◄ حضور بخش خصوصی ریلی در حد انتظار نیست
هدف بخش خصوصی از ورود به یک کسبوکار بهدست آوردن سود بیشتر است. در صورتی که این سود از فعالیتی به دست نیاید؛ رغبتی هم برای ادامه کار نشان نخواهد داد. مشکلات فعالان صنعت ریلی در زمینه خرید ارزی قطعات و پرداخت بیمه شرایطی را بهوجود میآورد که ورود فعالان اقتصادی به این بخش حملونقلی را سخت میکند
در اواخر سال گذشته حملونقل ریلی از پرداخت مالیات بر ارزش افزوده معاف شد و مثل تصویب هرقانون جدیدی همراه با خود بحث و نظرهایی را به همراه داشت.
سید هرمز قطبی رئیس کارگروه سیروحرکت و ایمنی انجمن صنفی شرکت های حملونقل ریلی و خدمات وابسته درباره حضور بخش خصوصی در حوزه ریلی گفت: به نظر من این حضور در حد انتظار نبوده است. موانع زیادی در این حوزه وجود دارد که اجازه نمیدهد بخش خصوصی بهاندازه مورد انتظار به این حوزه وارد شود که مهمترین آن فاصله زیاد هزینه و درآمد است.
او در گفتوگو با خبرنگار تیننیوز افزود: هدف بخش خصوصی از ورود به یک کسبوکار بهدست آوردن سود بیشتر است. در صورتی که این سود از فعالیتی به دست نیاید؛ رغبتی هم برای ادامه کار نشان نخواهد داد. مشکلات فعالان صنعت ریلی در زمینه خرید ارزی قطعات و پرداخت بیمه شرایطی را بهوجود میآورد که ورود فعالان اقتصادی به این بخش حملونقلی را سخت میکند.
قطبی درباره چشمانداز این صنعت و عملکرد نهاد بالادستی دولت در حلوفصل مشکلات موجود نیز گفت: عملکرد دولت در چند ساله گذشته از نظر توسعه راهآهن بینظیر بوده است. تقریباً بهتمامی مراکز استانها خط راهآهن رسیده است و این کار بزرگی است.
او افزود: اما ایراد کار جایی است که اولویت به نقاط و فعالیتهای پربازده داده نمیشود. اینکه یک فعال بخش خصوصی دست به سرمایهگذاری بزند و هزینه تعمیر و نگهداری را هم متحمل شود، شرایط مطلوبی نیست.
قطبی اضافه کرد: دلخوشی به اینکه راهآهن به شیراز و ارومیه رسیده است و حاصل آن تنها تردد دو قطار مسافربری باشد؛ درست نیست. پس بحث تأمین و تعمیر ونگهداری ناوگان چه میشود؟
وی اضافه کرد: اساساً بهرهبرداری از امکانات توسعه خطی، بدون توجه به این موارد و بدون توجه به تغییر سبک زندگی مردم و توجه آنها به فاکتور سرعت به کجا خواهد انجامید؟ پس اگر اولویتهای راهآهن بر این مبنا باشد انتظارات را هم پاسخگو خواهد بود.
قطبی در مورد اولویتهای حملونقل ریلی مسافری نیز گفت: زمانی تصور ما این است که اگر راهآهن بهجایی برود با خود آورده به دنبال خواهد داشت. مثل اینکه بگوییم راهآهن رونق اقتصادی را به مناطق محروم خواهد برد اما از خود نمیپرسیم که اصلاً چرا برای کسب سود و ایجاد رونق در یک منطقه تنها باید به پروژههای هزینهبر راهآهن فکر کرد؟ بدون اینکه برآورد کنیم که هزینههای نگهداری راهآهن چقدر است؟ و اگر این مبلغ را به افرادی که در آن نواحی محروم زندگی میکنند در قالب یارانه داده شود بهتر است یا اینکه صرف توسعه حملونقل ریلی آن منطقه شود؟
او افزود: لازم است که منابع محدود مالی کشور را در نظر بگیریم تا با اولویتگذاریهای درست بهترین استفاده از آنها شود. آیا دوخطه کردن بافق به ذوبآهن اصفهان بازده بیشتری دارد یا رساندن راهآهن به اردبیل؟ پس برای توسعه حملونقل ریلی، لازم است تحلیل درستی از وضعیت آن در همه بخشها داشته باشیم.
