◄ نقدی بر «برقی سازی قطار تهران- مشهد»
در مصاحبه با متخصصان حملونقل ریلی کشور که مطالعات وسیعی را در حوزه توسعه راهآهن و افزایش ظرفیت حملونقل ریلی انجام دادهاند، میتوان به نتایجی رسید که اجرای پروژه برقیسازی قطار تهران- مشهد را «غیرضروری و نابهنگام» دانست.
از سال 1392 تاکنون در رسانهها و مطبوعات داخلی، بهتکرار در مورد برقیسازی قطار تهران-مشهد، گفته و نوشتهاند. گاه از تصمیم دولت برای اجرای چنین پروژهای تمجید و گاهی از تأخیر آن انتقاد کردهاند؛ اما نباید فراموش کنیم که ایده و مطالعات و مذاکرات آن در نیمه اول دهه 80 صورت گرفته و بنا بدلایل مختلف تا بهامروز اجرایی نشده است.
ازآنجاییکه طراحی، برنامهریزی و اجرای چنین پروژههای سنگینی نیازمند تخصص و مطالعات بسیار وسیع در بخش راهآهن است و حتی صحبت در مورد آن به آگاهی و دانش فنی خاص حوزه حملونقل ریلی نیاز دارد، کمتر کسی به خود اجازه میدهد که در این مورد اظهارنظر کند و یا به نقد و بررسی آن بپردازد.
در مصاحبه با متخصصان حملونقل ریلی کشور که مطالعات وسیعی را در حوزه توسعه راهآهن و افزایش ظرفیت حملونقل ریلی انجام دادهاند، میتوان به نتایجی رسید که اجرای پروژه برقیسازی قطار تهران- مشهد را «غیرضروری و نابهنگام» دانست. در عین حال، مواردی دیگر از اصلاحات انجام نشده در زیرساخت وجود دارد که میتوان آنها را امور واجب قلمداد کرد.
توضیح یک: دلایلی که برای برقیسازی قطار تهران-مشهد ذکر شده است، عبارتاند از: افزایش ظرفیت حملونقل مسافر و بار، افزایش سرعت قطار، کاهش مصرف سوخت و آلودگی هوا.
با بررسی دلایل ذکرشده، درباره افزایش ظرفیت خطوط ریلی باید گفت که بهطورمعمول به چهار روش میتوان ظرفیت مسیر را افزایش داد. این روشها با توجه به اولویت امکان و هزینه عبارتاند از:
الف- گشایش ایستگاههای جدید در فواصل ایستگاههای موجود مسیر که امکان تردد قطارها را از کنار یکدیگر فراهم میکند و همچنین سبب افزایش جمعیت در مسیر ریلی خواهد شد که نتیجه آن، افزایش ظرفیت مسیر موردنظر خواهد بود.
ب- خط کردن مسیرها و ایجاد خطوط رفتوبرگشت. هنوز بخشی از مسیرهای ریلی ایران یک خط است و قطارهای رفتوبرگشت از همان یک خط استفاده میکنند که سبب کندی حرکت در همان مسیر شده و ظرفیت کاملاً محدود میماند.
ج- تراکبندی مسیر که گاهی ظرفیت را تا 2.5 برابر افزایش میدهد.
د- و در نهایت: برقی سازی قطارها
اما پیش از مرحله برقیسازی مسیر تهران - مشهد باید موارد ذیل را اجرایی کرد تا با هزینه کمتر به حداکثر ظرفیت رسید.
الف - ایجاد ایستگاههای جدید بین ایستگاههای فعلی مسیر تهران-مشهد
ب - بهرهبرداری از تراکبندی مسیر تهران-مشهد (تراکبندی قبلاً انجام شده است ولی هنوز بهرهبرداری نمیشود)
در صورت تحقق همین 2 مورد که با افزایش ظرفیت حداقل 100 درصدی این خط همراه خواهد بود، دست کم اتمام بهینهسازی خطوط دیگر در شبکه ریلی، نیازی به برقیسازی قطار تهران-مشهد نیست. یا بهتر است بگوییم تا انجام یک عملیات اساسی در سریعالسیر کردن قطارها و استفاده از فنّاوری برتر نیازی به برقی کردن کل مسیر تهران-مشهد و پرداخت هزینههای سنگین نخواهد بود.
توضیح دو: در مورد برقیسازی قطار تهران- مشهد کمی بیشتر بدانیم:
یکی از اهداف برقیشدن قطار، افزایش سرعت آن حداقل بین 200 تا 250 کیلومتر در ساعت است. در این خصوص باید به نکات ذیل توجّه کرد.
الف- این قطارها به ریل مقاوم و امن احتیاج دارند اصلاح ریل از نظر شیب خطوط و دِوِر برای خارج نشدن قطار از ریل (در قطار با سرعت حدود 200 کیلومتر و با توجه به اختلاف سرعت قطارهای باری و مسافری)، کاملاً ضروری و حتی نیازمند تفکیک ریلِ مسافری از ریلِ باری است؛ یعنی باید خطوط 3 و 4 احداث شود.
ب- در پروژه برقیسازی قطار تهران-مشهد (افزایش سرعت که با هدف افزایش ظرفیت صورت گرفته است) ایستگاههای تهران و مشهد، هیچیک ظرفیت افزایش سرعت را ندارند بر اساس مطالعات و طرحهای ارائهشده در گذشته، در مشهد باید ایستگاه جدید ساخته شود و در ایستگاه تهران، تعداد خطوط از 8 به 16 افزایش یابد که خود نیازمند هزینهای در حدود 10.000 میلیارد ریال معادل هزار میلیارد تومان است.
ج- در برقیسازی قطار تهران-مشهد، در محل تلاقی قطارها، ایستگاههای کوچک باید بازسازی، بزرگسازی و زیرگذرها و ریلهای جدید و... احداث شود.
