◄ آیا منافعی پشت عضویت در شورایاری نهفته است؟
به نظر میرسد شورایاری که روزی قرار بود به عنوان نهادی مدنی و مردمنهاد فعالیت کند امروز به نهادی تبدیل شده که به خاطر ارتباطش با شهرداری، فعالیتهای پرسود و پرابهامی را دنبال میکند.
برخی «افراد زیرک و فرصتطلب که فرصتها را بو میکشند، وقتی میبینند فرصتی برای نزدیک شدن به یک نهاد رسمی به وجود آمده تمام تلاش خود را به کار میبرند تا هر طور شده از این ابزار استفاده کنند و وارد تشکیلات شهری شوند. در حقیقت برخی اعضای شورایاریها میدانند وقتی که شهردار منطقه و نواحی و مدیران شهری آنها را بشناسند، میتوانند کسب و کارهای شهری مثل ساخت و ساز و گرفتن مجوز برای آنها و کارهای پیمانکاری یا سایر گرههای شهری را برایشان به راحتی باز کنند.»
به گزارش تین نیوز به نقل از اعتماد، این اظهارنظر بخشی از تحلیل و آسیبشناسی حسین جاجرمی، استاد دانشگاه تهران درباره نهادی است که تا چند روز دیگر پنجمین دوره انتخابات خود را در پیش دارد. امروز و بعد از گذشت چهار دوره از عمر این نوزاد نوپای دموکراسی به نظر میرسد، هنوز تا رسیدن به فلسفه تشکیل شورایاریها فاصله زیادی وجود دارد.
از سویی به نظر میرسد شورایاری که روزی قرار بود به عنوان نهادی مدنی و مردمنهاد فعالیت کند امروز به نهادی تبدیل شده که به خاطر ارتباطش با شهرداری، فعالیتهای پرسود و پرابهامی را دنبال میکند.
نهادی که گر چه شاید در ظاهر اهرم اجرایی قانونی نداشته باشد، اما به خاطر تعاملی که با شهرداریهای نواحی و مناطق دارد، میتواند محلی برای سوءاستفاده برخی از افراد سودجو در قالب اعضای شورایاریها باشد.
«حسین ایمانی جاجرمی» جامعه شناس، که خودش عضو شورایاری محله اکباتان است و دستی هم در تدوین چند جلد کتاب در حال تالیف در مورد شورایاریها دارد از جمله افرادی است که معتقد است عمر شورایاریها به بیش از 100 سال قبل برمیگردد و این نهاد، نهاد جدیدی نیست. ضمن آنکه بر این باور است که شورایاران به دلیل نداشتن وجهه قانونی نتوانستهاند آنگونه که باید و شاید رشد کنند و در چارچوب اهدافی که برایشان ترسیم شده و اصلا بر اساس آن شورایاریها شکل گرفتهاند، حرکت کنند. به همین بهانه یعنی نزدیکی برگزاری انتخابات شورایاریها، گفتوگویی کردهایم با این استاد جامعهشناسی و عضو شورایاریها در مورد چالشهای پیش روی این نهاد مردمنهاد.
آقای دکتر! این روزها موضوع ثبت نام کاندیداهای شورایاری و رخدادهای پیرامون آن یکی از موضوعات مهم شهری است. با گذشت 4 دوره از عمر شورایاریها، به نظر میرسد هنوز هم این نهاد مردمی که قرار بود مردم از طریق آن در اداره شهر و محلهشان مشارکت داشته باشند، نتوانسته است جایگاه اصلی خود را پیدا کند. فکر میکنید چرا این نهاد نوپا نتوانسته هنوز آن گونه که باید و شاید در اداره محله و شهر نقشآفرینی کند؟
ببینید، برخلاف تصور شما شورایاریها نهادهای نوپایی نیستند. یعنی شاید به این نام در تاریخ مدیریت شهری، نهادی نداشته باشیم ولی بررسی تاریخچه مدیریت شهری حکایت از آن دارد که سابقه مدیران محلی عمری بیش از یکصد سال دارد. بر اساس اسناد تاریخی تا قبل از دوره قاجار ما کدخدای محله را داشتیم که نقش ریشسفیدی و کدخدامنشی در محلات را داشت. اما با تشکیل نظمیه در دوره قاجار کدخداهای محله نیز عملا از بین رفتند و جالبتر اینجاست که وقتی که دوباره مدیریت شهری و پلیس از هم جدا شدند، دیگر کدخداهای محلی احیا نشدند.
