◄ بار سنگین ناکارآمدی حمل ونقل هوایی به روی جادهها
سافرانی که از مد هوایی حذف شدهاند، به کجا سرازیر خواهند شد؟ جواب کاملاً مشخص است. حملونقل زمینی است که باید جور ناکارآمدی ناوگان هوایی کشور را بکشد!
مدهای مختلف حملونقل در کشورهای مختلف، تقریباً مشترک هستند. در ایران سه مد حملونقلی عمده وجود دارد که جابجایی افراد و کالاها با این سه روش صورت میگیرد.
حملونقل دریایی که عمده آن در جنوب کشور و بهصورت محدودتر در شمال کشور، وظیفه حمل مسافر و کالا را به عهده دارد؛ حملونقل هوایی که بسیار در سالهای اخیر، گستردهتر از قبل شده است و نهایتاً حملونقل زمینی که عمده وظایف حملونقلی بر عده این مد است.
در سالهای پس از انقلاب اسلامی، همواره مد حملونقل زمینی و هوایی، با سرعتی مناسب در حال توسعه بودند. خصوصاً در مورد زیرساختهای حملونقل هوایی، تقریباً بسیاری از شهرهای کشور، امروزه دارای فرودگاههای مناسب و عملیاتی هستند. در سالهای پس از انقلاب، عمده فعالیتهای صورت گرفته، ساخت فرودگاههای جدید، ارتقای دستگاههای مخابراتی و راهاندازی راههای هوایی جدید، بوده است.
برجام که اجرایی شد، چندین هواپیمای نو، به ناوگان هوایی کشور اضافه شد اما ادامهدار نبود. با این حال، با همان تعداد اندک هواپیمای اضافه شده، بسیاری از فرودگاههای احداث شده که بلااستفاده مانده بودند، دوباره به چرخه حملونقل بازگشتند.
اما حملونقل هوایی، همواره نیاز به ناوگان تازه نفس دارد. اضافه کردن ناوگان جدید و از رده خارج کردن ناوگان قدیمی، امری است ضرورتی است که همواره بایستی انجام شود. منتها در شرایط فعلی، این برنامه عملی نیست کما اینکه وارد کردن هواپیمای دستدوم با سیکل پروازی کم هم در شرایط فعلی دور از ذهن به نظر میرسد.
اضافه نشدن ناوگان هوایی به آسمان کشور، جز زمینگیری هواپیماهای قدیمی و از چرخه حملونقل ساقط شدن همان فرودگاههای محلی، نتیجهای ندارد. بنابراین اتفاقی که میافتد، این است که حملونقل هوایی، از سبد مصرف خانوار، بهتدریج حذف میشود. با این اتفاق، شرکتهای هواپیمایی، تعداد پروازهای خود در مسیرهای هوایی را کاهش خواهند داد. نتیجه بسیار تأسفبار خواهد بود. تقاضای کم، عرضه کم را در پی خواهد داشت و نهایتاً موجب افزایش قیمت بلیت خواهد شد.
رخدادی که از دید کاربران و سیاستگذاران شاید در وهله اول، مخفی بماند، این است که مسافرانی که از مد هوایی حذف شدهاند، به کجا سرازیر خواهند شد؟ جواب کاملاً مشخص است. حملونقل زمینی است که باید جور ناکارآمدی ناوگان هوایی کشور را بکشد.
نهایتاً اتفاقی که میافتد این است که ما با سیل خودروها در جادههای پرتردد در فصول، روزها و ساعات پیک و همچنین ازدحام مردم در ایستگاههای راهآهن و خطوط حومهای مترو در ساعات پیک صبح گاهی و عصرگاهی روبرو خواهیم شد.
عواقب این رخداد عبارتاند از بیشتر شدن حوادث ترافیکی و در پی آن افزایش تعداد مجروحین و کشتهشدگان در جادهها، مصرف بیش از حد سوخت و فشار مضاعف بر سیاستگذار بابت تأمین سوخت از راه واردات یا فشار بر تولید پتروشیمیها، افزایش آلایندههای زیستمحیطی همچون آلایندههای هوا و صوت، به وجود آمدن تاخیرات بدون دلیل موجه در سفرهای ریلی و جادهای، و ناکارآمدی حملونقل زمینی در جابجایی کالاها و لجستیک.
در شرایط فعلی اتفاقی جالبتر هم رخ داده است. عرضه خودروی صفر به مصرفکنندگان هم قطرهچکانی شده است! بنابراین، سیاستگذار میتواند برای تحکیم، ارتقا و تکمیل زیرساختها، خصوصاً در حوزه حملونقل زمینی ریلی و جادهای نهایت استفاده را ببرد.
بنابراین سیاستگذاران میتوانند از فرصت استفاده کرده و تمرکز بودجه و فعالیت خود را صرف ساخت راههای اصلی جدید کنند، گلوگاههای آزادراهی را حذف کنند، راههای اصلی دوطرفه را بزرگراه کنند و کیفیت راههای موجود را با هوشمند سازی، ارتقا دهند.
همچنین از فرصت پیش آمده میتوانند برای دوخطه کردن راههای آهن، اتصال شهرستانها به راهآهن سراسری، برقی کردن برخی خطوط، توسعه قطارهای حومهای و هوشمندسازی خطوط موجود اقدام کنند.
*کارشناس ارشد برنامهریزی حملونقل