستان به یکدیگر میجوشد بلکه این جدایی ناباورانه کمی تسکین یابد !
روح مبارکش شاد و راهش پر رهرو باد !
شنبه آخرین وداع دوستان با این عزیز نشانگر سپاس کوچکی بر آنهمه عزم و فداکاری و علم و تخصص است !
به امید دیدار دوستان داغدار !
سیامک کشاورز
خدا این برادر نازنین را رحمت کند
از اثار خیر او توفیق خواندن قران است از طرف ما و ثوابش هدیه به روح او
انشاء الله که بتوانیم با ارامش و طمأنینه و با توجه به معانی ایات و تدبر در انها بخوانیم که برای ما زنده ها فایده داشته باشد
شماره 17033956854
دل نوشته هما محمودزاد یکی از دانشجویان سابق دکتر محمد راسخ استاد حقوق در باره ایرج تقیپور
سال ۸۱ است یا ۸۲. یادم نیست... دکتر راسخ، استادم در دانشکده حقوق که علاقهام به سینما و ادبیات را میدانند، مرا معرفی میکنند به آقای ایرج تقیپور، برادر همسرشان که تهیهکننده سینما و تلویزیون است. پر از هیجان و ترس میروم به دفترشان، نشانهفیلم؛ ساختمان ویلایی دوطبقهای با نمای آجری و حیاطی زیبا. چرا یادم نیست کدام خیابان بود؟ سمیه؟ طالقانی؟
هنوز هیجان و اضطراب لحظهای که زنگ زدم و پیرمردی در را گشود و من را به طبقه دوم راهنمایی کرد یادم است. بالاخره روزنهای به جهانی که دوست میداشتم، گشوده شده بود. با ترس و شوق از پلههای قدیمی بالا رفتم و وارد اتاق آقای تقیپور شدم. بعد از چند سؤال از من، گفتند که قرار است سریالی نوشته شود درباره اقبال لاهوری و من قرار است زیر نظر نویسنده سریال درباره اقبال پژوهش کنم. آن روز شباهت آقای تقیپور به رضا براهنی شاعر به چشمم آمد و جدیت و صراحتشان. آن تابستان صرف پژوهش درباره اقبال شد و تقریباً هر روز در دفتر نشانه فیلم با نویسنده سریال جلسه داشتیم اما آقای تقیپور را کم و در حد یک سلام و علیک میدیدم. میدانستم آقای تقیپور تهیهکننده رقص در غبار بوده است و سریالی از اسعدیان که دوست داشتم و آثار مهم دیگر. یک بار در نشانهفیلم، اصغر فرهادی به دیدن آقای تقیپور آمد و ما از پشت پنجره دیدیمش و کودکانه ذوق کردیم. از حدود بیست سال پیش حرف میزنم که اصغر فرهادی، هنوز در ابتدای راه شهرت و جهانی شدن بود و آقای تقیپور کاشف او و تهیهکننده فیلمهای اول و دومش، رقص در غبار و شهر زیبا.
کار ما بعد از چند ماه تمام شد. موقع تصفیه حساب، بابت فیشبرداریهای تمیز و مرتبام تشویقم کردند و بابت آن، مبلغی اضافه بر قرارداد به من دادند. آن موقع جوانتر و بیتجربهتر از آن بودم که بدانم این دست رفتارها چقدر کمیاب و ارزشمندند و در دنیایی که اصل بر بیگاری کشیدن است، تشویق چه پدیدهی دیریابی است.
نمیدانم چه شد که آن سریال هیچوقت ساخته نشد و چند سالی آقای تقیپور را ندیدم اما از دکتر راسخ احوالشان را میپرسیدم و خبر داشتم که بیمار شدهاند. تا اینکه سال ۸۸ در پژوهشگاه دیدمشان، دیداری که شوکهام کرد. بیماری لرزان و خمیدهشان کرده بود. بدون عصا نمیتوانستند راه بروند. اما ذهنشان هیچ نقصانی نداشت. همانقدر تیز و حاضر بود که قبلاً. بیماریشان آشکارا در حال پیشرفت بود و من میدیدم که هر بار دامنه حرکتیشان محدودتر میشود، اما هنوز نمیتوانستم بفهمم، یعنی تمام و کمال حس و درک کنم، که چقدر قدرت و امید پشت این شمایل خمیده و لرزان است تا اینکه نوبت به من هم رسید؛ تصادفی که زندگیام را تغییر داد و مرا تا آستانهی در بیکوبهی مرگ برد و مرا با درد هر روزه، با حس ناتوانی، با استیصال، آشنا کرد. وقتی پس از یک سال سرپا شدم و برگشتم سر کار، با دردهای مختلفی که همچنان با من بودند، دیدن آقای تقیپور برایم معنایی دیگر داشت. سال ۹۱ پیش از یکی از جلسات که او خود را همیشه بهموقع به آن میرساند، اگرچه حتی برای پیاده شدن از ماشین و آمدن از در پژوهشگاه تا اتاق جلسه نیاز به کمک داشت، از او پرسیدم با این بیماری پیشرونده و ناتوانکننده چطور کنار میآید و ادامه میدهد، بیماریای که به گفته پزشکانش باید مدتها پیش از پا درش میآورد و او معجزهوار زنده بود. گفت بهخاطر همسر و بچههایم. وقتی بیماریام تشخیص داده شد به اولین چیزی که فکر کردم این بود که به سر خانوادهام چه میآید و همان باعث شد که بجنگم.