با درود، وقتی سخن از مشارکت دوبخش خصوصی و دولتی می شود،public and private partnership
بهتر است، مانند هر مشارکت دیگری، سود و بهره ی طرفین (دو سوی مشارکت) محاسبه و در نظر گرفته شود، بله شاید شرایط اکنون سرمایه گذاری در بخش ریلی، برای بخش خصوصی، رغبت و میل لازم را ایجاد نکند، ولی طرف دیگر این مشارکت،یا معامله ( راه آهن ایران) چه می شود؟ اگر ادعا کنیم که بخش خصوصی رغبت و تمایل موثری برای شرکت در پروژه های ریلی ندارد( که ندارد) چون توقعات آن،سود دهی و ایجاد ارزش افزوده و...برآورده نمی شود، ولی از انتظارات به حق طرف مقابل این مشارکت کلان اقتصادی، هیچ سخنی بمیان نیاوریم، در حقیقت، از انتظارات سوی دیگر یک مشارکت اقتصادی استراتژیک، چشم پوشی کرده ایم و این بدین معناست که از اساس، قید مشارکت را زده ایم!
مساله برون سپاری یا آوت سورسینگ،خدمات بخش دولتی، به بخش خصوصی، همواره ذهن تووریسین های اقتصادی دنیا را، از گذشته و تا هنوز،بخود معطوف داشته است، بیزنس پلن ها و ببزنس مدلهای موفق بسیاری، در این زمینه مطرح است، که بنگاه های بزرگ اقتصادی دنیا، در بدترین شرایط مالی را از خطر ورشکستگی و حذف از صحنه رقابت نجات داده است، و این مهم به عهده متخصصین امر اقتصاد و تجارت( مانند متخصصین و کارشناسان ارشد تجارت الکترونیک و معماری سازمانی) است تا راه حلی برای اصلاح ساختار معیوب این بنگاه استراتژیک و حساس، که میزان موفقیت یا شکست آن، در دنیا، ملاک و متر و سنجه ی اصلی توسعه است، بیاندیشند.
از سوی دیگر، متخصصان و فعالین عرصه حمل و نقل،موکدا بر نوع سرمایه گذاری در حمل و نقل ریلی،تاکید دارند:« سرمایه گذاری در حمل و نقل ریلی» قطعا، سرمایه گذاری بلند مدت است! فلذا شرکتهای خصوصی با اولا بنیه مالی قوی و ثانیا با توان فنی و علمی بالا،باید وارد این کارزار شوند، نه شرکتهایی که سرمایه شان، حتا، کفاف پرداخت دو ماه کارکنان خودشان را نمی دهد( میزان سرمایه) و در نهایت بجای کمک به گردش چرخهای صنعت ریلی، هم برای راه آهن مشکل می آفرینند و هم برای خودشان و پرسنل شان.
