واکنش زنگنه به دَبه تازه پاکستان
پاکستان هنوز دبه میکند و حاضر به خرید گاز از ایران نیست. مشتری پروپاقرصی که ١٥ سال قبل ایران را به عنوان مهمترین تأمینکننده گاز خود در نظر گرفته بود و اکنون با پاسخهای سربالا، قرارداد خود با ایران را نادیده میگیرد.
پاکستان هنوز دبه میکند و حاضر به خرید گاز از ایران نیست. مشتری پروپاقرصی که ١٥ سال قبل ایران را به عنوان مهمترین تأمینکننده گاز خود در نظر گرفته بود و اکنون با پاسخهای سربالا، قرارداد خود با ایران را نادیده میگیرد.
به گزارش روزنامه شرق، البته در این موضوع نباید نقش آمریکا، عربستان و هند را نیز نادیده گرفت. سه کشوری که با ترغیب ترکمنستان به عنوان یکی از شرکتهای دارای منابع عظیم گاز، این کشور را از واردات گاز از ایران منصرف کردهاند. با این حال، اکنون ایران قرارداد صادرات گاز به پاکستان را در مسیر حقوقی به جریان انداخته و همسایه شرقی یا باید از ایران گاز بخرد یا جریمه بدهد.
چراکه بر اساس اعلام وزارت نفت، ایران تمامی زیرساختهای موردنیاز برای صادرات گاز به پاکستان را فراهم کرده و آماده است تا پاکستان نیز شرایط لازم را آماده کند. این در حالی است که ٢٢ سال از انعقاد توافق اولیه صادرات گاز ایران به پاکستان میگذرد.
برای انعقاد این قرارداد، ابتدا پاکستان پا پیش گذاشت و در سال ١٩٩٥ قرارداد اولیه منعقد شد؛ چهار سال بعد و در سال ١٩٩٩، هند نیز به این قرارداد پیوست و مذاکرات ادامه یافت تا اینکه پنج سال بعد، قرارداد مشترک انتقال گاز ایران به پاکستان و هند مورد بازبینی قرار گرفت و جزئیات آن مشخص شد. ولی این پایان کار نبود؛ هندیها پنج سال بعد و در سال ٢٠٠٩ بهانهگیری را آغاز کردند و پا پس کشیدند.
آنها اصلیترین دلایل خود برای کنارهگیری را مباحث امنیتی و همچنین قیمت نامناسب اعلام میکردند اما موضوع چیز دیگری بود. در واقع، هندیها به حمایتهای عربستان و آمریکا به ترکمنستان چراغ سبز نشان داده بودند و این همسایه شمالی به دنبال صادرات گاز از طریق خاک افغانستان به هند بود. با این اتفاق، پاکستان هم از واردات گاز ایران دلسرد شد اما دلسردی خود را رو نمیکرد. پاکستانیها تا سال ٢٠١٢ نیز بر لزوم واردات گاز از ایران تأکید میکردند و با آغاز عملیات اجرائی معاهده، رؤسای جمهور وقت این دو کشور توافق کردند همکاریهای لازم در این زمینه را ادامه دهند.
بر اساس این قرارداد که اکنون در وضعیت نامشخصی به سر میبرد، ایران باید به مدت ٢٥ سال روزانه ١٤ میلیون مترمکعب گاز به پاکستان صادر کند. این میزان صادرات به صورت پلکانی افزایش مییابد و در دو فاز ابتدا به ٢١ و سپس به ٣٠ میلیون مترمکعب افزایش مییابد. همچنین قرار بود پاکستان در ٢٢ ماه خط لوله خود را تا مرز ایران برساند؛ ایران حتی تا پایان سال ٢٠١١ خط لوله خود را به مرز پاکستان رسانده بود و در دوره محمود احمدینژاد، یک افتتاحیه نمایشی نیز برای صادرات گاز ایران به پاکستان برگزار شد.
