◄ مقایسه آتشسوزی برج لندن و پلاسکو فقط داغها را تازه میکند
محمود رضایی: در حالی که آتشسوزی برج قدیمی لندن مهار شده است همچنان برخی رسانههای داخلی تلاش دارند تا این آتشسوزی را با آتشسوزی ساختمان پلاسکو تهران مقایسه کنند.
محمود رضایی: در حالی که آتشسوزی برج قدیمی لندن مهار شده است همچنان برخی رسانههای داخلی تلاش دارند تا این آتشسوزی را با آتشسوزی ساختمان پلاسکو تهران مقایسه کنند.
آتشسوزی برج قدیمی و 27 طبقه «گرنفل» لندن مهار شد. آمارها از تعداد 6 کشته تا کنون خبر میدهند. البته رسانهها اعلام کردهاند که انتظار میرود بر تعداد کشتهها افزوده شود. اما فارغ از اینکه چنین فجایعی در هر جای دنیا اندوه و همدلی انسانی را برمیانگیزد، چرا باید چنین فاجعهای را با فاجعه پلاسکو مقایسه کرد؟
بدون شک مشکل مدیریتی به ویژه در بحران در هر جای دنیا باشد، قابل اغماض نیست و مشکل بتوان در کشورهای پیشرفته نمونهای از اغماض برای چنین مواردی ذکر کرد. با اینهمه به نظر میرسد مقایسه این دوفاجعه که بیشتر از طرف رسانههای اصولگرا صورت گرفته به دنبال نوعی برائتجویی از ضعف شدید مدیریتی در عملکرد شهرداری تهران در فاجعه پلاسکوست.
چنین مقایسهای از اساس خطاست. قطعا و حتما مشکلاتی اساسی در ساختمان «گرنفل» وجود داشته است. با این حال آنچه باید برای ما تاملبرانگیز باشد این است که این برج که در دهه 1970 ساخته شده، ماه جولای ۲۰۱۶ این ساختمان با هزینهای ۱۰ میلیون پوندی بازسازی شد.
به عبارت دیگر مشخص نیست در صورتی که این هزینه سنگین در سال گذشته صورت نمیگرفت اکنون آمار کشتهها و مصدومان این حادثه دلخراش تا چه بود. حال این هزینه 10 میلیون پوندی را با هزینههای نشده برای بازسازی پلاسکو که در دهه 1960 میلادی ساخته شده و اساسا دغدغه بازسازی آن مقایسه کنید!
از سوی دیگر بر اساس گزارشات این آتشسوزی مهار شده و آتشنشانان خود را به طبقات بالایی رساندهاند. این آتش سوزی در ساختمانی 27 طبقه و تنها چند ساعت پس از آغاز مهار شده است. حالا مقایسه کنید با زمان مهار آتش در پلاسکو! اگر نبود جانفشانی آتشنشانان غیرتمند، بعید بود با این تجهیزات نداشته کسی زنده از آن حادثه هولناک بیرون میآمد.
در تصاویری که از شبکه خبر پخش شد، حضور چند هلیکوپتر بر فراز ساختمان در حال سوختن، تخلیه محل و انضباط چشمگیر در فرایند مهار آتش نکاتی بود که توجه را جلب میکرد. حتی نحوه استقرار آمبولانسها و تجهیزات آنچنان دقیق بود که شاید اغراق نباشد اگر بگوییم همین نظم حسی از امنیت برمیانگیخت و باعث روحیهدادن به همه کسانی میشد که به نوعی با این موضوع درگیر بودند. حال به یاد بیاورید آن روزهای سیاه فاجعه پلاسکو را، آن خیابان را و آدمها را...
یکی از رسانههای اصولگرا در گزارشی به این موضوع پرداخته است که ببینید در لندن هم آتشسوزی شد و هجمه عمومی اصلاحطلبانه علیه شهردار لندن صورت نگرفت! آنها با هم دل بودند و همبستگی داشتند! و نتیجه گرفته است که ما بر عکس همه جای دنیا در مواقع بحرانی به جای یکپارچه شدن عمدتا روی بحثهای تخریبی و غیرکارشناسی و شایعهپراکنی متمرکز میشویم! حتی اصلاحطلبان را به بهانهتراشی علیه شهردار تهران متهم کرده است!
همهچیز روشنتر از این است که نیازی به توضیح داشته باشد. اگر ذرهای و تنها ذرهای شباهت میان عملکرد و مدیریت بحران شهرداری تهران با شهرداری لندن یافتید بگویید تا همه بشنویم. چنین برخوردهایی در شان مردمی نیست که روزها گوشهگوشه خیابان نشستند و بوی تن سوخته عزیزانشان را استمشام کردند. این مقایسهها فقط داغ دلشان را تازه میکند.
اگر ما چنین مدیریت بحرانی داشتیم، یک آتشسوزی که باید به سرعت مهار میشد، تا سرحد یک فاجعه ملی پیش نمیرفت. بگذریم که اگر شهرداری تهران دغدغهمندی جدی داشت ساختمانی همچون پلاسکو سالها پیش از این اگر نه تخریب اما دستکم بازسازی میشد.
کاش به جای اینهمه فرصتجویی کمی تمرین اخلاق کنیم. کمی از یاد نبریم. از یاد نبریم که در دیماه نحس سال گذشته چه بر ما گذشت. به جای چنین مقایسههایی شاید بتوانیم کمی بیاموزیم. آموختن مدیریت بحران امری فراتر از مسائل سیاسی است. یک دانش انسانی و تکنولوژیک است که از هر جا بیاموزیم خیر است.
به عکسهای منتشر شده برج لندن نگاه کنید. همچنان که غمگینید از چنین فاجعهای، به چهره کودکانی که ماسک گرفتهاند بنگرید. به آمبولانسها، بالگردها و مدیریت شهری نگاه کنید. کاش به جای آن عکسهای جگرسوز، عکاسان ما هم چنین سوژههایی مییافتند. روحشان شاد دلیران آتشنشان که حماسه ساختند و به قیمت جانشان جلوی فاجعه را گرفتند.
نه دلواپسان عزیز! این مقایسه از اساس بیبنیاد است. ما اگر نصف این مدیریت بحران را داشتیم اینهمه پیکر روی دست این مردم نمیماند. این آتش با این حرفها خاموش نمیشود. بیایید با هم برای جانباختگان و حادثهدیدگان لندن دعا کنیم و با آنها همدردی کنیم تا هم به قول شما تمرین «یکپارچی و همبستگی» کنیم و هم شاید آتش دلشان کمی تسلی یابد.