چند سالی میشد که ندیده بودمشان. یکی دو بار خبری دربارهشان خواندم و گاهی خودشان مطلبی در گروههای مشترک به اشتراک میگذاشتند. به جز اینها، فقط پیامهای تبریک سال نو بود و آرزوی سلامت. اما خودشان نمیدانستند در این سالها، خیلی از لحظات که درد از پایم درمیآورد و ناتوان از ادامه دادن، به گریه میافتادم، تصویر ایشان که با وضعیتی بهمراتب دشوارتر و ویرانگرتر از من، با دستانی که میلرزیدند و پاهایی که بدون کمک واکر یارای حرکت نداشتند، میجنگیدند و میماندند و کار میکردند، مرا شرمگین کرده بود و به خود آورده بود. امروز که خبر رفتنشان را شنیدم بهتزده شدم. شاید دیگران بگویند که پس از این همه سال بیماری، غیرمنتظره نبود، اما برای من بود. با همهی بیماری، ضعف و خمیدگیشان، در ذهن من مرگ از ایشان دور بود، بسیار دور. وقتی سالها به جنگ بیماریای مرگبار رفته باشی، به پیشبینیهای پزشکان دهنکجی کرده باشی، در سالهای سیاه سینما که همهی درها به روی سینماگرانی چون تو بسته بوده، دوام آورده باشی، نگذاشته باشی ذهن و حافظهات ذرهای تحلیل برود و ضعف، غم، ترس و ناامیدی خانهنشینت کند، مرگ باید هم از تو دور باشد و با تو در یک قاب ننشیند.
آقای تقیپور عزیز، من به شما مدیونام. برای تمام بارهایی که کم آوردم و تصویر شما تکیهگاه برخاستنم بود. کاش خانواده عزیزتان که همهی نیرو و انگیزهتان بودند، از یادِ عزیز شما نیرو و انگیزه بگیرند برای ادامه دادن.
هما محمودزاد
جناب آقای سعید تقی پور
عرض تسلیت در فقدان برادر عزیزتان دارم
آقا ایرج برای همه ما عزیز بود و همواره نگاه انسانی و هنری و عمیق به مسائل داشت.
آپدیت دادن این دوست عزیز برای سخت است.
عرض تسلیت دارم. خداوند اد را مشمول رحمت واسعه خود قرار دهد و به شما و خانواده صبر و شکیبایی عطا بفرماید
ارادتمند
مسعود ذهبیون
عرض تسلیت دارم به خانواده محترم تقی پور و دوستان شریفی و آرزو میکنم روح این عزیز بزرگوار در آرامش و مشمول رحمت الهی قرار گیرد. آمین
شماره 989123843071
نحن قدرنا بینکم الموت و مانحن بمسبوقین "واقعه ، آیه ۶۰"
در گذشت اندوهناک دوست و برادر عزیزمان، ایرج تقی پور را به همه ی دوستان هم دانشگاهی و خصوصا یار دیرین او، مصطفی خردمند تسلیت می گویم.
ایرج متجاوز از ۲۰ سال با بیماری سترگ خود همدم بود و به آنچه که هستی و طبیعت و روزگار برای او مقدر کرده بود، رضایت داده بود و گلایه ای نداشت. او توانست زندگی را در رنج معنا کند. او توانست "رنج را به مفهومی فراتر از خودش تبدیل کند. به شعر، به عشق، به اندوهی عمیق، به موسیقی، به یاری کردن دیگران، به اشک، به همدلی، به درک و دریافت، به ایده های نو، به زایش"
او انسانی وارسته، شریف، متواضع، فرهیخته، فهیم، خلاق، آزاده، جستجوگر، فعال، پرتلاش، متعهد، دلسوز و وطن دوست بود و بر آنچه که مقابل دیدگانش از دست می رفت و فرو می ریخت، بسیار تاسف می خورد........
کجای زندگی تیر خورده ایم
که تنها مرگ
پایان درد ماست!
امین حاج رسولیها
انالله و انا الیه راجعون
باورش خیلی مشکل است، عروج دوستی دیرینه و بسیار عزیز و دوستداشتنی مثل ایرج تقیپور را نمیخواهم بپذیرم. تسلیت به همه دوستان و همدورهایها و بویژه به برادر عزیزم آقاسید مصطفی خردمند که حدود 40 سال پیش باعث آشنایی من با ایرج شد. در این مدت آنقدر ایرج عزیز با محبت و تواضع در دیدارهایمان برخورد میکرد که من که در دنیای هنر و فیلم ناآشنا بودم، متوجه نبودم با چه شخصیت والای هنری افتخار دوستی دارم. بهار امسال افتخار داشتم در دیدار حمایتی ایشان از بازسازی آمفیتأتر دانشگاه شریف، در خدمتشان باشم و شاهد باشم که علیرغم مشکلات شدید جسمی، برای خدمت به دانشجویان و دانشگاه، خالصانه تجارب خود را تقدیم میکند.
خدایش رحمت کناد و به دوستان و خانوادهاش صبر و اجر دهاد.
جواد اکبری
نمى دانم چه بگویم! من ایرج را بیشتر از طریق تلویزیون مى شناختم و رفقاى مشترک تلویزیون و هنر! دنبال یک لغت براى توصیف او هستم. وى ترک بود. خیلى دوست دارم او را ایپک بنامم، ولى در ترکى ایپک یعنى ابریشم و اسم دختر است! چرا ایپک؟ چون هم نرم و لطیف بود، هم سخت و استوار مثل حریر! چهره نرم و لطیف و تواضع و مهربانى وى براى همه واضح و روشن است. اما ایرج در حین لطافت بسیار اصولگرا بود. بر روى اصول انسانیت و شرافت چون سنگ خارا بود. با تمام شرافت، شریف بود. اسم دانشگاه ما شریف است. شرف، شرافت! ایرج خان جان عزیزتر از جان یک شریفى، شریف بود! در دنیاى هنر تک و توکى با شرافت زندگى مى کنند، ایپک یکى از شریف ترین انان بود!
محمود مهرانپور
گزارش نشریه خیری تابناک از در گذشت مرحوم ایرج تقی پور :
*ایرج تقیپور تهیهکننده سینما درگذشت*
به گزارش تابناک به نقل از مهر، ایرج تقیپور تهیهکننده باسابقه سینما امروز پنجشنبه ۲۹ تیرماه دار فانی را وداع گفت.