اما شاید بد نباشد بدانید که تقریبا در بسیاری از کشورهای اسلامی چنین رویهای بوده است. مثلا در ترکیه هم افرادی به نام مختار محله هنوز هم فعالیت میکنند. در ایران هم کدخداهای محلی همان نقش کلانتریها را ایفا میکردند و از وقتی که نظمیه جدید شکل گرفت، این جایگاه کارکرد اجتماعی خود را نیز از دست داد.
یعنی به مصداق همان ضربالمثلی که میگوید: حتی یکبار هم پایم به کلانتری باز نشده، مردم هم تمایلی برای رتق و فتق امور از طریق حضور در کلانتریها نداشتند. البته ما قبل از انقلاب هم ردپایی از چنین نهادهایی را در شهر میبینیم که به نام انجمن محله فعالیت میکردند. حتی خود شهرداری کتابی را منتشر کرده بود که شامل مصوبات این انجمنها در بین سالهای 48 تا 51 بود. این طور که تاریخ نشان میدهد، این انجمنها وابسته به حزب ایران نوین بودند ضمن آنکه در سطحی بالاتر، انجمن شهر تهران هم در پایتخت فعال بوده که همان کار شورای شهر ما را میکرده است.
اما فکر نمیکنم بعد از انقلاب چنین نهادهایی فعال بوده باشند!
اتفاقا چرا؛ بعد از انقلاب هم شوراهای محله به صورت خودجوش شکل گرفتند که کار آنها بیشتر پشتیبانی از جنگ و تهیه ارزاق برای رزمندگان و... بود و فعالیتی غیررسمی را داشتند. نهادهایی که تا دهه 70 هم همچنان فعال بودند تا اینکه در این دهه و با قدرت گرفتن دولت و نهادهای دولتی، شورای اول شکل میگیرد.
در این شورا بود که برای نخستینبار موضوع شورایاریها مطرح شد، گویا ایده آن را هم از آقای پیران گرفته بودند. من آن زمان در مرکز مطالعات شهری فعالیت میکردم. چند جلسه هم با آنها گذاشتیم تا در مورد تشکیل انجمن شورایاریها بحث و تبادل نظر کنیم.
یادم هست که همان زمان شورایاریها در بسیاری دیگر از شهرهای ما نیز تشکیل شد. مثلا در تربت حیدریه شورایاریها به نام شهرداران محله آغاز به کار کردند یا در کردستان به نام رابطین محله. اما کارکرد و نقش همه آنها یکی بود. به هر حال شورایاریها تشکیل شدند و کارشان را آغاز کردند ولی فعالیتشان دو ایراد عمده داشت؛ ایرادهایی که باعث شده تا امروز هم این شوراها نتوانند از عهده نقشی که برایشان تعیین شده، برآیند.
چه ایرادهایی؟
مهمترین چالش شورایاریها از ابتدا تا امروز این بوده که این نهاد عملا جایگاه قانونی ندارد. یعنی در واقع به شکل غیررسمی به کار خود ادامه میدهد و وجاهت قانونی ندارد. به همین دلیل، شورایاریها تاثیرگذار نیستند و تا وقتی که تاثیرگذار نباشند مردم روی آنها حساب نمیکنند و تا وقتی که مردم به آنها اعتماد نداشته باشند، مسلما در انتخابات اعضای شورایاریها نیز شرکت نخواهند کرد! این یک چرخه معیوب است که هر دوره تکرار میشود و....!
