مردم ملتهبِ زیر خط فقر قطعاً مردم متعادلی نیستند
به عقیده من بخشی از عوامل ارتکاب جرم در یک جامعه میتواند در تمام جرایم مشابه باشد اما هر جرمی مجرم و بزهدیده خاص خود را دارد.
رییس پیشین کانون وکلای مرکز در رابطه با علت وقوع نزاعها و دعاوی منجر به تشکیل پروندههای کثیر قضائی، گفت: پیشنهاد من به رئیس قوه قضاییه این است که یک گروه بعد از مطالعه میدانی و آسیب شناسی نتایج مطالعات را در قالب یک لایحه به قوه مقننه ارسال کنند و در عین حال به دولت گفته شود که در اجرای اصول ۱۹ تا ۴۲ قانون اساسی نیاز اقتصادی مردم برآورده شود.
به گزارش تین نیوز به نقل از ایسنا، علی نجفیتوانا در راستای دعوت رئیس قوه قضائیه از صاحبنظران برای بررسی علل وقوع نزاعها و دعاوی در جامعه که منتهی به تشکیل پروندههای کثیر قضائی میشود، اظهار کرد: جرم یک واکنش انسانی نسبت به کنشهای بیرونی است. هر رفتار مجرمانهای به عنوان واکنش تحت تأثیر محرکهای محیط خارج است که البته استعداد جنایی ناشی از جنس، روان و نوع تربیت و فرهنگ هم در این فرآیند مؤثر خواهد بود.
این وکیل دادگستری عنوان کرد: مسلما در میان جرایم برخی میتواند دارای نشانههایی از اثرگذاری عواملی مانند عوامل اقتصادی، بیکاری، عدم کفایت درآمد شخص با نرخ تورم و غیره باشد. بر اساس چنین محرکهایی ما جرایم را به طبقات مختلف تقسیم میکنیم. به عقیده من بخشی از عوامل ارتکاب جرم در یک جامعه میتواند در تمام جرایم مشابه باشد اما هر جرمی مجرم و بزهدیده خاص خود را دارد.
وی بیان کرد: مجرمین جرایم جسمی که به ویژه در سالهای اخیر مورد بحث مسئولین و محققین هستند در هر جامعهای از لحاظ کمیت و کیفیت عوامل مؤثر متفاوت هستند و اما در کشور ما این موضوع حالت ویژهای دارد به نوعی که عوامل بروز و ظهور این حالت را میتوان به چند دسته تقسیم کرد. این نوع واکنشهای افراد علیه جسم و جان دیگری نیز به چند گروه تقسیم میشود.
بخشی از این ضرب و جرحها و قتلها ناشی از وجود سابقه میان افراد مانند شراکت، ازدواج، برادری، پدر و مادر- فرزندی، خویشاوندی است که در آنها عشق، عاطفه و روابط قدیمی به تدریج به سردی گراییده و مآلاً به بدبینی، دشمنی و انتقام تبدیل میشود و نهایتاً با کوچکترین بروز اختلاف، پیمانه صبر سرریز و درگیری آغاز میشود و نهایتاً ضرب و جرح یا قتل نتیجه آن خواهد شد.
نجفیتوانا با بیان اینکه به نظر میرسد در کشور ما این قتلها نسبت به نرم جهانی از حد متعارف بالاتر باشد، تصریح کرد: تعارض فرهنگی و تضاد فرهنگ سنتی و پسا مدرن و الزامات آن نتیجه بروز اختلافات در خانواده و در محیط کار میگردد اما دسته دیگر مربوط به ضرب و جرحها و قتلهایی است که به صورت اتفاقی بین اشخاصی که یا کمتر یکدیگر را میشناسند یا اصولاً نمیشناسند، مانند درگیریهای ناشی از تخلفات راهنمایی و رانندگی، روابط اقتصادی، خرید و فروش بین اصحاب معاملات روزمره و … اتفاق میافتد که گاهی به دلیل بروز یک سو تفاهم از خشونت کلامی به خشونت جسمی استحاله میشود.
این عضو سابق هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز افزود: وجود عواملی مانند حمل اسلحه، چاقو، چوب، زنجیر و سایر امکانات ممکن است تعادل قدرت را به هم بزند و بحران و خشونت افزایش پیدا کرده و در نهایت درگیری و خشونت منجر به ضرب و جرح شود که ناشی از حالتهای روحی انفجاری است. از لحاظ آماری در خصوص ضرب و جرح و قتل عمدی جز کشورهای شاخص جهان هستیم اما علت این حالات و شرایط مربوط به جرایم جسمی چیست؟
وی تاکید کرد: در یک انسان برای ظهور یک حالت یا کنش و واکنش، عوامل متعددی مانند عوامل فیزیکی قد، هیکل، توانمندی، جنسیت، سن، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، نوع تربیت، حتی آلودگی هوا مؤثر است اما دو عامل در کشور ما به این پارامترها افزوده شده است.