فتانه رحیمی همسر ایرج تقیپور در گفتگویی کوتاه با خبرنگار مهر این خبر را تأیید کرد و توضیح داد: ساعت ۱۱:۳۰ صبح امروز ایشان فوت کردند. چند سالی بود که درگیر بیماری بودند که به دلیل سرماخوردگی در چند روز اخیر علایم آن تشدید شده بود.
وی درباره مراسم تشییع پیکر این هنرمند هم گفت: روز شنبه همین هفته ساعت ۱۰ صبح در قطعه هنرمندان بهشت زهرا مراسم تشییع و اقامه نماز بر پیکرشان برگزار میشود.
زندهیاد ایرج تقیپور تهیهکنندگی فیلمهای «رقص در غبار» و «شهر زیبا» به کارگردانی اصغر فرهادی را در کارنامه خود داشت. «نگین»، «روز کارنامه»، «مواجهه» و «صندلی خالی» از دیگر فیلمهای کارنامه این تهیهکننده سینما بوده است.
هستی از اوست
دریغا دریغ، خبردار شدم ایرج تقی پور رفیق قدیمی ناب، شریف و فرهیخته و باوجدان، ما را تنها گذاشته است. اندوهی عمیق تن و جانم را لرزاند. در تمام مدت کم و بیش طولانی که او با درد و رنج جسمانی اش مبارزه میکرد و با آن بیماری جانکاه همدم بود، ندیدم لب به گلایه و شکایت بگشاید. با درگذشت سوگمندانه ایرج تقی پور، جامعه هنری و دانشگاهی یکی از چهره های آزادیخواه و پاکدست و متواضع خود را از دست داد. فقدانش جبران ناشدنی است. این فقدان جانگداز را به هم دانشگاهی ها، دوستدارانش و بخصوص خانواده داغدارش صمیمانه تسلیت میگویم.
روح پاکش در عالم بالا شاد و در آرامش ابدی.
ابراهیم اصغرزاده
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو «دریغ دریغ»
به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
جنازهام چو ببینی مگو «فراق فراق»
مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو «وداع وداع»
که گور پردهٔ جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر
غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد؟!
تو را غروب نماید ولی شروق بود
لحد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نَرُست؟!
چرا به دانهٔ انسانت این گمان باشد؟!
کدام دلو فرورفت و پر برون نامد
ز چاه یوسف جان را چرا فغان باشد؟!
دهان چو بستی از این سوی آن طرف بگشا
که هایهوی تو در جوّ لامکان باشد
انشاءالله که به آرامش ابدی رسیده باشند.
فاطمه خانی
درود بر سید مصطفی خردمند عزیز
خداوند دوست شریف شریفی اش مرحوم ایرج را رحمت کند
خداوند همه ی شریفان را از زنده و مرده رحمت کند و ببخشاید و بیامرزد.
آمین یا رب العالمین
شماره 17033956854
شنیدهام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت
فِراق یار نه آن میکند که بتوان گفت
حافظ
در ستایش هنرمند متعهد
محمود نجفی عرب، رئیس اتاق بازرگانی تهران، در اینستاگرام نوشت:
امروز صبح پیکر ایرج تقیپور از تهیهکنندگان به نام سینمای کشور و از دوستان گرامیام را به خاک سپردیم. درگذشت او غمانگیز است و سوگ رفتنش بسیار.
چند وقت قبل مطلبی در مورد سوگ عزیزان از دست رفته میخواندم. نویسنده در تفسیر حال بازماندگان چنین تعبیری به کار بردهبود: «سوگ مانند ماشینی در وجود انسان هر لحظه تولید غم میکند و بیوقفه مشغول کار است.» سوگ ایرج تقیپور هم از سنخ آن رفتنهایی است که برای بازماندگان به راحتی از یاد رفتنی نیست.
ایرج تقیپور از چندین جهت انسان شایسته و مهمی بود. او از تهیهکنندگان پیشگام صنعت سینما به شمار میآمد. دانشآموخته دانشگاه شریف بود و علاقه بسیاری به عکاسی داشت. آرشیو عکس جهاد سازندگی را او سامان داد و بعدها به موضوعاتی مانند جلوههای ویژه در سینما علاقهمند شد و برای آن تندیس بلورین جشنواره فجر را هم دریافت کرد.
از پایهگذاران بخش هنر و تجربه در سینمای ایران بود و در تکاپوی بدون وقفه برای کمک به نسل جدید به سر میبرد. همین یکسال قبل فیلم سینمایی تجربهگرای «عموزادگان» را با حضوری جمعی جوان و باانگیزه تهیه کرد. به تازگی در جشنوارهای خارجی هم به نمایش درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.
یک دهه قبل دچار بیماری بسیار نادر ایالاس شد. بیماری او را ویلچرنشین کرد ولی با این حال یک لحظه دست از کار نکشید. او صنعت سینما را میشناخت و الحق که به آن خدمت کرد. فیلمهای پرمخاطبی مانند «شوخی» هم ساخته بود و قواعد سینمای تجاری را نیز بهتر از هرکسی میشناخت.
در سالهای جوانی مانند بسیاری از ما در دسته جوانان پرشور انقلابی قرار داشت. در همان دهه 60 با بینش و منش روشنی که داشت، نقش موثری در حفظ جریان صنعت سینما بازی کرد. بعدها مدتی در فارابی به کار پرداخت و پس از آن تصمیم گرفت که کسبوکار خصوصی خودش را راهاندازی کند.
خداوند او را با برادر شهیدش محشور کند. کمتر از شش ماه قبل مادر گرامیش فوت شد. از یاد نمیبرم که تا همین چند ماه قبل از فوت مادرش، سخت پیگیر این بود که پیکر برادر شهید و مفقودش را بیابد و مادر را شاد کند. حالا حداقل هر سه کنار هم هستند. خداوند به همسرگرامیاش، سه فرزندش و برادر دیگرش صبر اعطا کند.
