معضل قاچاق سوخت و سوختبری
یکی از اشکالات نظم سیاسی موجود آن است که مشکلات را به نوبت حل نمیکند و مسوولان امر تصمیمگیری درباره یک مساله و مواجهه جدی با یک معضل را به تعویق میاندازند. نتیجه این وضع حل شدن مشکل نیست.
علی سرزعیم* یکی از اشکالات نظم سیاسی موجود آن است که مشکلات را به نوبت حل نمیکند و مسوولان امر تصمیمگیری درباره یک مساله و مواجهه جدی با یک معضل را به تعویق میاندازند. نتیجه این وضع حل شدن مشکل نیست.
نتیجه این وضعیت ظهور مشکل به شکلهای جدیدتر، بزرگتر و پیچیدهتر است. گرهی که در ابتدا با اندکی تلاش با دست باز میشد، اینک با دندان نیز باز نمیشود!
دولتها سالهای سال است که حاضر نشدهاند مساله نظام نرخ ارز و قیمت انرژی در ایران را حل کنند و در نتیجه قاچاق سوخت همواره وجود داشته و دارد. دولت خود میتوانست بنزین و گازوئیل را بهطور رسمی و قانونی صادر کند و عواید آن را به شکل محترمانه به شهروندان خود خصوصا مناطق محرومتر واگذار کند و آنها را به سمت فعالیتهای مولدتر سوق دهد؛ اما وقتی قیمتگذاری رسمی مشکل دارد و دولت هم پرداخت یارانه نقدی را گداپروری قلمداد کند، ناگزیر است با پیامد آن به شکل فعالیت مرزنشینان در قاچاق سوخت روبهرو شود. قاچاق سوخت اقدامی نادرست است و نمیتوان بر این اقدام نادرست با تغییر کلمه به «سوختبری» جامه نیکو پوشاند! قاچاق یعنی فعالیت خلاف قانون، پس نادرست است. قاچاق سوخت یعنی دادن یارانه سوخت به شهروندان کشورهای همسایه و این نیز امر درستی نیست؛ زیرا شهروندان کشورهای همسایه مستحق دریافت یارانه توسط مردم ما نیستند.
حالا نگاه کنید که در وسط ماجرای اقتصادی، مساله چگونه سیاسی میشود؟ رسانههای بیگانه که آشوب و اعتراض را خوراک خبری برای مانورهای سیاسی تلقی میکنند، شروع به فرضیهسازی میکنند که فلان نهاد مسوولیت قاچاق سوخت را برای دور زدن تحریم یا کسب منفعت اقتصادی برعهده داشته و در این امر منافعش با منافع مردم قاچاقچی تعارض یافته و زمینه درگیری مسلحانه را به وجود آورده است.
وزارت کشور نیز که میخواهد نظم به منطقه برگردد، به جای اینکه ریشه مشکل را اقتصادی و ناشی از قیمتگذاری نادرست سوخت معرفی کند، بهدنبال راهکارهای غیرمنطقی میافتد. مثلا ممکن است سهمیه قاچاق برای هر شهروند منطقه مرزی تعریف کند! تعجب نکنید و خندهتان نگیرد؛ شبیه همین کار را چند سال قبل به اسم تهلنجی انجام دادند! بعدا در مناطق مرزی غربی پیشنهادی برای واردات و صادرات بدون تعرفه مطرح شد و هم اکنون نیز دنبال میشود.
البته تصور نشود که اینجانب مخالف تجارت آزاد هستم و از وجود نظام تعرفهای، آن هم تعرفه بالا، حمایت میکنم، قطعا اینگونه نیست و اتفاقا تجارت آزاد و حذف موانع تجاری را به نفع ملت میدانم؛ اما معتقدم تا وقتی اختلال در نظام قیمتها برچیده نشود، آزادسازی تجاری صرفا به نفع شهروندان کشورهای همسایه و نوعی انتقال یارانه به آنها خواهد بود.
همه این مصیبتها نشان میدهد یک خطا، خطاهای دیگری را بهدنبال خود میآورد و اگر مساله را از ریشه درست نکنیم، ناگزیر خواهیم بود تا با پیامدهای آن مواجه شویم و گریزی از آن نخواهیم داشت.