افزایش قدرت عمل بانکها برای تعیین نرخ سود سپرده
موضوع نرخ سود بانکی همواره از مباحث مهمی به شمار میرود که در حوزه پولی و مالی مطرح است. از آنجا که نرخ سود از یکسری پارامترها پیروی میکند و به سایر شاخصهای اقتصادی، وابسته است از اینرو تعیین این نرخ، به یک موضوع بسیار مهم و حساس در اقتصاد تبدیل شده است.
موضوع نرخ سود بانکی همواره از مباحث مهمی به شمار میرود که در حوزه پولی و مالی مطرح است. از آنجا که نرخ سود از یکسری پارامترها پیروی میکند و به سایر شاخصهای اقتصادی، وابسته است از اینرو تعیین این نرخ، به یک موضوع بسیار مهم و حساس در اقتصاد تبدیل شده است.
یکی از این پارامترها، نرخ تورم است. درحالی نرخ تورم با تلاشهای دولت یازدهم روندی نزولی به خود گرفت و به محدوده ۱۰ درصد رسید که انتظار میرفت با توجه به این شرایط، نرخ سود بانکها هم کاهش یابد. هرچند که بانک مرکزی با توافق بانکداران، این نرخ را کاهش داد و نرخ سود سپردهها را به ۱۵ درصد و نرخ تسهیلات را به ۱۸ درصد رساند، اما به دلیل رعایت نکردن برخی از بانکها در اعمال نرخهای سود مصوب، آنطور که باید هدف بانک مرکزی در این راستا محقق نشد. این شرایط در حالی بر بازار پولی کشور حاکم است که رئیس کل بانک مرکزی تاکید دارد، بانکها باید نرخ سود علی الحساب را رعایت کنند.ضمن اینکه با ساماندهی موسسههای مالی غیرمجاز و روند کاهشی نرخ تورم، این امر میتواند زمینه منطقی شدن نرخ سود بانکی را فراهم کند.
میثم موسایی کارشناس اقتصادی و رئیس انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران دراین باره در گفتوگو با «گسترش تجارت» معتقد است: اگر بانک مرکزی به دنبال این است که نرخ سود بانکی به شکل واقعی کاهش یابد در بلند مدت منطقی شود، باید نرخ سود سپردهها را برعهده بانکها قرار دهد تا خود بانکها در این نرخ تعیینکننده باشند. مشروح گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نرخ سود بانکی از جمله موضوعاتی است که به دلیل بالا بودن آن نسبت به نرخ تورم حاکم بر کشور، همواره انتقادات زیادی را باخود همراه کرده است. چه عواملی بر بالا رفتن نرخ سود بانکی دخیل است؟
فاکتورهای زیادی در بالا رفتن نرخ سود بانکی دخیل هستند. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل بالا رفتن نرخ سودهای بانکی، ذهنیتی است که مردم از روند کاهش ارزش پول (تورم) دارند. به این ترتیب زمانی که انتظارات تورمی مردم بالا میرود و در محدود ۲۰ درصد قرار میگیرد، انتظار مردم این میشود که سپردههای بانکی نیز سودی کمتر از ۲۰ درصد پرداخت نکند و بانک هم برای اینکه بتواند جذب منابع کند و پولها از بانکها خارج نشود و به سمت سایر بازارها حرکت نکند، تلاش میکند که نرخ سود بالاتری را به سپردهگذاران پرداخت کند.
البته در شرایط فعلی دولت مصمم است که بتواند نرخ سود بانکی را کاهش دهد، اما موضوعی که وجود دارد این است که هنوز انتظارات تورمی مردم کاهش نیافته است و با این اقدام این احتمال وجود دارد که منابع در کوتاهمدت و میانمدت به سمت بازار ارز، و طلا و سکه حرکت کند و در بلند مدت بازار مسکن را هدف گیرد.