با چشم تر بدرقهاش کردیم.
محمود نجفی عرب
گلچین روز گار عجب خوش سلیقه است
می چیند ان گلی را که به عالم نمونه است
جامعه هنری و دانشگاهی یک در گرانبها و ازادی خواه
و متواضع را از دست داد
فقدان این عزیز را به جامعه هنری و هم دانشگاهیان تسلیت میکویم
محسن قمصری
آخرین تماس هنرمند نیک اندیش
اگرچه پرواز آقا ایرج دوست داشتنی، پایان آن همه رنج دراز و فزاینده بیماری جانکاه است؛
اگر چه کوچ به آن سوی دیوار هستی، سر آغاز سبکباری، رهایی و آزادی از قید و بندهای پرشمار گریز ناپذیر حیات زمینی و زمینیان است؛
اگر چه همه سوگواران آن انسان فرهیخته، " راهیان این سفر بی بازگشت " هستیم و در نوبت بعدی؛
اگر چه گریز و گزیری جز بردباری، تسلیم، توکل و رضا در پیش رو متصور نیست؛
اما برای بنده که چند روزیست در سوگ عزیز دردانه ای چون مادر هستم، خبر درگذشت دوست گرانقدری که آخرین صحبت تلفنی با وی کمتر از ۲۴ ساعت قبل از فوتش انجام شده، ضربه روحی دیگری بود که بر من وارد شد!
روز چهارشنبه گذشته با موبایل مشغول صحبت بودم که شماره آقا ایرج افتاد. پس از پایان مکالمه با ایشان تماس گرفتم، صحبت می کرد. بالاخره برای چهارمین بار آقا ایرج عزیز لطف کرد و تماس گرفت.
فوت مادر را تسلیت گفت، عذرخواهی کرد که حالم خوب نیست نمی توانم در مجلس ختم شرکت کنم.
گفتم آقا ایرج شرمنده ام کردی، بزرگواری کردی، از شما با این وضعیت جسمی هیچ توقعی نیست چرا زحمت کشیدی!
فردای آن روز ناگهان به نقل از همسر گرامیش اعلام شد که ساعت ۱۱/۳۰ صبح این انسان تلاشگر و دلسوز پر کشید!
یک باره خاطرات شیرین با ایشان در طول سالهای متمادی در ذهنم زنده شد.
این هنرمند نیک اندیش علاوه بر حضور در عرصه های هنری و فرهنگی و حضور در جبهه، در امور خیر نیز پیشقدم بود.
آقا ایرج در ساخت دبیرستان شهدای دانشگاه صنعتی شریف در کهریزک مشارکت فعال داشت و هنگامی که ایده بازسازی آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه و ضرورت آن جهت سلامت روح و روان دانشجویان مطرح گشت بسیار استقبال کرد و از همان هنگام در کار گروه تخصصی بازسازی و تجهیز آمفی تئاتر حضور فعالانه داشت.
از ابتدای اعلام جزئیات طرح بازسازی، معمولا در موارد مختلف، هیئت مدیره سمن نیک اندیشان منتظر اعلام نظر آقا ایرج می شدند و علیرغم آنکه چند مجری برای اجرای بازسازی پیشنهاد شده بود سرانجام دوستان، مجری توانمند فعلی را که آقا ایرج معرفی کرده بود تصویب کردند.
*این دوست متعهد و پرتلاش، بیماری را به زانو در آورده بود!*
در اردیبهشت ماه جهت شرکت در یکی از جلسات ستاد بازسازی آمفی تئاتر که در دانشکده مکانیک جدید با حضور تعدادی از دوستان مجمع، فعالین گروههای هنری دانشجویی و مجری آمفی تئاتر ترتیب داده شده بود آقا ایرج باتفاق دختر خانمشان به دانشگاه آمده بودند و دوستان ایشان را با ویلچر به محل جلسه آوردند، پس از چند دقیقه گفتم آقا ایرج لطفا به دختر خانم زنگ بزنید و محل جلسه را یادآور شوید. گفت مدتی است من با انگشتانم نمی توانم شماره موبایل را بگیرم!
خیلی متاثر شدم و ایشان شماره را گفت و ما زنگ زدیم.
منظور از نقل این خاطره احساس مسئولیت فوق العاده این بزرگمرد در انجام امور خیر بویژه برای دانشجویان و دانشگاه علیرغم بیماری شدیدش بود. در آن جلسه سخنان مبسوطی بیان کرد و نکات خوبی را متذکر شد.
با اینکه چند ساعت جلسه طول کشید اما جهت بازدید از سالن آمفی تئاتر مسافت طولانی دانشکده مکانیک جدید تا ضلع جنوبی دانشگاه را با ویلچر آمد و از آنجا بازدید کرد و نظرات خود را ارائه داد.
از روزی که ایده بازسازی آمفی تئاتر مطرح گشت تماسهای زیادی با هم داشتیم اما آخرین تماس این دوست ارزشمند برایم فراموش نشدنی است!
این مصیبت بزرگ را به همسر فداکارش سرکار خانم فتانه رحیمی و فرزندان عزیزش صمیمانه تسلیت عرض می نمایم.
دوستان شریفی!
شهادت مومنین در محضر خدای مهربان بسیار حائز اهمیت است، پس همگی نظر خود را در مورد این عزیز سفر کرده اعلام کنیم:
*اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا*
خداوندا! ما جز خوبی از او نمی دانیم.
روانش شاد و خرسند، نام و یادش جاودانه
حسین کمالیان
انا لله و انا الیه راجعون.خدایش رحمت کند.روحش شاد و یادش گرامی باد.
خدای متعال به خانواده محترم ایشان صبر عطا فرماید.
حمزه علی بخشی.
بدرقه ایرج تقی پور
دوستانی که بودند و او را بدرود گفتند.
