انحلال مجلس هفدهم؛ اشتباه بزرگ مصدق
در اینکه مرحوم دکتر مصدق قهرمان ملی شدن صنعت نفت و از ارکان اصلی نهضت ضد استعماری ملت ایران بوده و هست و نامش جاویدان خواهد ماند، تردیدی وجود ندارد اما واقعیت آن است زمانیکه شما در عرصه حاکمیت به این نتیجه میرسید که هیچ اپوزیسیون سالم و غیروابسته و غیرمزدوری در کشور وجود ندارد و هر آنکه با شما مخالف است یا مزدور است، یا جاهل، یا وابسته، یا خائن و گول خورده است، طبیعتاً این راه دولت را به جایی نمیرساند.
در اینکه مرحوم دکتر مصدق قهرمان ملی شدن صنعت نفت و از ارکان اصلی نهضت ضد استعماری ملت ایران بوده و هست و نامش جاویدان خواهد ماند، تردیدی وجود ندارد اما واقعیت آن است زمانیکه شما در عرصه حاکمیت به این نتیجه میرسید که هیچ اپوزیسیون سالم و غیروابسته و غیرمزدوری در کشور وجود ندارد و هر آنکه با شما مخالف است یا مزدور است، یا جاهل، یا وابسته، یا خائن و گول خورده است، طبیعتاً این راه دولت را به جایی نمیرساند.
این شرایط برای دولت دکتر مصدق پیش آمد. به علاوه آنکه دولت دکتر مصدق متاسفانه دچار یک اشتباه بزرگ در مساله تعامل و مواجهه با مجلس هفدهم شد. مجلس هفدهم مجلسی بود که انتخابات آن را خود دکتر مصدق برگزار کرد و خوب یا بد برکشیده مصدق بود.
نکته دیگری که باید عرض کنم در مورد مجلس آن است که در دوره مشروطیت همیشه رویه دولتها بدینگونه بود که اگر به هر دلیلی شرایط آنگونه که دولتها قصد داشتند پیش ببرند، پیش نمیرفت و برخلاف منویات آنها بود، انتخابات را باطل میکردند و به اصطلاح قانونی آن زمان میگفتند کرسی معطل میماند. بنابراین اگر شما اسامی نمایندگان مجلس را ببینید، (کتابی در این رابطه به وسیله عطاالله فرحی قهرمانی تدوین و کتابخانه مجلس در قبل از انقلاب منتشر کرده و بعد از انقلاب نیز تجدید چاپ شده است که در آن اسامی نمایندگان بیست و چهار دوره مجلس وجود دارد.) مشاهده خواهید کرد تعداد نمایندگانی که به مجلس راه نیافتهاند یعنی کرسیهای معطل مانده و شهرهای بدون نماینده در دورههای مختلف در مجلس، در ادوار اول تا شانزدهم مجلس یعنی از صدر مشروطیت تا اوایل دولت مصدق و هجدهم تا بیست و چهارم، یعنی بعد از کودتا تا انقلاب، حجم تمام کرسیهای معطل مانده نصف دوره مصدق و مجلس هفدهم است.
تعداد زیادی انتخابات برگزار نشد، باطل شد یا اعتبارنامهها در این دوره رد شد و این نشان میدهد که این مشکل از اول حتی با انتخاباتی که خود دولت مصدق برگزار کرده بود، وجود داشت. بعد هم که در طول مجلس شاهد این هستیم که در شرایط مختلفی بهخصوص در جریان چندینبار تلاش مصدق به منظور لایحه تمدید اختیارات و گسترش اختیارات دولت که خلاف قانون اساسی بود و تنها در موارد محدودی در شرایط دشوار امکان آن وجود دارد، اگر بهصورت رویه در آید یعنی زیادهخواهی دولت و تضعیف نقش مجلس و دیگر قوا. بنابراین تکرار آن موجب شد که مصدق تا حدود زیادی وجاهت خود را از دست بدهد. البته نمایندگان مزدوری نیز در مجلس بودند که این امر همواره وجود داشته و موضوع عجیبی نیست. بنابراین تلاش برای پررنگکردن اینکه برخی از نمایندگان مزدور و جاسوس بودند و از دولت حمایت نمیکردند، متغیر عجیب و جدیدی نیست و این امر در تمام دنیا مسبوق به سابقه است و در ادوار دیگر مجلس نیز وجود داشت و به خصوص در دوران بعد از شهریور 1320 که مقداری آزادی بیشتر شد، این امر تا حدودی پررنگتر بود.
مهمترین خطای محاسباتی دکتر مصدق انحلال مجلس هفدهم بود. گفته میشود، تعداد زیادی از نمایندگان این مجلس استعفا داده و حضور نداشتند اما همین که دولت به این منظور رفراندوم برگزار میکند به نظر من اساسا کار خطایی بود. دولت مصدق مشروعیت خود را از مجلس گرفته بود، کسی که مشروعیت خود را از جایی میگیرد، نمیتواند منبع مشروعیت خود را منحل کند. همانگونه که مدیرعامل هیچ شرکتی توان انحلال و نابودی مجمع عمومی و هیاتمدیره را ندارد. من اسناد سازوکار برگزاری رفراندوم را بررسی و جمعآوری کردم و امیدوارم بتوانم روزی منتشر کنم.
انتخابات در دو روز در تهران و شهرستانها برگزار شد که در دنیا بیسابقه است. محل رایگیری موافقان و مخالفان جدا بود. یعنی همه مردم میدیدند چه کسی رای مخالف میدهد. ضمنا ارعاب به شدت صورت میگرفت و با مخالفان زدوخورد شد و اجازه رای دادن به آنها داده نمیشد. نتیجه این انتخابات هم به اینگونه بود که تنها یک دهم درصد یعنی از هر 1000 نفر یک نفر به بقای مجلس رای داد. در صورتی که یک هفته بعد کودتا شد و نشان داد که آماری که اعلام شد، آمار دقیقی نبود و در انتخابات به شدت خدشه وارد شده بود و اصل ماجرا به شدت دولت مصدق را دچار ضربه کرد.
تاجایی که میتوان گفت متاسفانه بزرگترین بازنده رفراندوم انحلال مجلس خود دکتر مصدق بود. در صورتی که اطرافیان او مانند دکتر صدیقی، نریمان، شایگان و خلیل ملکی به شدت به این ماجرا اعتراض داشتند و بعدها نیز اعتراض خود را ابراز کردند. این یکی از بزرگترین خطاهای مصدق بود که موجب تسهیل منویات شاه و آمریکا و اپوزیسیون مخالف شدکه طبیعتا همه آنها به دلایل خاص خواهان براندازی مصدق بودند و قصد داشتند کار او را به بنبست بکشانند. بنابراین دکتر مصدق با این سوء محاسبه که میتواند بدون مخالفانش پیش برود و نیازی به آنها ندارد، اپوزیسیون سالم وجود ندارد و با مجلس هم نباید و نمیتوانست تعامل کند و باید آن را منحل کرد، راه را خواسته یا ناخواسته برای سقوط دولت هموار کرد و در اسناد هم به تلاش برای هل دادن دولت به اینسو اشاره شده است.