سوال مهم اینجاست که حد اقل سرمایه مالی قابل دسترس یک شرکت خصوصی برای ورود به مشارکت با راه آهن، باید چه میزان باشد؟(چه از نظر ریالی و چه سرمایه های موجود شرکت)
آیا می توان بطور مثال با پول حاصل از فروش یک سوپر مارکت، یک آپارتمان در شهر تهران، و...و با امید به استفاده از سرمایه های ریلی دولتی کشور، وارد مشارکت شد؟ چند شرکت خصوصی با شرایط گفته شده در مشارکت فعال با بخش ریلی دولتی سراغ دارید؟ اساسا، بخش دولتی دز دنیا، به سه دلیل اصلی اقدام به برون سپاری منابع اش می کند:
دلیل اول) مدیریت موثر منابع اش که توسط خودش،معمولا ممکن نیست
دوم) پول و وارد کردن ثروت به بخشهای مختلف اش
سوم) بازازیابی(و تجاری سازی برای کسب ثروت) که اصولا از عهده بخش دولتی خارج است
کدامیک، از شرکتهای طرف قرارداد راه آهن کشور، این شرایط را دارند، تا، بخش دولتی، منابع اش را به آنها بسپارد؟
ما اگر از بخش خصوصی، صحبت می کنیم، باید منظور دقیقمان را از آن،شرایط آن، و حد اقل استانداردهای آن(مثل توان مالی مناسب) را هم ذکر کنیم، بخش خصوصی در صنعت خودروسازی ما، نمونه بارز بخشیست که دائما و بعلت عدم توانایی در رقابت، دست کمک و و امداد خواهی ش بسوی دولت دراز است، و این،در تعریف بخش خصوصی استاندارد نمی گنجد
مساله مهم دیگر،مقایسه توسعه زیر ساختهای ملی کشور، با پرداخت یارانه است! اگر تصور شود که این ملت و این کشور،بجای توسعه صنعت و تکنولوژی اش، بجای رشد اقتصادی و رفع بی کاری و مهار رکود و تورم(حتا با تحمل سخت ترین جراحی اقتصادی)،باید به راهکارهای اولیه و مسکن های مقطعی بی حاصلی،مانند پرداخت یارانه ،آنهم نه به صنعت،که به«مردم محروم فلان منطقه و فلان شهر» می پرداخت، باید اذعان نمود که متاسفانه، و ظاهرا، به بی راهه رفته ایم، مقایسه ی صنعت ریلی(شاخص توسعه کشورها) با پرداخت یارانه، یعنی تکرار یک تجربه ی شکست خورده و زیانبار و مهلک اقتصادی، آنهم با نادیده گرفتن تمام فاکتورهای رشد اقتصادی در دنیا.
اگر، یارانه به بخش صنعت تعلق بگیرد، نتیجه اش در بلند مدت و حتا میان مدت، شکوفایی اقتصادی، مهار تورم و رکود و بی کاریست ، وقتی ریل به استانی می رسد، و به بهره برداری می رسد، تمام شاخصه های اقتصادی آن استان، دچار تحول و ارتقا خواهد شد
این ریل و این خط آهن، نه تنها برای مردم آن استان، که بعنوان سرمایه ای ملی، برای یک ملت، تا زمانی که آن ملت، باقیست، باقی می ماند، اقتصاد حمل و نقل اینرا می گوید، مثلا نرخ تصادفات جاده ای،(هدر رفتن نیروی انسانی در اوج بهره وری برای هیچ) که امروزه تلفات ناشی از آن ،دغدغه مسئولین عالی کشور است، بشدت کاهش خواهد یافت،حمل و نقل ارزان و ایمن، توسعه مشاغل مرتبط در نواحی که بی کاری بیداد می کند، و....و درنهایت ایجاد ارزش افزوده و جذب بار و مسافر و مهمتر از همه جذب سرمایه گذار در صنعت ریلی و صنایع وابسته.
و اینکه، تبدیل شدن به یک سرمایه ملی و کمک به رشد توسعه
آیا این مزایا، برای چهارسال آینده،دهسال یا بیست سال آینده است؟ مسلما خیر و ایجاد زیرساختهای ریلی، نسلها و نسلهای آتی کشور را هم بهره مند خواهد ساخت
یکی از دلایل مهم لزوم جذب فاینانس و سرمایه گذار خارجی، جهت توسعه حمل و نقل ریلی، دقیقا همین مطلب است، که، متاسفانه، در داخل، میل مفرط به سرمایه گذاری های زودبازده است، آنهم توسط برخی از پدیده های عجیب و غریبی، که بدون داشتن شروط اولیه برای مشارکت با بخش دولتی، نام بخش خصوصی را یدک می کشند( نه مدیریت علمی و دانش بنیان، نه توان مالی لازم، نه توانایی بازاریابی و تجاری سازی) دقیقا بهمین دلیل است، که مشارکتی درین میان شکل نخواهد گرفت، مشارکت و معامله، پروسه ای دو سویه است،که باید جداقل انتظارات طرفین مشارکت را برآورده سازد.
با تشکر از سایت محترم تین نیوز، رسانه ی حمل و نقل ایران، که فرصت بحث دراین مساله مهم را فراهم کرده است