دو عکس از دوستان دانشگاه شریف را قبلا ارسال کردیم و به پیشنهاد عزیزان بر آن شدیم که از عزیزانی که در مراسم تشییع بهشت زهرا حضور داشتند با ذکر نام سپاسگزاری نماییم.
۱- آقای علی اصغر نجف زاده
۲- اقای مسعود ذهبیون
۳- آقای محمدحسین پیروزی
۴- اقای محمد نعیمی پور
۵- اقای امین حاج رسولیها
۶- اقای سید مصطفی خردمند
۷- آقای علی گلمحمدی
۸- آقای سیامک کشاورز
۱۰- آقای سیدکاظم حسینی
۱۱- آقای اردشیر قادری
۱۲- آقای ابراهیم اصغر زاده
۱۴- آقای سعید کلانترنیا
۱۵- خانم رضازاده
۱۶- آقای محمد میری دیسفانی
۱۷- آقای سیدحسین خوشنویس
۱۸ - آقای سیدحسن سیدشاکری
۱۹- آقای مجید قرهی
۲۰- آقای هدایت آقایی
۲۱- آفای
۲۲- آقای محمود مهرانپور
در میان من و دلدار سخنهاست هنوز
چاره ٫هجر رخ یار ٫مداراست هنوز
اگر از دوری او موی سرم گشت سفید
نام نیکش به سر جمله زبان هاست هنوز
گفته بودم که جهان بی رخ او دام بلاست
در غیابش چکنم خون به جگر هاست هنوز
کاش می ماند و یکی غصه ز دل وا می کرد
چاره این دل شیدا رخ زیباست هنوز
چند روزی به غم دوری او صبر کنم
....
چه تمنای محال اینکه هویداست هنوز
مشاهده میکنیم که ما چقدر در مورد عزیز رحیل ایرج تقی پور صحبتهای متنوع و خاطرات زیادی داریم. اگر این مطالب را به خود وی میگفتیم چقدر انرژی مثبت در وی ایجاد میشد. من معتقدم حتی شاید توان وی را برای مبارزه بی امان با بیماری رنج آوری که داشت افزون میکرد.
بنظرتان آیا بهتر نبود این حرفها را در یک جلسه و در حضور خودش بیان میکردیم؟
ایرج رفت.
هر کدامتان ایرجی دیگر هستید.
فرصتها را غنیمت بدانیم.
محمود محمودی کامل آباد
سلام
واقعا شوکه شدم
خدا رحمتشان کند
خدا پدر و مادر و همچنین برادر شهیدشان را هم رحمت کند
شماره 989037694511
ایرج تقی پور ، دانشجوی خط امام
دیروز هنگام برگشتن از بهشت زهرا (س) فرصتی پیش آمد و آقای موسوی نژاد با برادر جانبازمان محسن روشندل مکالمه ای داشت.ایشان گله داشت که چرا در خبرهایی که منتشر می شود و حرف هایی که زده می شود هیچکس از او به عنوان *دانشجوی خط امام* یاد نمی کند؟
ماجرای تسخیر سفارت آمریکا صرف نظر از قضاوت هایی که می کنند و می کنیم ، حادثه ای بزرگ در تاریخ فعالیت های دانشجویی ایران است و دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف که بسیاری از آنها در جنگ تحمیلی شهید شدند و بسیاری هنوز هستند بدون اغراق نقش محوری در آن داشته اند.
هدف بحث کردن در مورد آن رویداد تاریخی نیست که جای آن اینجا نیست و آن را باید در همان ظرف زمانی خودش قضاوت نمود.
با تاکید بر اینکه شخصا آن رویداد را نقطه عطفی در مسیر انقلاب اسلامی می دانم به نقش مرحوم ایرج در مستند سازی این رویداد تاریخی اشاره می کنم که وی با شناختی که در اهمیت مستندسازی و نقش ثبت تصاویر این رویداد داشت، تلاش زیادی در تهیه تصاویر از آنچه می گذشت نمود و از لحظه به لحظه آنچه می گذشت در پایان گنجینه ای آماده ساخته بود ، از بخشی از تصاویر ، نمایشگاهی تهیه و تکثیر شدکه در شهرهای مختلف به نمایش درآمد.
همچنین بنا به آنچه شنیده شد در سال های اخیر قرار بود به کارگردانی آقای کمال تبریزی که ایشان نیز در آن رویداد حضور داشت فیلمی سینمایی تهیه کنند که ظاهرا داستان رویارویی یک گروگان سابق و یک دانشجو بعد از سال ها در یک فرودگاه بود و ظاهرا به دلیل مشکلات حاشیه ای امکان پذیر نشد.
یک نکته جالب در جریان کار گروه عکس این بود که برخی خبرگزاری های خارجی همان زمان بخشی از تصاویر تهیه شده را خریداری می کردند و درآمد آن صرف هزینه های داخل سفارت می شد .
قطعا دوستان عزیز دیگری در میان ما هستند که در مورد فعالیت ایشان در این مورد توضیح بهتری می توانند بدهند و امیدوارم چنین کنند.
سیدکاظم حسینی
روانت شاد ایرَش فیلیم
خانه آخرتت آباد
یه پستی فرستاده بود در مورد دفترچه تلفن یه شخص ترک زبان...
یه لیستی بود شامل اسمای ترکی شده مثل :
آباس
اسگر
فرهات
ماهمود
ناسیر
اَل اَهبر
ابیلفز
و...
در پاسخ نوشته بودم ایرَش رو از قلم انداخته...
کلی خندیده بود.
"ایرش فیلیم" ، از لیست شماره تلفن های ما پاک نمیشه. همچنانکه یاد او از دلهای ما...
فروغ فاریابی
سلام. وقتی قرار شد تالارهای فیلم و موسیقی نشست را راه بیانداریم. ایرج این مقدمه را برایم فرستاد.
یادش گرامی.
