مشاغلی که تا سال ۲۰۳۰ ایجاد یا حذف میشوند
هفته گذشته گفتیم که اشکال جدید اتوماسیون در دنیای امروز با اینکه ممکن است بهرهوری را افزایش دهند و زندگی ما را بهبود بخشند، اما میتوانند خیلی از مشاغل را از بین ببرند و نگرانیهایی ایجاد کنند. موسسه مککینزی در گزارشی تعدادی از مشاغل و مهارتهایی که تا سال ۲۰۳۰ به واسطه اتوماسیون ایجاد میشوند یا از بین میروند را شناسایی و بررسی کرده است.
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، در این گزارش، پنج حوزه پوشش داده شده که دو حوزه اثر اتوماسیون بر کار و سناریوهای محتمل برای رشد اشتغال را هفته پیش بررسی کردیم و در این مطلب سه حوزه وجود کار کافی در آینده، معنای اتوماسیون برای مهارتها و دستمزدها و نحوه مدیریت تحولات پیش رو در نیروی کار را مورد بحث قرار میدهیم.
۳) آیا در آینده به اندازه کافی کار وجود خواهد داشت؟
امروزه، این نگرانی مطرح میشود که با توجه به رشد اتوماسیون آیا مشاغل کافی برای نیروی کار آینده وجود خواهد داشت یا نه. تاریخ ثابت کرده که چنین نگرانیهایی بیاساس است: بازارهای کار در طول زمان خودشان را با تغییرات ناشی از ویرانگریهایی که تکنولوژی ایجاد میکند، تطبیق میدهند؛ حتی اگر دستمزدها برای مدتی تحت تاثیر قرار بگیرد و کاهش یابد. اگر تاریخ راهنمای ما باشد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که ۸ تا ۹ درصد تقاضای نیروی کار در سال ۲۰۳۰ مشاغلی به شکل جدید خواهند بود که پیش از آن وجود نداشتهاند.تحلیلهای مختلف ما را به این نتیجهگیری میرسانند که با کمک رشد اقتصادی، نوآوری و سرمایهگذاری کافی، آنقدر شغل جدید ایجاد میشود که اثر اتوماسیون جبران شود.چالش بزرگتری که وجود دارد این است که مطمئن شویم کارکنان از مهارتها و حمایت مورد نیاز برای تغییر به سوی مشاغل جدید، برخوردارند. کشورهایی که نمیتوانند این تحول را مدیریت کنند، شاهد افزایش بیکاری و کاهش شدید دستمزدها خواهند بود.
وسعت ایجاد مشاغل جدید در آینده با توجه به اثر اتوماسیون، بر اساس چهار فاکتور مهم در هر کشوری کاملا متفاوت است. این چهار فاکتور عبارتند از:
• سطح دستمزد: کشورهایی که سطح دستمزد بالاتری دارند، بیشتر تحت تاثیر اتوماسیون در کسبوکار قرار میگیرند. اما به هر حال، اگر شرکتها از اتوماسیون برای افزایش کیفیت، کنترل بیشتر تولید، نزدیکتر کردن تولید به مصرفکننده نهایی در کشورهای با دستمزد بالا یا مزایای دیگری فراتر از کاهش هزینههای نیروی کار استفاده کنند، کشورهایی که سطح دستمزد پایینی هم دارند، تحت تاثیر قرار خواهند گرفت.
• رشد تقاضا: رشد اقتصادی برای اشتغالزایی امری ضروری است. اقتصادهایی که در رکود بهسر میبرند یا رشد بسیار کمی دارند، نمیتوانند مشاغل جدید زیادی ایجاد کنند. بنابراین انتظار میرود کشورهایی که رشد اقتصادی، بهرهوری و نوآوری بالاتری دارند، تقاضای نیروی کار بیشتری را تجربه کنند.
• جمعیتشناسی: کشورهایی مثل هند که نیروی کار به سرعت در حال رشدی دارند، از «تقسیم جمعیت در سن کار» که رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) را در صورت استخدام نیروی کار جوان افزایش میدهد، بهره میبرند. کشورهایی مثل ژاپن که جمعیت نیروی کارشان در حال کاهش است، در آینده شاهد کاهش GDP خواهند بود.
• ترکیب بخشهای اقتصادی و مشاغل: پتانسیل اتوماسیون برای کشورهای مختلف، نشاندهنده ترکیب بخشهای اقتصادی و ترکیب مشاغل در هر بخش است. بهعنوان مثال، ژاپن پتانسیل اتوماسیون بیشتری نسبت به آمریکا دارد، چون وزن بخشهایی مثل تولید صنعتی که قابلیت استفاده از اتوماسیون را دارند، بالاتر است.