بنابراین اینطور به نظر میرسد که اگر دولت بیش از حد در بحث نرخ سود بانکی فشار وارد کند و نرخها را دراین حوزه پایین بیاورد؛ در کوتاهمدت شاهد تلاطم در بازار ارز باشیم و بخشی از سپردهگذاران منابعشان را به سمت این بازار منتقل کنند. البته درحالحاضر این موضوع مطرح میشود که فعالیت موسسههای مالی و اعتباری غیرمجاز از جمله عوامل اصلی به وجود آمدن این شرایط هستند و با جمعآوری و ساماندهی این موسسهها، نرخهای سود بانکی هم کاهش خواهد یافت که به نظر بنده اینگونه نیست و برای کاهش نرخ سود بانکی راهکار بهتر و کارشناسیتری نیاز است. درراستای کاهش یا منطقی کردن نرخ سود بانکی و برای بهرهگیری از مزیتهای این موضوع، باید جلوی روند کاهش مستمر و بیوقفه قدرت خرید مردم یعنی تورم به شکل واقعی گرفته شود تا ذهنیت مردم نیز ازاین بابت تغییر کند.
چرا که وقتی نرخ تورم بالا باشد، انتظار سپردهگذاران برای دریافت سود نرخ بالاتری از تورم یا به اندازه تورم است که احساس ضرر نکنند.
مشکل نظام بانکی در بحث نرخ سودهای بانکی این است که با وجود کاهش تورم در سالهای اخیر و کنترل این نرخ، اما ذهنیت مردم همچنان معطوف به این موضوع است که درنرخ تورم جهش خواهیم داشت.
برای اینکه نرخ سود بانکی به شکل واقعی کاهش یابد، چه باید کرد؟
برای اینکه نرخ سود بانکی به شکل واقعی کاهش یابد و بانکها هم به مصوبه بانک مرکزی دراین موضوع عمل کنند، به نظر بنده بهتر این است که دولت و بانک مرکزی سقف مشخصی را برای نرخ سود تسهیلات اعلام کنند و دست بانکها را در نرخ سود سپردهها آزاد بگذارند تا بانک براساس منابع و شرایطی که دارد؛ سود پرداخت کند.
به این ترتیب، اگر بانک مرکزی بر تعیین نرخ سود سپردهها دخالت نداشته باشد و فقط برای تسهیلات نرخ مشخصی را تعیین کند، به طور حتم این امر به شکل غیرمستقیم جهتدهی مناسبی نیز به نرخ سود سپردههای بانکی خواهد داد و باعث خواهد شد که نرخ سود سپردهها براساس توانایی مالی بانک و براساس شرایط عرضه وتقاضا تعیین شود.
اما اینکه ما بیاییم و به شکل دستوری، شرایطی را ایجاد کنیم که نرخ سود سپردهها به منظور پرداخت تسهیلات بیشتر و ارزانتر به تولیدکنندگان، کاهش یابد، این موضوع ممکن است شرایطی را ایجاد کند که بانکها با کمبود نقدینگی مواجه شوند و دستشان در پرداخت وام نیز بستهتر شود.
این دغدغه درحالی وجود دارد که بازار غیررسمی و سفتهبازی نیز در ایران بسیار گرم است و میتواند بخش زیادی از منابع را به سمت خود بکشاند.
این نوع اقدامات، بازی کردن با یک آتشفشان خاموش است که ممکن است اقتصاد را به تلاطم دربیاورد وثباتی که به همت دولت یازدهم در اقتصاد حاکم شده را دچار نوسان کند. البته این موضوع نه تنها در رابطه با نرخ سود بانکی بلکه درباره نرخ ارز هم صادق است.
شما معتقد هستید که نرخ ارز هم همچون پیشنهادی که برای نرخ سود مطرح کردید، باید به شکل غیردستوری تعیین شود؟
واقعیت این است که نرخ ارز نباید بیش از حد کنترل شود. من با کنترل بیش از حد نرخ ارز موافق نیستم. از آنجایی که نرخ ارز شاخص مهمی در اقتصاد از جمله حوزه واردات و صادرات به شمار میآید و به این بخشها جهت میدهد؛ ازاین رو ما باید با توجه به هدفگذاری که در رابطه با افزایش صادرات در کشور وجود دارد، نرخ ارز را بیش از حد کنترل نکنیم. به نظر بنده باید نرخ ارز سالانه به اندازه تورم موجود تغییر کند تا مزیت صادراتی در کشور حفظ شود و واردات کاهش یابد.