✍ *ایرج تقی پور*
*در باب دلیل راه اندازی تالار فیلم و تالار موسیقی شریف*
گفته میشود کلمه و زبان پیچیده ترین فرایند ذهن بشر است. مهمترین ابزار فکر کردن و ارتباطی بشر.
و همچنین بزرگان عموما قائل هستند که هرگز تصویر و صوت (موسیقی) نمیتواند جایگاهی به رفعت کلمه پیدا کند. بعد از اختراع تصویر ثابت و متحرک، این دو، مخصوصا تصویر متحرک، توانسته اند به سرعت جایگاه ویژهای در ارتباطات بشری پیدا کنند و حتی جهان به این سمت میرود که ارتباط تصویری و همینطور موسیقی متداولترین نوع ارتباطات بشری باشد. از ساده ترین ارتباط خبری تا عمیقترین احساسات بشری متجلی در تولید آثار هنری از فیلمهای کوتاه تا بلند سینمایی. این موضوع حتی با ظهور نسل سوم اینترنت تشدید خواهد شد.
گروه نشست شریف بر آن شد که برای اعضایی که علاقمندی بیشتری به فیلم و موسیقی دارند فضایی را ایجاد کند که بتوانند با تمرکز بیشتری مطالب، محصولات، تجربیات و علائق خود در این زمینه را مبادله کرده و به تقویت این ارتباط بین خود بپردازند. تالار موسیقی و تالار فیلم شریف به این منظور راه اندازی شد و امید است که بتواند کمک موثری به ترویج و تقویت احساسات و تجربیات عاطفی و هنری و از سوی دیگر ارتباطات شخصی اعضا با هم بنماید.
در یک کلام، در فرهنگ ایرانی ارزش انسانها زمانی در کلام می آید که دستشان از این دنیا کوتاه شده باشد.
علی اصغر سجودی
با سلام
برادری که خوشنامی فقط یکی از خصلت های پسندیده او بود هفته گذشته به سختی توانستم با او صحبت کنم عمری به نیکنامی درجمع ما زیست یاری که هر زمان با او خلوت میکردیم چون سیمرغ رازهای سربه مهر ی را برمی گشود سینه اش پراز رازهای نگفته ماند وقت رفتنش نبود پشتوانه اهالی فرهنگ بود یارانش همه درحوزه فرهنگ بودند وخودش خادم فرهنگ وهنر وی استادی تمام در حوزه تکنیک سینما بود ای دریغ که جای او را فردی دیگر پر نمیکند وبس
خیلی متاثرشدم خیلی یار صدیقی بود
دوست رفیقی صمیمی که جایگزین ندارد این چند وقت بیشتر به او فکر میکردم خودش گفت که نمیتواند حرف بزند کلمات واژه هایی ازاو که به یادگاردر سینه ام تا ابد خواهد ماند
رفتن او برای همه ما غم اندوه ببار داردوبس
بی او کوچه های احساس ما
با عطر یاس هم خوش بو نخواهد شد وبس
جناب تقی پور مرا چون برادر کوچک خود بدانید من فقط دراین غم شریک شما نیستم بلکه خودم بدلیل مختلف خود صاحب عزا هستم
از خدا وند متعال میخواهم به همه ما صبوری وعاف
صبا بخیری عطا کند
دوست و برادر تان فتح الله حداد از مدیران سابق سیما
باسلام خدمت دوستان عزیز
متاسفانه به جهت همزمانی مراسم تشییع وخاکسپاری آقا ایرج عزیز با مراسم تشییع مرحوم آیت الله صانعی در روز شنبه درجماران امکان حضور دربهشت زهرا را نداشتم.
ازهمه دوستانی که محبت کردند ودر بهشت زهرا حضور یافته اند صمیمانه تشکر میکنم.
درضمن پیشنهاد میکنم دوستان سمن ویامجمع ،پیگیری کنند تا در مسجد دانشگاه قبل از نماز ظهر چهارشنبه ویا روز دیگری جلسه یادبودی هم برای ایرج آقا وهم برای مادر بزرگوار حسین آقای کمالیان برنامه ریزی گردد.
سیداحمد حسینی
خداوند ایرج تقی پور را رحمت کند
اللهم اغفر للمومنین و المومنات الاحیاء منهم و الاموات
خداوند همه ی ما را بیامرزد، زنده ومرده مان را!
در زندگی، بخصوص در جوانی، که خام و ناپخته ایم، چه بسا توهمات و جهالت ها و خلاف کاری هایی هم داشته باشیم که حتی خیال می کرده ایم که داریم کار خوبی می کنیم!
الان اگر هنوز زنده ایم و وقت داریم وقت توبه و پشیمانی و جبران است، بخصوص اگر ظلمی مرتکب شده باشیم و حق الناسی را ضایع کرده باشیم.
جای مسامحه و ماستمالی نیست، تا می توانیم باید جبران کنیم.
انوقت
در ان دنیا،
انشاء الله خداوند با فضل و کرمش ما را ببخشاید.
شماره 17033956854+
شاید اینطور نباشد.
مرحوم ایرج در زمان حیات هم با ارزش بود .
در فقدان، و سنت خوب یادبود ، خاطرات و ارزشگذاری ها ، یکجا جمع و بیاد آورده میشود.
جناب شستی هم که خبردار نبودند، در تماس تلفنی تسلیت گفتند.
حمید یزدانفر
و….
فکر کنم
این دوگروه (موسیقی و فیلم )نشست شریف
یکی از غنی ترین
به روزترین
پربارترین
بی حاشیه ترین
دموکراتیک ترین
و ….