د- در پروژه مذکور پیش از احداث شبکه برق بالاسری باید تأسیسات عمرانی و ریلی فوقالذکر انجام پذیرد.
ه- تأمین ناوگان جدید قطاربرقی تهران- مشهد و لجستیک آن از دیگر موارد شاخصی است که هزینه را سنگینتر کرده است.
صرفنظر از هزینههای بسیار سنگین این پروژه که از طریق فاینانس بانک خارجی تأمین خواهد شد، قول و قرار اجرای چهار ساله آن از سوی راهآهن، وعده حسابنشدهای به شمار میآید. چون با «سرعت عملی» که همه ما از راهآهن و دستگاههای اجرایی سراغ داریم، این عملیات در مدت قیدشده انجام نخواهد شد.
توضیح سه: و نتیجه این است که راهحل افزایش ظرفیت قطار تهران- مشهد در این مرحله، برقیسازی آن نبود؛ چون هنوز راهکارهای اساسی و کمهزینه آن (قیدشده در بندهای الف وب در توضیح یک) هنوز صورت نگرفته است.
از سوی دیگر شبکه ریلی کشور آنقدر کموکاستی دارد که صرف هزینه برای برقیسازی قطار تهران-مشهد زودهنگام به نظر میرسد و ایکاش صرف موارد ضروریتری میشد. موارد ذیل از آن جملهاند:
اولویتهای راهآهن در بهینهسازی و افزایش ظرفیت شبکه ریلی
-دو خطه کردن مسیرهای تکخط که سبب افزایش ظرفیت کل شبکه ریلی خواهد شد.
-مسیر یکخطی بافق به تربتحیدریه، مسیر چادرملو به اردکان، مسیر میبد-بادرود – محمدیه
-برقیسازی قطارها برای قطارهای حومهای تهران
- برقیسازی قطار تهران-گرمسار، جهت افزایش ظرفیت قطار تهران-مشهد و تهران-شمال
- برقیسازی قطار تهران-قم که البته در مسیر برقیسازی قطار تهران-اصفهان، محقق خواهد شد.
- برقیسازی قطار تهران-قزوین با هدف افزایش ظرفیت و کاهش ترافیک مسافری روزانه.
- برقی سازی قطار قزوین-رشت-انزلی که شیب 30 در هزار (شیب مجاز باید حداکثر 15 در هزار باشد) این مسیر، با افت سرعت و دودزایی لکوموتیوهای دیزل همراه است، با توجه به تونلهای مسیر سبب آلودگی بیشازحد هوا و کاهش دید میشود. درحالیکه قطار برقی این مشکلات را نخواهد داشت.
- و موارد دیگری که کارشناسان صنعت راهآهن برآن واقفاند.
چگونه اتیوپی 3000 کیلومتر راه اهن برقی طی ده سال میزند یا افریقای جنوبی ما حتی نسبت افریقا هم عقب افتادیم.
بعد شما راحت میگویید نیازی نیست؟ برحسب کدام مرکز تحقیقات و امار؟
نکته بعد نگارنده فقط هدفش منافع شخصی است.راه اهن مشهد تهران تبریز بخشی از خط اهن ابریشم هست.که به معادن اهن سنگان متصل هست و هم هرات.کلا قابل مقایسه با گرمسار نیست.از نظر باری و مسافری ده ها برابر ظرفیت دارد
راه اهن قزوین رشت هنوز افتتاح نشده رشت انزلی هم ساخته نشده .جالب هنوز یک خطه هست.برای راه اهن برقی باید دوخطه باشد.
بعد راه اهن تبریز با کشور 80 میلیونی ترکیه و اروپا ارتباط دارد که ما 20 میلیارد دلار ارتباط اقتصادی داریم.
مجموع ارتباط اقتصادی ما با آذربایجان و روسیه هنوز به 5 میلیارد دلار نرسیده. بگذارید اول خط افتتاح شود کارکردش ببینیم ترافیک.دیده شود اول کارشناسی شود بعد دوخطه کنیم اگر باز ترافیک بود برقی کنیم.
خطی که هنوز وجود خارجی ندارد منوط فاینانس آذربایجان هست چگونه از الان برقی هم میکنید؟
ولی احداث خط اهن سریع السیر تهران مشهد و تهران تبریز الزامی است همینطور تهران اصفهان شیراز و اصفهان اهواز.
چون مراکز بزرگ جمعیتی ،صنعتی ،معدنی ،پتروشیمی نفت و گردشگری هستند.
ما شاید بقول ضرب المثل معروف گربه دستش به گوشت نمیرسد میگوید اخ هست.ماهم از ضعف خود برقی نکردیم میگوییم اخ هست.درحالیکه اتیوپی هم پیشرفت کرده
بنظرم نگارنده کمی از نوع نوشتارش بنظر شمالی میباشند.چون فقط از راه اهن برقی شمال دفاع میکند.
درحالیکه برای من ایرانی توسعه کل خطوط برقی سراسر کشور بنظر نیاز هست.کشوری مثل ترکیه عربستان حتی امارات عمان هم خطوط سریع السیر دارند.
متاسفانه نوعی سیاست هست که مناطق دیگر تخریب کنیم تا بیشتر بودجه برای مناطق خودمان بگیریم که این اشتباهست.باید توسعه متوازن و کل کشور سنجیده شود.
سلام علیکم
دولت بایدتاریخ پایان پروژه های ملی وفراملی رامشخص کند مثال پل خلیج فارس 2 آزادراه شمال 3 راه آهن چاه بهار 5 راه آهن آستارا
عدم پیگیری این پروژه کشوردرآینده دچارمحدودیت شدیدتری میکندوغیرقابل جبران میشود