موزهها؛ گذشته برای حفظ آینده
یکی از مهمترین موضوعات مطرحشده در اجلاس اخیر شورای بینالمللی موزهها در کیوتو ژاپن بحث و تبادل نظر روی موضوع تعریف «موزه» بود.
یکی از مهمترین موضوعات مطرحشده در اجلاس اخیر شورای بینالمللی موزهها در کیوتو ژاپن بحث و تبادل نظر روی موضوع تعریف «موزه» بود.
به گزارش تین نیوز به نقل از شرق، وقتی تعریفی از یک پدیده صورت میگیرد، آن تعریف چارچوب و حدود و ثغور و مرزهای مرتبط با آن موضوع را روشن میکند. حتی نوع برخورد با آن پدیده یا نوع روابطی که میتواند میان دولت و مردم و دیگر اقشار یک جامعه درباره آن موضوع به وجود بیاید. موزهها در هفت دهه اخیر تحولات بسیاری را براساس همین تحقیق در تعریف خود شاهد بودهاند.
به عبارتی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و دیگر مواردی که دنیا با آن روبهرو شد، تأثیر مستقیمی بر تعریف موزه گذاشت. بعد از جنگ جهانی دوم موزههای کلاسیک به فضاهایی گفته میشد که از آثار تاریخی، فرهنگی و هنری حفاظت و نگهداری میکردند تا بهنوعی مایه فخر و مباهات آن تمدن و فرهنگ درباره دستاوردهای هنری و فرهنگی گذشتهاش باشد. مثل موزه ایران باستان یا دیگر موزههایی که در این دوره در دنیا تشکیل شد؛ اما بهتدریج و در دهههای پایانی قرن بیستم با تغییر و تحولاتی که در سطوح اجتماعی جوامع صورت گرفت، شاهد تغییر در نگاه درباره عملکرد موزه بودیم.
موزهها دیگر فقط محلی برای نگهداری و حفاظت نبودند؛ بلکه به دنبال علل ایجاد آن اثر فرهنگی یا هنری در گذشته خود بودند؛ یعنی اگر زمانی جام حسنلو به مناسبت آنکه متعلق به چند هزار سال پیش است، در موزه نگهداری میشده و مایه فخر و مباهات بوده، حال چرا جام حسنلو ایجاد شد و جامعه در آن روزگار شاهد چه اتفاقات و حوادثی بود که منجر به ساخت جام حسنلو شده و حتی شاهد هستیم که فردی حاضر است جانش را برای حفاظت از این جام بدهد.
که به دست مهاجمان نیفتد؛ اما با گذشت دههها از عمر موزهها شاهد این موضوع هستیم که موزه نهفقط محل نگهداری و بررسی و تحقیق درباره ایجاد یک پدیده فرهنگی-هنری بوده، بلکه حالا باید پاسخگوی نیازهای روز جامعه باشد. به عبارتی بهتدریج موزهها باید بتوانند پاسخی برای بخشی یا بعضی از مشکلاتی که جامعه با آن دست به گریبان است، یافته و در تعامل با جامعه به فعالیت خود بیندیشند. در دهه آخر قرن بیستم و آغاز قرن 21 شاهد افزایش نقش اجتماعی موزهها در جوامع مختلف بودیم. حال باید دید جام حسنلو و موضوعی که در آن طرح میشود، چه نقشی در معضل امروزی دارد.
اگر بحران آب و خشکسالی و تغییرات اقلیمی را در پایان قرن بیستم و آغاز قرن 21 بهعنوان معضلی که بشر با آن روبهرو شده، مد نظر قرار دهیم، مدیریت آب و تعامل بین انسان و محیط زیست از طریق آثار بهجامانده برای ما از گذشته، میتواند چگونگی پاسخ و راهبردی برای برخورد جامعه امروزی با بحرانهای طبیعی و زیستمحیطی خودش را نشان دهد که چرا محیط زیست به وضعیت فعلی درآمده است.
بههمیندلیل آخرین تعریفی که نسبتا مدتی طولانی از طریق شورای بینالمللی برای موزهها مطرح شد، موزهها را فضاها یا نهادهایی غیرانتفاعی میداند که به حفاظت از بخشی از میراث فرهنگی، طبیعی، تاریخی و هنری بشر اقدام کرده و با شناخت آن به معرفی آن پرداخته و در اصل یک فضای آزاد برای ارتباط میان مخاطب و آن موضوع فراهم میکند. بههمیندلیل کتابخانههای ملی، هرواریومها، آرشیوهای ملی و... را موزه تلقی میکنند و در معنا و مفهوم موزه بیان میشود (هرواریوم یعنی باغهای اکولوژی، حیات وحش و فضاهای حفاظتی محیط زیستی به یک معنا موزه تلقی میشود).