گروههای نشست شریفه
مصطفی خ
در سال ۱۳۶۱ کنار درب جنوبی دانشگاه ایستاده بودم که ایرج رسید با لبخند و ادب همیشگی، در مورد عکاسی و دوربین ها ی جدید صحبت میکرد. همیشه با آخرین تکنولوژی آشنا بود و با سخاوت به ما یاد میداد. عکسهایی از خانم هنرپیشه نقش اول باشو غریبه کوچک به من نشان داد، برای اولین بار بود که این هنرمند را دیدم، از توانایی های هنری آن خانم برایم گفت. هنگام خداحافظی قرار شد دوربین جدیدش را بیاورد به من نشان دهد. هرچه از عکاسی میدانم از چند گفتگوی کوتاه ولی بسیار صمیمانه و عمیق ایرج خان یاد گرفتم. بعد از سالها با وی تماس گرفتم تا مربی تئاتر برای شهر ما معرفی کند و آن عزیز با گشاده رویی و محبت چند اسم را پیشنهاد کرد. همیشه مهربان و همیشه آماده به کمک به دوستان بود. روحش شاد.
سیدمهدی مهدوی
نمیشود دانشجوی شریف باشی و از سیاست فاصله بگیری اما ایرج از آنهایی نبود که هر روز توییت بزند و یادداشت بنویسد و با بهرهگیری از هیجان جوانان نام و شهرتی برای خود فراهم کند.
سیاست ورزی او را در انتخابات و پشت صحنه و تأثیرگذاری بر تولید محتوا و پیامهایی که سرنوشت انتخابات را تعیین میکردند باید ارزیابی کرد.
کارهایی که برای جناب آقای خاتمی انجام شد از این جمله است.
سعید تقی پور
مرا ای شعله خود در تاب و تب انداختی رفتی
چو شمع آتش زدی چشم مرا بگداختی رفتی
علی معینی
با سلام و احترام. بله دقیقا چیزی که بنده را شوکه کرد همین بود.
شاید عمر آشنایی بنده ۲سال بود. و فقط بسیار اندک در مواردی با استاد گفتمان داشتم.
در این چند روز هر روز گریستم. از اینکه هر روز چیزی جدید از ایشان دیدم. افسوس من برای خودم هست که در زمان حیاتشان چرا از این همه عظمت روحش چرا کمتر سیراب شدم.
هر روز خود را نکوهش می کنم. که چرا اهمال کردم.
*همه عزیزان ثروت های بزرگی هستند، که باید قدر دانست*
ایشان یک الگوی بزرگ از خصلت های روحی، امید و مبارزه هستند. هنوز برایشان مولوی می خوانم.
فرهاد شهسواری
جناب شهسواری عزیزم
ممنون از شما و ممنون از سپاسگزاری زیبایتان و ممنون از اشک های غلطانتان
چنان نوشتی که صفحه رویم اشک آلود شده بغض در گلویم به انفجار رسید.
باز هم ممنون
علی معینی
با ایرج خان قرار داشتیم، در زمینه کتاب مشترکی که هر دو خوانده بودیم جلساتی داشته باشیم:
کتاب جهان هولوگرافیک.
نویسنده: مایکل تالبوت
ترجمه : داریوش مهرجویی
نظریه ای برای توضیح توانایی های ذهن و اسرار ناشناخته مغز و جسم
که ایرج عزیز، تاج سرم. نمود کامل این اسرار بود.
فرهاد شهسواری
گر روی تو را دگر نبینم چه کنم
از باغ رخت گلی نچینم چه کنم
در هجر تو ای ایرج ایام شباب
از خلق چو عزلت نگزینم چه کنم
ایرج در فرهنگ دهخدا: به مناسبت خوب رویی و خوش پیکری این نام بر او نهادند که هر کس او را دیدی مهر او ورزیدی.
علی زحمتکش
ممنون جناب زحمتکش عزیز
چه شعر زیبایی و چه توصیف قشنگی
نمیدانم شاید بخواهم زحمتکش را نیز وجیهی خوش نام و اراسته به کمالات و در عین حال مملو از احساسات در فرهنک لغات دل خود معنا کنم.
شما دیر زمانیست که ساکن دل های مایید.
علی معینی
خوب می دانم که برگشتی ندارد رفتنت ..
در پناه قلب ویرانم
خداحافظ رفیق ..
...
پشت پایت آب می ریزم نمی آیی ولی ..
باز هم بر عهد و پیمانم
خداحافظ رفیق ..
علی معینی
ایرج تو شبی چشم علی روشن کن
از عِطر خوشت سینه او گلشن کن
در خواب بگو به گوش آن یار عزیز
پا وا مکش از جمع در آن مسکن کن
دانم که ویران شوم آسان
اما
هرگز نمیگویم نرو
ای جان جانان
ای ایرجِ جانان
سعید کلانترنیا
ماجرای زیر نویس
زیر نویس فیلم های ایرانی که بیشتر به زبان انگلیسی یا فرانسه ترجمه و به جشنواره های خارجی می رفتند تا جاییکه شنیده ام در لبنان و ایتالیا انجام می شد .
وزارت ارشاد در اواسط دهه شصت بدین منظور سیستمی از هلند توسط آقای اکبر عالمی خریده بود که ایشان نتوانسته بود آنرا راه اندازی کند و این سیستم بلا استفاده مانده بود.
روزی ایرج گفت مشکل شان تهیه هیپوکلریت سدیم ۱۱ درصد است که هیچ تولید کننده ای در ایران ندارد. کارخانه هایی که وجود داشتند در آن زمان حداکثر تولید ۵ درصدی داشتند و آنرا برای مصارف مختلف می فروختند که رایج ترین آن تولید آب ژاول بود و معمولا با رقیق کردن توسط آب غلظت آن به حدی می شد که برای کار در منازل آزار دهنده نشود،
به هر حال با جدیت ایشان کار را بنده که تازه سربازیم تمام شده بود روی آن شروع کردم و بعد از آغاز کار و آزمایش مراحل مختلف فهمیدم که مشکل از ترجمه دستورالعمل آب می خورد و یک ممیز ناقابل بین دو عدد یک حذف شده و غلظت باید یک و یک دهم باشد! خوشبختانه با رسیدن به این نتیجه عمده مشکل حل شد و با تیمی که ایشان تشکیل داده بود و شامل مترجمان مختلف و نیروی انسانی لازم بود اولین فیلم های زیر نویس شده در ایران به جشنواره های معروف رفتند، تا زمان همکاری بنده تا جاییکه به یاد دارم فیلم های دستفروش و بایسیکل ران مخملباف و خانه دوست کجاست مرحوم کیارستمی به عنوان اولین فیلم ها در ایران زیر نویس شدند. اکنون اینکار دیگر توسط آن سیستم قدیمی انجام نمی شود و تحول در صنعت سینما و دنیای دیجیتال آن سیستم قدیمی را بلا استفاده کرده است.