پس از آن قرار شد تا سال ٩٣، صادرات گاز ایران از طریق لوله به پاکستان آغاز شود اما هنوز این اتفاق نیفتاده و طرف پاکستانی هم سکوت کرده و پاسخ ایران را نمیدهد. این موضوع کار را به جایی رسانده که بیژن زنگنه، وزیر نفت با ارسال نامهای به وزیر نفت پاکستان، خواستار ارائه پاسخی صریح از این کشور شود. نامهای که به گفته خود زنگنه به احتمال زیاد پاسخی دریافت نخواهد کرد:«طرف پاکستانی جواب درستی به ایران نمیدهد.
یک تا دو روز پیش از برکناری آقای نوازشریف، نخستوزیر پیشین پاکستان، نامه رسمی از طریق مجاری دیپلماتیک به شاهد خاقان عباسی، وزیر نفت پیشین پاکستان، نوشتم و آمادگی ایران را برای صادرات گاز به پاکستان اعلام کردم؛ دو روز بعد خاقان عباسی پس از برکناری نوازشریف، نخستوزیر موقت پاکستان شدند، ازاینرو نتیجه و سرانجام نامه مشخص نشد».
به گفته زنگنه، از این پس مسیر حقوقی این قرارداد از سوی شرکت ملی نفت ایران پیگیری خواهد شد: «هماکنون کار در مرز متوقف مانده و ما میلیاردها دلار برای این خط لوله احداثشده هزینه کردهایم؛ طرف پاکستانی در مقطعی اعلام کرد به دلیل تحریمها قادر به احداث خط لوله در خاک پاکستان نیست، اما اکنون نزدیک دو سال است که تحریمی وجود ندارد، چنین رفتاری در عرف تجارت بینالمللی قابلقبول نیست». با این شرایط باید منتظر گشایش پرونده دادخواهی ایران در دیوان داوری بینالمللی بود، مگر اینکه تدبیر دولتمردان پاکستان علاج واقعه را قبل از وقوع کند.
رد پای نوسانهای سیاسی در صادرات گاز
در تمام سالهایی که ایران برای صادرات گاز خود به پاکستان تلاش کرده، رد پای نوسانهای سیاسی در اراده پاکستان برای اجرای این طرح مشهود بوده است. به گونهای که هرگاه جریانهای موافق ایران در همسایه شرقی پا گرفتهاند، این طرح سرعت گرفته و هرگاه مخالفان ایران روی کار آمدهاند، خط لوله نیز به فراموشی سپرده شده. همین عامل نیز سبب شده صادرات گاز ایران به پاکستان هیچگاه سرانجام خوبی پیدا نکند. این، نکتهای است که سیدحمید حسینی، فعال عرصه پتروشیمی و عضو اتاق بازرگانی ایران به آن اشاره میکند.
او در این ارتباط به «شرق» گفت: «ایده خط لوله پاکستان و هند که بعدها خط لوله صلح نامیده شد، در زمان مرحوم راجیو گاندی مطرح شد و به عنوان یک ایده مورد استقبال ایران و هند قرار گرفت؛ بعد هم پاکستان به اجرای این پروژه علاقهمند شد و در زمان خانم بینظیر بوتو، پیگیریها جدیتر شد». حسینی با تأکید بر اینکه اجرای خط لوله صلح نسبت به گرایشهای دولتهای مختلف پاکستان فرازوفرودهای بسیاری داشته است، ادامه داد: «یکی از اصلیترین دلایلی که هنوز این خط لوله به نتیجه نرسیده، قیمت نهایی فروش گاز به پاکستان است؛ ما هنوز موفق نشدهایم قیمت مدنظر را تثبیت کنیم و پاکستانیها هم کمی دندانگردی میکنند».
به گفته این فعال عرصه پتروشیمی، خط لوله صادرات گاز ایران به پاکستان با مشکلات بسیار بزرگی دست به گریبان است: «مشکلاتی که اجرای خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان دارد، از سه ناحیه قابل بررسی است؛ در درجه نخست، برخی از این مشکلات سیاسی است که باعث شده پروژه به نتیجه نرسد؛ در درجه دوم، مشکلات اقتصادی سبب شده تا پروژه اجرا نشود چراکه پاکستان توان مالی اجرای این خط لوله را در اختیار ندارد و باید یک کنسرسیوم فاینانس خط لوله را بر عهده بگیرد و پاکستان نیز تعهدات خود را اجرائی کند؛ مورد سوم نیز این است که دولت نباید بهتنهایی وارد مذاکره شود چراکه این پروژه بزرگ با منافع افراد بسیاری در پاکستان گره خورده و تا زمانی که منافع آنها تأمین نشود، رأی به اجرای خط لوله انتقال گاز ایران نخواهند داد».