اما باز با تغییرات کلیای که بشر در قرن 21 شاهد آن بوده، با تغییر تعریف موزه مواجهیم. به عبارتی کسانی که دستاندرکار موزهها هستند و موزهداران و موزهشناسان به تعریف جدیدتری از موزه رسیدهاند تا نقش اجتماعیتر و فرهنگیتری را برای موزه در جوامع خود قائل باشند.
پیشنویس تعریف جدید موزه که از سوی شورای بینالمللی طرح شده و قرار است در سال آینده مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد تا به تعریف کلی و جامعتر و مستند و مفید برای موزهها دست یابیم. موزهها فضاهایی دموکراسیساز، فراگیر و چندصدایی برای گفتمان نقادانه درباره گذشتهها و آینده هستند.
موزهها با اذعان و پرداختن به مناقشهها و چالشهای زمان حال، به امانت از جانب جامعه، مصنوعات و نمونههایی را نگهداری میکنند. خاطرات گوناگونی را برای نسلهای آینده پاسداری میکنند و تضمینکننده حقوق برابر و دسترسی برابر به میراث برای همه مردم هستند.
موزهها برای کسب سود نیستند. موزهها نهادهای مشارکتی و شفاف هستند و در مشارکت فعالانه با جوامع گوناگون برای آنها کار میکنند تا شناختهای موجود از جهان را با هدف کمک به کرامت انسانی، عدالت اجتماعی، برابری جهانی و سلامت زمین حفظ، نگهداری و تفسیر کنند، به نمایش بگذارند و تقویت کنند.
با دقت در تعریف جدید موزه، جدای از اینکه این تعریف متن طولانی را شامل میشود (شاید بهتر باشد به متن کوتاهتری رجوع شود) اما دلنگرانی، اضطراب و توجه موزه را به مفاهیم جدید اجتماعی و فرهنگی بیان کرده. در نهایت با توجه به نوع جدیدی از موزهها که نمونه شاخص آن در چهار سال گذشته موزه اورهان پاموک در استانبول بود و نشاندهنده آن بود که موزه حتی به یک فضای مصنوع گذشته نپرداخته؛ بلکه به تفکر و اندیشه انسان امروزی اهمیت میدهد، میتوانیم به یک استنباط کلی دست پیدا کنیم که موزهها فضاهایی برای حفاظت از تفکر و اندیشه انسانی هستند.
این اندیشه در قالب مصنوعات مادی یا میراث غیرملموس میتواند طرح شود و بهاینترتیب تعریف موزه اگر بر این مبنا صورت گیرد، فضاهایی که در آن زندگی میکنیم، با تغییر نگاه میتواند بهعنوان موزه و الگویی برای آینده بهتر جامعه بشری و مردمی که زندگی میکنند، در نظر گرفته شود.
به جز 600 موزهای که در خصوصی و دولتی و عمومی شاهد هستیم، یک نانوایی سنگکی که براساس شیوه گذشته خود فعالیت میکند و تغییر و تبدیل فناوری تاریخی را در شکل جدید خودش معاصرسازی کرده و برای مخاطب آن کار را ادامه داده، میتواند موزه تلقی شود. هر فضایی که بخشی از هویت تاریخی ما را حفظ کرده و آن را به امروز آورده، موزه است.
وقتی نگاه موزهای داشته باشیم، به علت مثالی که درباره جام حسنلو زدم، جا دارد براساس تفکر و دیدگاه موزهای در مدیریت آب و تعامل با محیط زیست، فرهنگ ایرانی نوعی همراهی و تعامل داشته، نه به شکل تسلط و بهرهبرداری محض از آنچه در اروپا بوده است. در چنین شکلی وقتی به فناوریهای قدیم مثل قنات و آبانبار نگاه میکنیم، متوجه میشویم باید از سود آب زندگی کرد؛ نه سرمایه آب که متعلق به نسلهای بعدی است.
در حال حاضر با حفر چاههای عمیق به داشتههای آیندگان تعدی میکنیم و این نگاه و این رفتار یک نوع موزه در مفهوم میراث غیرملموس در نگاه و فناوری گذشته بوده که در قالب اسطورهها، باورها و اعتقادها که امروزه آنها را به کناری نهادیم و با رفتار خود برای این سرزمین بحران فراهم کردهایم. درواقع توجه به موزه به این معنا نیست که فقط گذشته اهمیت داشته باشد یا در گذشته زندگی کنیم، درواقع موزهها «گذشته» را برای «آینده» حفظ میکنند.