قطعا راه اندازی اولین سیستم زیرنویس در ایران ، جز توسط ایرج از کس دیگری ساخته نبوده چون علاوه بر آشنایی و علاقه به سینما، لابراتوار و مسائل فنی تولید فیلم نیاز به دانش فنی و مهندسی در زمینه های دیگر داشت و این تنها توسط رئیس جوان لابراتوار فیلم وزارت ارشاد آن زمان (ایرج ) امکان پذیر بود.
اینکه کمال تبریزی از او به عنوان دانشمند سینما یاد کرده نتیجه مشاهده همین عملکردها و دیگر مواردی است که دوستان به برخی از آنها اشاره کرده اند.
سیدکاظم حسینی
یادش بخیر اولین تجربه جامعه مدنی، با علی زحمتکش وسایر دوستان و خاطره اردوگاه دهتشک و پیوستن آن به کمپ امام با انتخاب یک نماینده از هر دانشگاه برای شورای اردوگاه و خاتمه مدیریت بچه های دانشگاه مشهد و … در مهر ۵۷
علیرضا فلاحی
آقای مرتضی نیلی ،وقتی که از زندان آزاد شد خودش را سرگرد نامید وبعد از انقلاب دوستان به او درجه سرهنگی دادند هرچند گاهی اوقات لباس بادرجه بالاتر سرتیپی و ...برتن داشت و در زلزله طبس ایشان به اتفاق یک گروه از اصفهان آمدند که به علت دوستی که از قبل بین ما بود در طبس تقریباً یک گروه شده بودیم و ایشان هم اکنون مقیم اصفهانند با اون اوصافی که آقا مسعود بیان کردند
خداوند رحمت کند ایرج جان عزیز را، از همون جوانی در اکثر این همکاریهای دسته جمعی دوستان حضور فعال و با دقتی داشت
محمود پناهنده
تسلیت سید محمد خاتمی در پی درگذشت ایرج تقی پور
سید محمد خاتمی در پیامی درگذشت ایرج تقی پور تهیهکننده و پژوهشگر سینما را تسلیت گفت:
بسم الله الرحمن الرحیم
هنرمند دردآشنا و توانمند جناب ایرج تقیپور نیز از میان ما رفت و انبوهی از اصحاب فضل و فضیلت و هنردوستان را داغدار کرد.
من این مصیبت را به همه اهالی فرهنگ و هنر و دانش بخصوص به خاندان شریف تقیپور و همه بستگان داغدار تسلیت میگویم و از پیشگاه حضرت پروردگار برای این فقید سعید آمرزش و رحمت الهی و برای بازماندگان معزز تندرستی، شکیبایی و پاداش نیکو مسألت می کنم.
یادش گرامی و روانش شاد باد!
سید محمد خاتمی
۱۴۰۲/۵/۱
یاد دوست فقیدمان ایرج تقی پور که هنرمندی بزرگ و شخصیتی برجسته بود، گرامی باد
فرهاد پارسی
ممنون- ممنون- ممنون
از همه عزیزانی که در مراسم ختم مرحوم جناب اقای ایرج تقی پور️ شرکت کرده و بزرگداشتی عارفانه برای آن عزیز برپا داشتند خاضعانه سپاسگزاری مینماید.
به هر بهار گُل از زیر گِل برآرد سر
گلی برفت که ناید به صد بهار دگر
گلی برفت کز امروز تا به دامن حشر
گلاب اوستکه جاری بود ز دیدهٔ تر
گلی برفت که با آنکه غنچه بود هنوز
دو غنچه داشت به هریک هزار تنگ شکر
علی معینی
رسم است هر که داغ جوان دید، دوستان!
رأفت برند حالتِ آن داغ دیده را
یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا
و آن یک، ز چهره پاک کند اشک دیده را
آن دیگری بر او بفشاند گلاب قند
تا تقویت شود دل محنت کشیده را
یک چند دعوتش به گُل و بوستان کنند
تا برکننَدش از دل، خارِ خلیده را
جمعی دگر برای تسلایِ او دهند
شرحِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را
القصه هر کسی به طریقی ز روی مِهر
تسکین دهد، مصیبتِ بر وی رسیده را
آیا که داد تسلیت، خاطرِ حسین؟
چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را
آیا که غمگُساری و اَندُه بَری نمود
لیلایِ داغ دیدهِ محنت کشیده را؟
بعد از پسر، دلِ پدر آماج تیر شد
آتش زدند لانهِ مرغِ پریده را!"
ایرج میرزا
احمد تفقدی
خداوند ایرج را بیامرزد واخر وعاقبت ما را ختم به خیر کند. آمین
جمشید بازیار
با تسلیت مجدد درگذشت مرحوم ایرج تقی پور ، در کنار همه نکات مثبت و برجسته شخصیتی و کاری و اخلاقی ایشان ، آنچه بنا به وضعیت روز جامعه ، بنظر من ، یکی از ویژگی های برجسته ایشان بود، دوری از افراط و تفریط بود و در پیش گرفتن برخورد معتدل و منطقی با موضوعات جامعه .
که امام علی ع فرمود
الیمین و الشمال (یسار) مضله
والطریق الوسطی هی الجاده
حمید یزدانفر