ازسیراف تا کُنگ
تیننیوز| هیچ دریای دیگری نیست که بیش از خلیجفارس توجه دانشمندان زمینشناسی، باستانشناسان، مورخان، جغرافینویسان، سیاستمداران، بازرگانان، و جنگجویان را مشترکا به خود معطوف ساخته باشد.
سرهنگ آرنولد ویلسون
بیشتر فارسیگویان این حکایتِ شیرین سعدی علیهالرحمه را خوانده یا شنیدهاند که شبی سعدی درجزیره کیش به حجره بازرگانی درآمده بود. آن بازرگان به سعدی گفته بود سفری درپیش دارد که گوگرد پارسی به چین و کاسه چینی به روم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و بُرد یمانی به پارس تجارت کند و از آن پس به کُنج دکانی بنشیند. صرفنظر از منظور سعدی و مالیخولیای آن بازرگان و فضیلت قناعت به این نکته مهم باید توجه کرد که جزیره کیش در آن روزگار، مرکز بازرگانی و بازرگانانی بوده که به هند و روم و اسکندریه و چین میرفتهاند. جزیره کیش یکی از جزایر
تاریخیِ مهم و زیبا و مناسب در خلیجفارس است که منزل دریانوردان و بازرگانان بوده است. به جز کیش، جزایر و بنادر متعدد و پُررونقی در خلیجفارس وجود دارد که از دیرباز تاکنون مبدأ و مقصد دریانوردان و بازرگانان و کشتیسازان بوده و هست. برخی از این شهرها آبادی و رونقشان از دست رفته و برخی به کلی ویران شده و برخی دیگر آبادتر و وسیعتر شدهاند. قدر مسلم اینکه خلیجفارس، به سبب موقعیت و اهمیتش همواره مورد توجه بوده است.
خلیجفارس آبراهی است در امتداد دریای عمان و در میان ایران و شبهجزیره عربستان. پس از خلیج مکزیک و خلیج هادسون سومین خلیج بزرگ جهان به شمار میآید. خلیجفارس به سبب وجود منابع سرشار نفت و گاز، در سطح بینالمللی و منطقهای مهم و راهبردی به شمار میآید و میتواند قدرت و موقعیت استراتژیکی کشورهای ساحلی را ارتقا ببخشد. نزدیك به نیمی از سواحل خلیجفارس و بزرگترین و مهمترین جزایر آن متعلق به ایران است. جزایری چون قشم، کیش، لاوان، هرمز، هنگام، لارک، ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک، هندورابی، سیری، فرور بزرگ، فارسی، خارك، خاركو، شیف، مینو
و چندی دیگر. ویژگیهای طبیعی سواحل شمالی خلیجفارس وضعیت ممتازی را برای ایجاد بندرگاه و نقاط استراتژیك فراهم كرده است. از اینرو ایران در بهرهبرداری از این آبراهه نسبت به سایر همسایگان موقعیت بهتری دارد. ازسویی اغلب نقاط و قسمتهای عمیق خلیجفارس دراختیار ایران است. ازسویی اكثر جزایر خلیجفارس از دیرباز جزو ایران بوده و اكنون شرایط مناسبی ایجاد میكند كه ایران از این ظرفیتها درجهت مقاصد گوناگون استفاده كند. علاوه بر موارد گفتهشده تنوع و غنای زیستمحیطی خلیجفارس بر اهمیت آن میافزاید. این عوامل سبب شده است ایرانیان در طول
تاریخ از ظرفیتهای متعدد خلیجفارس درحوزههای نظامیگری، تجارت، سیاحت، صنعت، و فرهنگ بهره جویند، اما امروزه ما برای بهرهمندی از اكثر استعدادهای خلیجفارس برنامههای جامع نداریم. غفلت نسبت به استعدادها و ظرفیتهای عظیم خلیجفارس بیشك سبب زیان روزافزون برای كشور خواهد شد و دست رقیبان را در استفاده بیشتر از این منبع بینظیر باز خواهد گذاشت.