فشار وارد کردن بیش از حد بر حفظ نرخ ارز، باعث خواهد شد که در بلندمدت نتیجهای که انتظار میرود محقق نشود و حتی نتیجه عکس داشته باشد و بازار را به نفع واردکنندگان تغییر دهد و باعث محدود شدن فعالیت صادرکنندگان شود. بنابراین برای اینکه از به وجود آمدن این شرایط جلوگیری شود، باید نرخ ارز کمی کاهش یابد. سیاستهای پولی، بانکی و ارزی هرچند که مستقلاند اما مجموعهای از سیاستهای به هم پیوستهای هستند که اگر به درستی تعیین شوند میتوانند زمینه رشد اقتصادی کشور را فراهم کنند و باعث رونق بخش اقتصادی کشور شوند.
درحالحاضر ارزیابیتان از وضعیت تعامل بانکها با بخشهای اقتصادی چگونه است؟
واقعیت این است که فعالان اقتصادی همواره به این موضوع انتقاد میکنند که بانکها تعامل لازم را در ارائه تسهیلات به این بخش، ندارند و این امر باعث شده که دسترسی به منابع بانکی برایشان سخت باشد. هرچندکه در مسیر پرداخت تسهیلات، بحث نرخ بالای سود بانکی نیز به عنوان یکی از دغدغههای این حوزه مطرح است اما برخی از فعالان اقتصادی هستند که حاضرند با همین نرخهای سود بالا که نرخهای ضد تولیدی هستند، تسهیلات دریافت کنند، اما بازهم در فرآیند دریافت با مانعتراشیهایی از سوی بانکها مواجه هستند.
بنابراین در چنین شرایطی که بانکها تمایلی به پرداخت تسهیلات به بخشهای اقتصادی ندارند، اگر نرخ سودهای بانکی هم کاهش یابد، جز اینکه بر متقاضیان وامهای بانکی افزوده میشود و رانت ایجاد میکند، عایدی دیگری ندارد.
به نظر بنده اگر هدف این است که بخش اقتصادی کشور رونق بگیرد، نرخ سود بانکی به شکل واقعی کاهش یابد و تعامل بین سیستم بانکی و فعالان اقتصادی افزایش یابد، باید به مسائل و مشکلات این حوزه به شکل ریشهایتر نگاه کرد و سیاستهای بلندمدت مناسبی در این بخش اعمال شود.
به نظر شما اصلاح نظام بانکی که در دستور کار مسئولان بانکی و اقتصادی کشور قرار گرفته، اگر عملیاتی شود چقدر از این مشکلات را میتواند رفع کند؟
طرحی که به عنوان اصلاح نظام بانکی از آن یاد میشود، اگر با این شیوهای که از آن سخن گفته میشود، پیاده شود؛ به نظر بنده نمیتواند مشکلی از مشکلات نظام بانکی کشور و بخش اقتصادی حل کند. در بحث اصلاح نظام بانکی باید مشکلات به صورت ریشهای دنبال و حل شود.
باید اجازه دهیم که سیستمی پویا و کارا بازتعریف شود وسیستم بانکی براساس تعاریف جدید و نو فعالیت کند و اگر این اتفاق نیفتد مشکلات به قوت خود باقی خواهد ماند. ضمن اینکه در اصلاح نظام بانکی نباید به دنبال راهکارهای کوتاه باشیم.
البته تحقق این هدف، موضوعی نیست که به راحتی قابل انجام باشد و نیاز به کار گسترده علمی و پژوهشی از سوی جمعی از افراد متخصص و باتجربه که دراین حوزه کار کردهاند دارد.