یک مورد وجود التهاب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی است که موجب نظم گریزی، قانون گریزی و استفاده از هر فرصت برای رسیدن به زور و زر میشود و افراد را در یک حالت دائمی قرار میدهد. شرایط و عواملی مانند عدم ثبات اقتصادی، فقدان ثبات مدیریتی، درگیری جناحها و عدم رعایت حریم فرهنگی دیگران، قرائت مختلف از باورهای دین و ارزشهای اجتماعی و… موجب شده است که ما تحریک پذیر باشیم و قدرت تحمل ما به حداقل برسد.
این وکیل دادگستری ادامه داد: با توجه به عوامل ذکر شده، مردم ایران در یک حالت استحاله دائمی روحی و روانی و عدم ثبات در حالاتشان و مهمتر از همه بی ثباتی اخلاقی و نوعی بیماری روحی و روانی هستند. وقتی صحبت از بیماری روحی و روانی یا عدم تعادل روحی میشود مراد دیوانگی نیست. اما حتی حداقل افسردگی یا حداکثر حالت بی ثباتی و به نوعی آشفتگی روحی و روانی باعث میشود قدرت تحریک پذیری بیشتری نسبت به افراد سالم وجود داشته باشد.
نجفیتوانا خاطرنشان کرد: عدم توان مدیریت بر بحران عامل دیگری برای بروز نزاع در کشور است. یعنی ما نیاموختهایم که صبور باشیم، ابتدا فکر کنیم و بعد واکنش نشان دهیم. در چنین شرایطی وقتی امکان مدیریت بحران نداریم به محض وقوع حادثه اقدامی غیرمتعارف انجام میدهیم. به ما نیاموختهاند در صورت وقوع اختلاف با چه گفتمانی با موضوع برخورد کنیم.
نیروی مدیریت در خود اگر به حد قابل قبولی باشد ما قدرت مدیریت در بحران را خواهیم داشت یعنی نه تنها با آرام کردن فضا بلکه با یک عذرخواهی ساده و دعوت فرد به گفتمان منطقی و انسانی و یک لبخند میتوان از شخص مهاجم یا تعارض کننده عذرخواهی و او را آرام کرد.
این وکیل دادگستری بیان کرد: در اکثریت مواقع مجموع این عوامل باعث میشود که جامعهای ملتهب، عجول و نظم گریز مشاهده شود. بنابراین به طور طبیعی باید آسیب شناسی شود و عواملی که با عاریت گرفتن از دیدگاه اندیشمندان، مکاتب و تجارب شخصی در طول چهل سال گذشته به عنوان علت واقعی بحران رفتار در کشور شناسایی شود. نقش مدیریت جامعه در این زمینه بسیار قوی است.
وی گفت: آقای رئیسی به خوبی میدانند که برای مبارزه با جرم، قوه قضائیه به تنهایی نمیتواند و نباید وارد عمل شود. جرم یک عمل استثنایی است و قوه قضائیه باید در برخورد با استثنائات ورود کند. در جامعه ما نظم گریزی عمومیت یافته که باید علت اصلی آن را در نظام قانون گذاری و نظام اجرایی جستوجو کرد.
اگر قوانین کارآمد و پویا باشد و اگر قوه مجریه از نیروهای سالم و خوش نام استفاده کند شاهد تغییر فرهنگی، اقتصادی و اعاده نظم اخلاقی به جامعه خواهیم بود. ایران تمدن بسیار قدیمی دارد و دین مبین اسلام آموزههای فراوانی برای انسان بودن، اخلاق مدار و قانون مدار بودن در اختیار ما گذاشته است اما با زبان زور، تهدید و ارعاب نمیتوانیم مردم را وادار به اجرای قانون کنیم.
نجفی توانا با بیان اینکه اجرای قانون فراموش شده و اجرا نشده «از کجا آوردهای؟» ضروری است، گفت: با اجرای این قانون، مدیریت کشور دچار خانه تکانی میشود و قطعاً اوضاع به گونهای خواهد بود که قابل مدیریت باشد. پیشنهاد من به آیت اله رئیسی این است گروهی که مورد نظر ایشان است بعد از مطالعه میدانی و آسیب شناسی نتایج مطالعات را در قالب یک لایحه به قوه مقننه ارسال و با شناخت علت ارتکاب جرم مبانی لازم را فراهم کنند و در عین حال به دولت گفته شود که در اجرای اصول ۱۹ تا ۴۲ قانون اساسی نیاز اقتصادی مردم برآورده شود. مردم ملتهبِ زیر خط فقر، مردم درگیر دلار افزایشی و مردم دچار گرانفروشی قطعاً مردم متعادلی نیستند.