بیشك یكی از ظرفیتهای ویژه خلیجفارس «دانش و مهارت دریانوردی و لنجسازی و كشتیسازی در خلیجفارس» است. این دانش و مهارت درسال 2011 ازسوی جمهوری اسلامی ایران در فهرست جهانی میراث فرهنگی ناملموس در یونسكو به ثبت رسید. دریانوردی و لنجسازی و كشتیسازی سنتی در خلیجفارس نشان میهد كه ایرانیان پیوند عمیقی با خلیجفارس داشته و دارند. امروزه در بنادر خلیجفارس با استناد به نامهای خانوادگی افراد میتوان به عمق این پیوند پی برد. نامهای خانوادگی مانند دریانورد، دریایی، بحری و ناخدا از این قبیلاند. معرفی دریانوردی،
لنجسازی و كشتیسازی در خلیجفارس نشاندهنده عظمت دریانوردی و تسلط تاریخی ایران بر این آبراهه مهم است. به كاربستن تجارب دریانوردی و كشتیسازی در صنعت حملونقل دریایی میتواند موجب رشد منطقی و توسعه پایدار در این حوزه شود و ما را از بروز خطاهای ناشی از ناآگاهی مصون بدارد. تقریبا ما در حوزه صنعت گردشگری دریایی هیچ قدمی برنداشتهایم (البته درمقایسه با كشورهای پیشرو در این حوزه). لذا با تكیه بر دانش و مهارت سنتی لنجسازی و دریانوردی در خلیجفارس، ایران میتواند یكی از قطبهای گردشگری دریایی جهان شود. تعدد و تنوع جزایر ایرانی و
محیطهای مناسب زیر دریا، جایگاه و توان ما را برای تبدیلشدن به یكی از قطبهای گردشگری دریایی تقویت میكند.
در این یادداشت برآنیم كه شمّهای از اهمیت خلیجفارس و نقش ایرانیان در دریانوردی و كشتیسازی در خلیجفارس و زمینههای استمرار تاریخی آن را بازگو كنیم. در فرصتهای بعد اختصاصا به وضعیت فعلی كشتیسازی و لنجسازی و دریانوردی سنتی ایرانیان در خلیجفارس و راههای معرفی، پاسداری و تقویت و توسعه آن خواهیم پرداخت.
سابقه بازرگانی و دریانوردی در خلیجفارس
آگاهی ما درباره تاریخ روابط تجاری بین بنادر خلیجفارس و سایر نقاط جهان ازجمله هند، چین، و آفریقای شرقی هنوز محدود به اشارات كوتاه جغرافینویسان ایـرانی و عرب است. تاکنون مسائل مربوط به وسعت تجارت و اهمیت آن برای مراکز بازرگانی سیراف، جزیره کیش(قیس) و جزیره هرمز بیپاسخ مانده است.
مسائل مربوط بـه تأسیسات اجتماعی و سیاسی مراکز بازرگانی خلیجفارس، «شهرهای سنگی» آفریقای شرقی و جمعیت آنها، طرح مهاجرتی مردم سواحل اقیانوس هند و بالاخره «حرکت شیرازیها» به سواحل آفریقای شرقی بسیار پیچیده است.
اسناد متقنی از دریانوردی و فعالیتهای نظامی ایرانیان در خلیجفارس در دورههای عیلامیان و هخامنشیان و اشكانیان در دست است، اما از زمان ظهور ساسانیان (226-640 میلادی) دریانوردی در خلیجفارس جزو لاینفک فعالیت تجارتی و دریایی ایران شده بود. ساسانیان در زمان سلطنت اردشیر اول (226-241میلادی)، بنادری در ساحل دریا و رودخانهها در بینالنهرین و در امتداد سواحل شمالی خلیجفارس تاسیس کردند. چوب صندل، عاج آفریقای شرقی با مروارید، پارچه، خرما و رنگ ارغوانی مالالتجاره اصلی این بنادر بود. بازرگانان هندی ادویه و چوب و فلفل برای مبادله
با مروارید، پوست و مواد غذایی میآوردند. سیراف و بندر ابله عمدهترین بنادر تجارتی ساسانیان بودند. ابله درچهار فرسخی شهر بصره امروزی و در ساحل غربی دجله قرار داشته است.
روابط بین خلیجفارس و آفریقای شرقی از قدیم ایجاد شده بود. روابط تجارتی خلیجفارس با آفریقا زمانی کاملا سودمند شد که بندر سیراف در قرن سوم و چهارم هجری به مرکز تجاری اصلی خلیجفارس تبدیل شد. از قرن چهارم تا ششم هجری، دریانوردی سیراف و خلیجفارس روزگار رونق و اوج دریانوردی و تجارت با اقیانوس هند و آفریقای شرقی بود. از این روزگار به بعد سیراف رو به افول گذاشت و جایگاه و اهمیت و آبادی سیراف نصیب جزیره کیش شد. کیش هم تا حمل مغول روابط گستردهای با هند و آفریقا چین برقرار کرد. بعد از کیش، رونق به هرمز و بندر کُنگ و قشم رو نهاد. به سبب
رقابت روزافزون با بازرگانان دریای سرخ و هند و به منظور دستیابی به بازار اقیانوس هند و آفریقای شرقی ایجاب میکرد بازرگانان ایرانی راه دریا درپیش بگیرند و به زنگبار و جزایر کومور در سواحل موزامبیک و سواحل ماداگاسکار و سومالی مهاجرت کنند. به احتمال قوی شیرازیهایی که اَخلافشان هنوز در زنگبار و اتیوپی و سومالی و کنیا هست، بازماندگان آن بازرگانان باشند.
