◄ از دور بوسه بر رخ مهتاب می زدم؛ در حال و هوای ماه میهمانی خدا
من امشب مسافرم و از سفره افطار دور، دلم پر می کشد برای آن بالاسری، از پشت شیشه اتوبوس هلال شب دوم را می بینم و بقول خواجه: از دور بوسه بر رخ مهتاب میزنم.
حلول ماه رمضان، ماه میهمانی خداوند، برای همه ما با حال و احوال دیگری همراه است، آمیخته ای است از نشاط خاطر، خلوت انس، خاطرات ساده اما پررنگ، سفره های اعجاز انگیز افطار و سحر، نیایش های از ته دل و هرچه که رنگ و بوی خدایی دارد.
در این میان اگر کسی از برکات دلچسب این ماه محروم بماند حسرت میخورد و دلشکسته می شود. بسیارند کسانی که به هر علتی از برکت روزه داری محرومند. رانندگانی که دایم السفر نیستند یا مسافرانی که به صورت گهگاهی در ماه مبارک رمضان سفر می کنند هم از این دستهاند که به اصطلاح روزه ندارند. با این حال، روزه داری درون مهم است و صفای باطن، زدودن زنگار از آینه جان مهم است و تلألؤ دل.
می توان در خلوتی عاری از تظاهر و تزاحم، خدا را خواند، با او حرف زد، به حرف او گوش داد و رحمت بی منتهای او را مرور کرد.
مرور خاطرات شیرین، حال و هوای اذان موذن زاده، ربنای شجریان، دعای سحر، دعای ابوحمزه و دعای افتتاح آدمی را از زمین جدا می کند و روح را پرواز می دهد.
من امشب مسافرم و از سفره افطار دور، دلم پر می کشد برای آن بالاسری، از پشت شیشه اتوبوس هلال شب دوم را می بینم و بقول خواجه: از دور بوسه بر رخ مهتاب میزنم. دوربین گوشیام را روشن می کنم که عکسی از ماه بگیرم، دوربین می لرزد و هلال به شکل پرنده ای ثبت می شود. چه کنم، دلم پر می کشد.
شاید رمضان، پرنده ای زیباست که در شکار کس نمی آید، باید به تماشای پروازش قناعت کرد.
قدرش را بدانیم پیش از آنی که بگویند «عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت».
التماس دعا.