او البته نیاز پاکستان به گاز ایران را ضروری دانست و گفت: «اجرای پروژه انتقال گاز ایران به پاکستان برای این کشور بسیار اقتصادی است؛ چراکه پاکستان به اندازه کافی نفت و سوخت در اختیار ندارد و نیروگاههای پاکستان نیز برای تأمین برق با مشکل سوخت روبهرو هستند؛ این موضوع باعث شده این کشور برق خود را از خارج کشور تأمین کند و خرج زیادی روی دستش میگذارد؛ بر همین اساس اجرای خط لوله برای پاکستان بسیار اقتصادی است و میتواند منافع زیادی را نصیب این کشور کند».
باید با ارتش پاکستان کنار بیاییم
قدرت اقتصادی و سیاسی پاکستان در دست ارتش این کشور است و همین موضوع نیز باعث شده بخش زیادی از منافع اجرای خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان با این نهاد نظامی محبوب مردم گره بخورد. بر اساس این است که سیدحمید حسینی اعتقاد دارد ایرانیها باید ابتدا با ارتش پاکستان مذاکره کنند و پس از آن به فکر اجرای خط لوله باشند: «ارزش این پروژه بهگونهای است که روزانه ٢٥ میلیون مترمکعب گاز با قیمت هر مترمکعب شش سنت در اختیار پاکستان قرار میگیرد؛ این رقم روزانه پنج میلیون دلار را شامل میشود و سالانه رقمی حدود دو میلیارد دلار برای ایران سودآوری خواهد داشت.
این رقم زمانی بسیار بزرگ میشود که بدانیم صادرات گاز ایران به پاکستان ٢٥ سال ادامه خواهد داشت؛ یعنی رقمی حدود ٥٠ میلیارد دلار». او تأکید دارد زمانی که پای چنین سودآوری زیادی در میان است. دولت باید راهکارهای بهتری برای مذاکره در پیش بگیرد. به گفته حسینی، طرف ایرانی برای بهنتیجهرسیدن این پروژه باید با ارتش پاکستان وارد مذاکره شود؛ آن هم نه به صورت رسمی بلکه با استفاده از افراد ذینفوذ و شرکتهای مشاور: «ارتش پاکستان حرف آخر را در این کشور میزند؛ مردم پاکستان به ارتش اعتماد کامل دارند و براساس این، اصل قدرت در اختیار این نهاد نظامی است؛ بنابراین ما باید با ارتش پاکستان روی مسئله انتقال گاز به نتیجه برسیم.
درصورتیکه بتوانیم از این مذاکرات سربلند بیرون بیاییم، دسترسی ما به بازار گاز پاکستان قطعی است؛ چراکه اکنون و با برکناری نواز شریف، دولت جدید پاکستان بیشتر از قبل به سمت ایران متمایل شده و ارتش پاکستان هم از دولت حمایت میکند؛ پس به نظر میرسد لازم بود به جای شکایتکردن، برای مذاکره اقدام میکردیم تا شاید فضای مناسبتری برای همکاری میان ایران و پاکستان ایجاد میشد».
حسینی البته اجرای خط لوله انتقال گاز از ترکمنستان به پاکستان را نیز غیرممکن دانست و تأکید کرد: «با توجه به قدرتگرفتن طالبان و بیثباتی افغانستان اجرای خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به پاکستان عملیاتی نخواهد بود؛ به اعتقاد من، طرف پاکستانی این موضوع را مطرح میکند تا از ایرانیها امتیاز بگیرد؛ البته طبیعی است که وقتی ما با عربستان به مشکل میخوریم، اعراب به پاکستان قول بودجه میدهند و پاکستان را علیه ما تحریک میکنند؛ ولی ترکمنستان نمیتواند جای ما را در انتقال گاز به پاکستان پر کند».