جزایر و بنادر خلیجفارس
سیراف بزرگترین و پررونقترین بندر تجاری ایران در قرن اول هجری بوده است. امروزه بقایای بندر سیراف در کنار بندر طاهری در استان بوشهر وجود دارد و یکی از محوطههای مهم تاریخی حاشیه خلیجفارس است. این بندر زادگاه یکی از مهمترین جهانگردان جهان یعنی «سلیمان تاجر سیرافی» است. معروف است سلیمان سیرافی نخستین مسلمانی بود که به چین رفت و ماجرای سفرش را به رشته تحریر درآورد. سیراف از معدود بنادری است که به فاصله کوتاهی از دریا به کوه میرسد.
براساس مطالعات باستانشناسی و شواهدی که تاکنون نیز موجود است، قدمت این شهر باستانی به دوره ساسانیان میرسد و برخی تأسیس این شهر را به اردشیر بابکان نسبت میدهند. بنابراین سیراف در دوره ساسانی و اسلامی پررونقترین و بزرگترین بندر ایران بود. وقوع دو زمینلرزه مهیب رونق و آبادی سیراف را به پایان برد. در کتابهای جغرافیایی کهن مانند مسالک و ممالک و صورهالارض درباره سیراف گفتهاند که این مردمان این شهر کشت و زراعت ندارند. برای آب آشامیدنی در مضیقهاند. چوب خانههایشان را از آفریقا میآورند، اما مردمی توانگر و ثروتمندند؛ زیرا سیراف
بارکده (بندر) فارس بود و بازرگانان از اینجا به سایر جاها میرفتهاند. اصطخری در سده چهارم هجری نوشته است که سیراف بعد از شیراز دومین شهر مهم فارس بود. بازرگانان و دریانوردان سیرافی در آن روزگار به سفارش دربار آلبویه در شیراز کالای تجملی از هند و سواحل آفریقای شرقی و سرزمین سفاله و بـغاز مـاداگاسکار (خلیجالقمر،خلیج الوقوق) تجارت میآوردند و از ایران اجناسی به آن سرزمینها صادر میکردند. کالاهایی که از سیراف عبور میکرد شامل چوب عـود، عنبر، کافور، سنگهای گرانبها، خیزران، عاج، آبنوس و چوب صندل، عطر، دارو و ادویه بود.
درباره عمارات بندر سیراف نیز گفتهاند و کاخهای رفیع واقع بر فراز بلندیها از سنگ و ازچوب ساج با هزینههای گزاف ساخته بودند. مردم سیراف به خانههای خود مباهات میکردهاند و ناخدایان سیرافی به سرزمینهای دوردست در شرق آفریقا و هند کشتیرانی میکردند. این وضع در دیگر بنادر خلیجفارس هم دیده میشود. سیراف نزدیک به هزار سال است که به خاموشی رفته است؛ اما در کیش و مخصوصاً بندر کنگ و بندر لنگه همان وضع سیراف برقرار است.
جـزیره کـیش جای سیراف را گرفت و سیراف را به صورت یکی از ملحقات خود درآورد. بازرگانان و دریانوردان خـلیجفـارس به سیراف میآمدند تا جهاز و کشتیهایشان را تـعمیر کـنند. مهمترین واقعه بـرای سـیراف رونق جزیره کیش و مهاجرت جـمعیت بازرگانان سـیراف به ایـن جـزیره اسـت که به دنبال از بین رفتن امنیت در جـادههای زمینی بـین شیراز و سیراف و جاهطلبیهای دولتهای واقع در سواحل خلیجفارس و تضعیف خلافت عباسی در بـغداد در سدههای پنجم و ششم هجری صورت گرفت. در سده ششم هجری جزیره کـیش به صورت مرکز تجاری عمده
خلیجفـارس و مهمترین شهری که با آفریقای شرقی تجارت میکرد، درآمد.