۴) معنای اتوماسیون برای مهارتها و دستمزدها چیست؟
بهطور کلی، ملزومات تحصیلی فعلی برای مشاغلی که رشد میکنند، بالاتر از مشاغلی است که به واسطه اتوماسیون از بین میروند. در اقتصادهای پیشرفته، مشاغلی که به تحصیلات دانشگاهی نیاز ندارند، به خاطر رواج اتوماسیون کاهش مییابند، در حالی که مشاغلی که باید حتما برای آنها مدرک دانشگاهی دریافت کرد، رشد میکنند.در هند و دیگر اقتصادهای نوظهور، شاهد افزایش تقاضای نیروی کار در هر سطحی از تحصیلات هستیم و بیشترین افزایش، مربوط به مشاغلی خواهد بود که به تحصیلات دانشگاهی نیاز دارند.
نیروی کار آینده بیشتر زمان خود را صرف فعالیتهایی خواهد کرد که دستگاهها از پس آن بر نمیآیند؛ فعالیتهایی مثل مدیریت دیگران، استفاده از تخصص و برقراری ارتباط. فعالیتهای فیزیکی قابل پیشبینی یا جمعآوری و پردازش داده، فعلا اموری هستند که دستگاهها بهتر از انسان آن را انجام میدهند و بنابراین مشاغل آینده کمتر به آنها اختصاص مییابد. مهارتها و قابلیتهای مورد نیاز در مشاغل هم تغییر خواهد کرد و در آینده بیشتر به مهارتهای اجتماعی و احساسی و نیز قابلیتهای شناختی پیشرفته مثل استدلال منطقی و خلاقیت، نیاز خواهیم داشت.در مشاغلی که به تدریج از بین میروند، دستمزدها رو به نزول میرود. اقتصاد پایه عرضه و تقاضای نیروی کار نشان میدهد این موضوع برای مشاغلی که تقاضای نیروی کار در آن کاهش پیدا میکند، صدق میکند.
تحلیلهای مککینزی نشان میدهد بیشتر رشد مشاغل در آمریکا و دیگر اقتصادهای پیشرفته در مشاغلی خواهد بود که در حال حاضر در بالاترین طیف توزیع دستمزد قرار دارند. برخی مشاغل مثل کمک پرستاری یا آموزشیاری که دستمزدهای پایینی دارند نیز رشد خواهند کرد، در حالی که طیف گستردهای از مشاغل با درآمد متوسط، بیشترین کاهش استخدام را شاهد خواهند بود.قطبیسازی درآمد همچنان ادامه مییابد. خطمشیهایی مثل افزایش سرمایهگذاری در زیرساختها، ساختوساز و تحولات انرژی میتواند تقاضا برای مشاغلی مثل کارگری ساختمان را در اقتصادهای پیشرفته افزایش دهد.تصویر روند تغییر دستمزدها در اقتصادهای نوظهوری مثل چین و هند کاملا متفاوت است. در این کشورها، مشاغلی مثل خردهفروشی و معلمی که درآمدهای متوسط دارند، همزمان با رشد اقتصادی، بیشترین رشد را خواهند داشت. این موضوع نشان میدهد در دهههای آینده، طبقه متوسط در این کشورها همچنان رشد خواهد داشت.
۵) تحولات پیشرو در نیروی کار را چطور مدیریت کنیم؟
مزیتهای هوش مصنوعی و اتوماسیون برای کاربران و کسبوکارها و رشد اقتصادی حاصل از افزایش بهرهوری پیش آمده، بسیار خیرهکننده است. اتوماسیون نه تنها در اقتصادهای دینامیک که اشتغالزا هستند نقش دارد، بلکه نوعی تحرک اقتصادی ایجاد میکند که به جوامع امکان میدهد تحولات ناگزیر نیروی کار را مدیریت کنند.یکی از واکنشهایی که میتوان به این حجم تغییر نیروی کار نشان داد، این است که سرعت و وسعت استفاده از اتوماسیون را کند کنیم تا وضعیت موجود حفظ شود. اما این کار اشتباه است. با اینکه کندتر کردن روند استفاده از اتوماسیون، مقیاس تحولات نیروی کار را محدود میکند، اما نقش تکنولوژیها را در پویایی کسبوکار و رشد اقتصادی مختصر میکند. ما باید از این تکنولوژیها استقبال کنیم، اما در ضمن تحولات نیروی کار و چالشهایی که همراه آن است را هم مورد توجه قرار دهیم. در بسیاری از کشورها، اقدامی که در این زمینه صورت میگیرد باید سرمایهگذاری پایدار، مدلهای آموزشی جدید، برنامههایی برای تسهیل تحولات کاری، حمایت از طریق درآمد و همکاری بین بخشهای دولتی و خصوصی را دربربگیرد. کلیه جوامع باید چهار حوزه کلیدی را مد نظر قرار دهند:
• بالا نگه داشتن رشد اقتصادی برای حمایت از اشتغالزایی: بالا نگه داشتن رشد تقاضای جمعی برای حمایت از اشتغالزایی حیاتی است. سیاستهای مالی و پولی که تقاضای جمعی کافی را تضمین میکنند و حمایت از سرمایهگذاری و نوآوری در کسبوکار نیز ضروری است. اقدامات هدفمند در بخشهای خاص هم میتواند مفید باشد؛ از جمله افزایش سرمایهگذاری در زیرساختها و تحولات انرژی.