و دومین ایراد؟
دومین چالش شورایاریها نیز این است که سطح متناظر با آن در مدیریت شهری وجود ندارد. مثلا در مقیاس جهانی ما در کنار شهرداری شهرها و شهرداریهای مناطق و نواحی، شهرداریهای محلات را هم داریم که حلقه اتصال بین شهروندان محلات و سایر اجزای شهرداری است اما در کشورمان شهرداران محله نداریم.
برای همین شورایاریها وقتی که انتقاد یا پیشنهاد یا درخواستی دارند، مجبورند به شهرداریهای نواحی مراجعه کنند. ولی از آنجایی که در هر ناحیه چندین محله وجود دارد، شهرداران نواحی با شورایاریهای زیادی مواجه هستند و دقیقا به همین دلیل نمیتوانند به خوبی پاسخگوی شورایاریها باشند.
این دو عامل اصلیترین دلایلی هستند که موجب شده تا شورایاریها نتوانند به خوبی از پس اهدافی که برایشان تبیین شده برآیند. من الان خودم عضو شورایاری محله اکباتان هستم؛ این شهرک حدود 700 هزار نفر جمعیت دارد ولی با این همه جمعیت هنوز از وجود یک شهرداری مستقل بیبهره است. همین مساله هم باعث شده تا شورایای محله نتواند به خوبی فعالیت کند.
و الان چطور؟ منظورم این است که چهره شورایاریها در سالهای اخیر را چگونه میبینید؟
مسلما الان هم شورایاریها وضعیت چندان مطلوبی ندارند. به همین خاطر معتقدم در این برهه که اصلاحطلبان سکان هدایت مدیریت شهری را در دست دارند، باید یک تصمیم جدی برای ایجاد تغییراتی بنیادین در رویه کنونی شورایاریها بگیرند، چرا که شورایاریها امروز تاثیر چندانی در اداره محلات ندارند و برای همین نمیتوانند خواستهای مردم را محقق سازند. البته شاید حق داشته باشند چون به هر حال دستشان بسته است و جایگاه اجرایی لازم را ندارند.
در عوض ما سالهاست که ابتکار عمل جدیدی را در مدیریت شهری در خصوص شورایاریها نمیبینیم در حالی که امروز با توجه به حضور چهرههای جوان و تحصیلکرده انتظار داریم شاهد اقداماتی نوآورانه در این حوزه باشیم. اقداماتی که شاید اصلیترین آن، این باشد که مدیریت شهری با تعاملی که میتواند با وزارت کشور داشته باشد، تلاش کند تا مشکل قانونی شورایاریها حل شود.
همانطور که گفتید خودتان یکی از اعضای شورایاریها هستید.به عنوان عضوی ازاین شبکه بزرگ و با وجود تمام انتقادهایی که خودتان الان مطرح کردید، آیا باز فکر میکنید در انجام مسوولیتی که در شورایاری عهدهدار آن بودید توفیقی داشتهاید؟
البته با وجود تمام تنگناها و محدودیتهای قانونی و محدودیتهایی که ذکر شد من به شخصه از عضویت در شورایاری راضی هستم چون در مواردی مانند موضوع تعدی به 5/19 هکتار از زمینهای این شهرک و تبدیل آن به مگامال یا در مورد تبدیل قطعه زمینی سرسبز به مکانی مذهبی یا در خصوص موضوع مرکز درمانی صارم و... گامهای خوبی برداشته شد. البته شخصا برای خود من تجربه خوبی هم بود. چرا که برخلاف نظر برخی از دوستان و هممحلیها که میگفتند کمتر از 1 درصد شانس انتخاب شدن دارم، در این رقابت شرکت کردم و خوشبختانه درکمال تعجب با رای خوبی انتخاب شدم.