جزیره کیش بین هرمز و سیراف و مقابل بـنادر مـهم هزو و ساویه قرار داشت. در نتیجه غـارتهای مـتعدد شـیراز و سقوط آلبویه، شاهزاده جـزیره کـیش توانست سیراف را تصرف کـند و در نـتیجه قسمت عمده تجارت خلیج را تحت کنترل خود درآورد. در حقیقت موقعیت کیش در شرایط دریانوردی قرون وسطی آن را به صورت یـک پایگاه دریایی امن درآورده بود. در بازارهای کیش عاج، طلا و ساج آفریقایی، پوست و عـنبر از سـاحل سومالی با مـروارید، قماش، خرما و مـاهیخشک خلیجفارس مبادله میشد. طبق اسناد و منابع تاریخی در قرن ششم هجری رقابت تجاری
بین عدن و کیش برای بازارهای آفریقای شرقی منجر به چـند بـرخورد دریایی بین دو دولت شد؛ ایـن وقایع نشانگر اهـمیت این جنبه از تجارت خلیجفارس و اقیانوس هند است. کیش دوران شکوفایی خود را به سر میبرد تا اینکه در قرن هفتم هجری هجوم مغول این آبادانی و رونق اقتصادی را با انحطاط روبهرو کرد؛ البته پیش از کیش بیشتر مراکز تجارتی فارس و مناطق شمالی ساحل خلیج هم توسط مغولان ویران شده بود.
اما بعدها وجود جزیره هرمز سبب شد دوباره رونق به جزیره کیش بازگردد؛ اما هرمز مرکز عمده تجاری در خلیجفارس و دریای عمان بود. در بازارهای جزیره هرمز تجارت طـلا، عاج و برده آفریقای شرقی بخش عمده تجارت بود. مورخان به جمعیت کثیرالمله جزیره هرمز که شـامل تجار هندی، عرب و ایرانی و همچنین بردگان آفریقایی بود، اشاره کردهاند. یکی از سیاحان اروپایی از یک تاجر ایرانی به نام جمالالدین ابراهیم تیبی نام میبرد که یکصد کشتی او در تجارت بـا خـاور دور، هند و آفریقا بودهاند. جزیره هرمز در تجارت خلیج فارس و فعالیتهای دریانوردی با
آفریقای شرقی از ششم تا نهم هجری برای بازرگانان خلیج فارس نقش عـمدهای بـازی کرد. یک وقایع نامه چینی که متعلق به قرن سـیزدهم میلادی است، زنـگبار و ساحل سومالی را محل تجارت ایرانیان ذکرکـرده که چوب صندل، عود، عنبر و عاج تجارت میکردند.
بندر کُنگ میراثدار دریانوردی خلیج فارس
پس از هرمز بنادری چون لنگه و کُنگ و بوشهر و بندرعباس اهمیت یافتند. بندر کُنگ از دوره اتابکان مورد توجه واقع میشود و خوشبختانه جزو بندرهایی است که معماری تاریخی خود را حفظ کرده و مردمانش همچنان به ساخت جهاز دریانوردی و تجارت مشغولاند. نام خانوادگی بسیاری از اهالی کنگ نشانگر وابستگی آنها به دریانوردی و بازرگانی و صیادی است. اسامی چون دریانورد، دریایی، بحری و امثال آن. بندر کنگ اندکی سیراف را به یاد میآورد. شهری است که کشت و زراعت ندارد، آب آشامیدنیاش از باران است، چوب از آفریقا و هند میآوردند، اما بندری آباد است و مردمی توانگر دارد.
امروزه بندر کُنگ از چند وجه قابل توجه است: نخست اینکه این شهر، هیأت تاریخیاش را حفظ کرده و شاید در میان بنادر تاریخی خلیج فارس تنها بندری باشد که بافت و هسته تاریخیاش تا حد قابل توجهی حفظ شده است. نکته مهمتر اینکه در بافت تاریخی بندر کنگ زندگی جاری است و نظام اجتماعی گذشتهاش برقرار است. دیگر اینکه بندر تاریخی کنگ امروزه مهمترین مرکز ساخت لنج و کشتیهای سنتی است. در شهر کنگ چهار کارگاه فعال لنجسازیِ چوبی دایر است. لنجهای چوبی که امروزه ساخته میشوند با موتور کار میکنند و مانند گذشته بادبانی نیستند. اما خوشبختانه
دریانوردانی هستند که هنوز رموز و فنون دریانوردی بادبانی را میدانند.
شیوه معیشت غالب بندر کنگ، حملونقل دریایی و لنجسازی است. بندرکنگ به اتکای موقعیت جغرافیایی ویژه خود و دانش و مهارت دریانوردی و لنجسازی و ناوگان دریـایی و دریـانوردان زبـدهاش اهمیتی جهانی دارد. تجار و دریانوردان کنگی مانند گذشته باکشتیهای بادبانی از بصره تا کراچی و بمبئی و جـزایر زنگبار را نمیپیمایند و به سفرهای کوتاه تا امیرنشینان جنوبی خلیج فارس محدود شده اند، اما خیال سفرهای دوردست را همچنان در سر دارند و شاید روزگار دوباره با کشتیهای بادبانی به سرزمینهای دوردست سفر کنند.
* مدیرکل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری