◄درسهایی از فرار سازندگان آسانسور از رعایت استاندارد
تیننیوز| وبلاگ عباس قربانعلی بیک-مصاحبه 24 مهرماه سرکار خانم دکتر پیروزبخت ریاست محترم سازمان ملی استاندارد در سیمای جمهوری اسلامی و اشاره ایشان در مورد مشکلات شرکتهای آسانسور ساز و استاندارد نبودن ۹5درصد محصولات این شرکتها بسیار نگران کننده بود بویژه از این حیث که تعداد طبقات ساختمانها به صورت روزافزون بالاتر میرود و ضرورت استفاده از آسانسور و از سوی دیگر خطرات اشکالات فنی محتمل این محصول بیشتر میشود.
این خبر و توضیحات معاون نظارت بر اجرای استاندارد این سازمان در تاریخ 25/2/95 در خصوص فاقد استاندارد بودن بیش از 99% آسانسورهای اماکن اداری و عمومی از دو جهت قابل بررسی است اول اینکه سازندگان داخلی ظاهراً انگیزه لازم را برای ارائه محصول با دوام کیفی (که فراتر از کیفیت اولیه میباشد) ندارند و دوم اینکه استاندارد این محصول مانند تکلیف مالایطاق بوده و همین مشخصه موجب بالا رفتن آمار فرار استانداردی میشود.
یکی از پدیده های متداول در جهان صنعتی و کشورهای پیشرو صنعتی اینست که مستمراً با ورود و تثبیت فناوریهای جدید استاندارد تولید محصولات نیز ارتقاء یافته و شرکتهای سازنده حتی شرکتهای پیشرو مکلف به رعایت استانداردهای جدید میشوند اما چگونه و با چه نقشه راهی.
شاید یکی از نکات مغفول که موجب تشدید فاصله صنایع کشورهای جهان سوم میشود همین نکته ظریف باشد که در جهان پیشرفته وقتی استانداردی الزامی میشود که اغلب شرکتهای فعال بتوانند مراحل انجام آنرا با موفقیت طی کند که نمونه آنرا در استاندارد آلایندگی خودروهای اروپایی میتوان مشاهده کرد که طی ۲۰ سال آلایندگی از سطح یورو یک به سطح یورو ۵ رسید و این در حالی استکه شرکتهای پیشرو میتوانستند خیلی سریعتر به این سطح برسند و در عمل نیز همین کار را در مدت کمتر انجام دادند.
از آنجایی که اتخاذ رویکرد مناسب و عقلایی در برخورد با اینگونه موارد در حمایت از تولید ملی و اقتصاد مقاومتی نقش بسیار برجستهای دارد به تجربه مشابهای از راهآهن در اواخر دهه شست و پس از اتمام جنگ تحمیلی اشاره میگردد.
در اوایل دوران جنگ تحمیلی شرکت جنرال موتورز آمریکا از تامین قطعات یدکی لکوموتیو بویژه پیراهن سیلندر (لاینر) امتناع میورزید که با توجه به اهمیت نقش راهآهن در عملیات پشتیبانی جابجایی نیروها و تجهیزات در دوران دفاع مقدس اقدامات گستردهای برای تامین یا بومی سازی قطعات یدکی لکوموتیو آغاز شد که یکی از موارد این حرکت جهادی ساخت پیراهن سیلندر (liner) بود که با وجود نتایج اولیه مثبت بتدریج با واگذاری کار به افراد کم تجربه کیفیت محصول کاهش یافت به نحوی که پس از ساخت ۱۰۰۰ عدد از این قطعه حدود ۱1۰۰ دلاری، دفتر کنترل کیفیت راهآهن تمامی آنها را مردود و غیر
قابل استفاده اعلام کرد.
سال ۱۳۶۹ که تحرک صنایع نیاز به لکوموتیو را افزایش داده بود تامین قطعات یدکی اهمیت بیشتری یافت و برای حل این مشکل با بررسی دقیق مسئله، معلوم شد نداشتن نقشه مناسب با جزئیات مهندسی از جمله تلرانسهای ساخت سهم مهمی در اشتباهات سازنده داخلی و مردود شدن قطعات داشت که به همین دلیل تهیه نقشه فنی در دستور کار قرارگرفت و نهایتا در زمان تشدید تحریمها و کمبود پیراهن سیلندر با بازکردن محدوده تلرانسها تعداد ۴۰۰ قطعه از این مجموعه بدون ایجاد خسارت و عوارض نامطلوب بکار گرفته شد.
با استفاده از این تجربه و رویکرد مندرج در کتاب نقشه راه بلوغ برای حل مشکل مذکور در آسانسورها و موارد مشابه از جمله استاندارد آلایندگی خودروها و ... نقشه راه مناسب را میتوان یافت.