با کمک مردم یا با حمایت مسوولان؟
بیشتر با کمک خود مردم شهرک. واقعیت این است که با وجود آنکه از همان ابتدا شورای اکباتان دو دسته شدند، باز هم در نهایت با کمک خود شهروندان گامهای بسیار مهمی برداشته شد که اگر این اقدامات توام با حمایتهای بیشتر شهرداری بود، ما میتوانستیم اقدامات بسیار بیشتری انجام دهیم.
انتخابات شورایاریها نیز خودش پر است از ابهامات و شائبههای فراوان؛ در دوره قبل انتخابات شورایاریها، حدود 12 هزار نفر شرکت کردند تا از بین آنها حدود سه هزار نفر انتخاب شوند. این همه استقبال و رقابت شدیدی که بین کاندیداها پیش آمده بود این سوال را پیش میآورد که مگر یک نهاد مردمی و کار عامالمنفعه چه جاذبهای دارد که این همه برای آن سر و دست میشکنند؟ و درست به همین دلیل بود که خیلیها میگفتند دلیل استقبال از انتخابات شورایاریها این است که منافع زیادی در پس پرده آن هست. شما با این نظر موافقید؟
بله، متاسفانه این یک حقیقت است. به هر حال افراد زیرک و فرصتطلب که فرصتها را بو میکشند، وقتی میبینند فرصتی برای نزدیک شدن به یک نهاد رسمی به وجود آمده تمام تلاش خود را به کار میبرند تا هر طور شده از این ابزار استفاده کنند و وارد تشکیلات شهری شوند. در حقیقت اعضای شورایاریها میدانند وقتی که شهردار منطقه و نواحی و مدیران شهری آنها را بشناسند میتوانند کسب و کارهای شهری مثل ساخت و ساز و گرفتن مجوز برای آنها و کارهای پیمانکاری یا سایر گرههای شهری را برایشان به راحتی باز کنند! طبیعی است که در چنین شرایطی مشتاقان زیادی برای حضور در انتخابات صف میکشند! اما در عوض شهروندانی که واقعا با نیت خدمت صادقانه در انتخابات شورایاریها شرکت کردهاند، در مسیر حل مشکلات محله و هممحلهایهای خود با موانع عدیدهای مواجه میشوند که گهگاه به سرخورده شدن آنها میانجامد!
از دیگر فاکتورهای قابل تامل در شورایاریها، حضور درصد کمی از بانوان در جایگاه شورایاریهاست. واقعا چرا زنان که به طور متوسط نیمی از جمعیت محلهها را تشکیل میدهند چندان تمایلی به حضور فعالانه در عرصه انتخابات شورایاریها ندارند؟ به طوری که آخرین آمار از ثبتنامیهای شورایاریهای کنونی حکایت از آن دارد که تاکنون تنها 20 درصد ثبت نامکنندگان، از بین بانوان بودهاند!
این خودش دلیلی است برای ادعای سوال قبل. یعنی اینکه به خاطر فضای پیمانکاری و مردانه شورایاریهای کنونی، زنان کمتر تمایل دارند تا در این رقابت شرکت کنند! اصولا دموکراسی این مشکلات را هم دارد. یعنی وقتی که اصول دموکراسی مطابق قاعده و قانون جلو نرود، به عاملی علیه خودش تبدیل میشود. آن وقت دموکراسی میشود مثل شخصی که از نردبان بالا میرود و وقتی که بالا رسید، یک لگد میزند و نرده را پایین میاندازد. به هر حال شورایاریها بخشی از ظرفیت اشغال شده دموکراسی است ولی این تهدید شوراها را نیز به نوعی دیگر تهدید میکند.
مثلا شورای شهر الان سالهاست که به دنبال تصویب لایحه مدیریت یکپارچه شهری است اما هنوز این لایحه مصوب نشده است. در نتیجه اعضای شورای شهر نمیتوانند به وعدههای بزرگی که هنگام انتخابات به مردم میدهند، عمل کنند. چرا که اصولا اداره بخشهای بزرگی از شهر در اختیار آنها نیست و طبیعتا از آنها حرفشنوی وجود ندارد.