• سنجش و تصویر مجدد بازآموزی شغلی و توسعه مهارتهای نیروی کار: ارائه بازآموزی شغلی و توانمند کردن افراد برای یادگیری مهارتهای جدید در طول عمر کاری، چالشی مهم خواهد بود. آموزش مجدد در میانه دوره کاری یک فرد، حتی از ترکیب مهارتهای مورد نیاز برای یک تغییر شغلی موفق، مهمتر خواهد بود. کسبوکارها در برخی حوزهها مثل آموزش در حین کار و ارائه فرصتهایی برای بهروزرسانی مهارتهای نیروی کار، پیشتاز خواهند شد.
• ارتقای پویایی کسبوکار و بازار کار: برای مدیریت تحولات دشواری که پیشبینی شده، انعطاف بیشتری در بازار کار مورد نیاز است. پلتفرمهای دیجیتال استعدادیابی میتوانند با تطبیق دادن نیروی کار با شرکتهایی که به دنبال مهارتهای خاص آنان هستند و نیز فراهم کردن فرصتهای کاری جدید برای کسانی که میخواهند این فرصتها را بربایند، انعطافپذیری را تقویت کنند. سیاستگذاران در کشورهایی که بازار کار انعطافناپذیر دارند، میتوانند کشورهایی مانند آلمان را الگوی خود قرار دهند. آلمان آژانس بیکاری فدرال خود را به یک نهاد قدرتمند در تطبیقپذیری شغلی تبدیل کرده است.
• پشتیبانی مالی از نیروی کار: پشتیبانی مالی و دیگر اشکال کمکها به نیروهای کاری که شغل خود را از دست داده و به دنبال شغل جدید است، لازم و ضروری است. به جز بازآموزی در کار، مجموعهای از سیاستها مثل بیمه بیکاری، کمکهای دولتی برای یافتن شغل و مزایای قابل انتقال هنگام جستوجوی شغلی، میتواند مفید باشد.تاریخ به ما نشان داده در دوران تغییرات شغلی، بسیاری از مشاغل برای مدتی با کاهش دستمزد مواجه میشوند. بنابراین، برای تضمین رعایت عدالت اجتماعی و ارائه درآمد مکمل برای افراد، سیاستهای دائمیتری مورد نیاز است. سیاستهای جامعتر تعیین حداقل دستمزد، تعیین درآمدهای پایه جهانی یا پاداشهای شغلی مرتبط با رشد بهرهوری، همگی راهحلهای ممکن هستند.
سیاستگذاران، رهبران کسبوکار و کارگران همگی نقشهای سازنده و مهمی در تحولات پیشرو دارند. تاریخ نشان میدهد جوامع مختلف در سراسر دنیا وقتی با چالشهای بزرگ مواجه میشوند، به سمت رفاه شهروندان خود خیز برمیدارند. اما در دهههای گذشته، سرمایهگذاریها و سیاستهای مناسب برای حمایت از نیروی کار تحلیل رفته است. هزینههای دولتی برای آموزش و حمایت از نیروی کار در بیشتر کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) کاهش یافته است. مدلهای آموزشی در ۱۰۰ سال گذشته، تغییر بنیادین نکردهاند. حالا وقت آن است که این روندها تغییر کند و دولتها تحولات نیروی کار و اشتغالزایی در حوزههای جدید را یک اولویت فوری برای خود قرار دهند.
کسبوکارها در خط مقدم تغییرات خواهند بود. این باعث میشود هم ابزارهای جدیدی به فرآیندهای کسبوکارشان اختصاص دهند و هم استراتژیهای استعدادیابی و نیازهای نیروی کار خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند تا دقیقا متوجه شوند به چه نیروهایی نیاز دارند و استعدادهای جدیدشان کجا مورد نیاز هستند.افراد هم نیاز دارند برای یک آینده کاری رو به تحول آماده شوند. کسب مهارتهای جدید مورد نیاز و بهروزرسانی دانش در مورد دنیای کار برای رفاه خود نیروی کار امری ضروری است. تقاضا برای نیروی انسانی همچنان وجود خواهد داشت، اما کارکنان در همه جای دنیا باید تفکرات سنتی خود را در مورد موقعیت کارشان، نحوه کارشان و استعدادها و قابلیتهایی که باید در کارشان به کار بگیرند، مورد تجدید نظر قرار دهند.