استعفای مدیریت راهآهن رفتار قشنگ سیاسی بود
تیننیوز| روزنامه همشهری گفتگویی را در تاریخ 20 آذر با عنوان «استعفا فرار یا قرار» منتشر کرده است. متن مطلب بدین شرح است:
ادثه برخورد ۲ قطار مسافربری در ایستگاه هفتخوان که منجر به کشته شدن بیش از ۴۰ نفر از مسافران قطار تبریز به مشهد شد، افکار عمومی را بار دیگر متوجه این واقعیت تلخ کرد که مسئولیتپذیری نزد مدیران با چالشی جدی روبهرو است.
شاید كمترین انتظار مردم پاسخگویی سریع مسئولان و برخورد قاطع با كسانی بود كه باعث این حادثه شده بودند. چند روز بعد از این اتفاق، مدیرعامل راهآهن با عذرخواهی از خانوادههای داغدار از سمت خود استعفا كرد. كنارهگیری یك مدیر دولتی یكی از اتفاقات كمنظیر در كشور بود كه با واكنشهای زیادی نیز مواجه شد.
امروزه در بسیاری از كشورهای صنعتی كنارهگیری مدیران راس یك سازمان بعد از بروز یك خطای فاحش به امری رایج تبدیل شده است. این مدیران پس از بروز اتفاقات یا اشتباهاتی كه شاید كمترین سهم را در بهوجود آمدن آن داشتهاند از سمت خود استعفا كرده یا در برابر رسانههای عمومی از مردم بابت این اشتباه عذرخواهی میكنند. سال گذشته مدیرعامل تویوتا با تعظیم در برابر دوربین رسانهها در ژاپن، از مشتریان بهخاطر نقص فنی خودروهای تولیدی در سفتبودن پدال گاز عذرخواهی كرد. همچنین مارتین وینتركورن رئیس هیأتمدیره فولكس مسئولیت تقلب در نرمافزار سنجش
آلایندههای هوا در خودروهای دیزلی را پذیرفت و از سمت خود كنارهگیری كرد. این دو نمونهای از مسئولیتپذیری مدیران شركتهای بزرگ خودروسازی در دنیاست.
اما این همه ماجرا نیست. بعد از استعفای یك مدیر چه اتفاقی میافتد؟ آیا یك استعفا همیشه نشان از مسئولیتپذیری دارد یا فرار از بار مسئولیت؟ آیا كسی میداند برای یك مدیر مستعفی در كشورهای دیگر بعد از استعفا چه اتفاقی میافتد؟ آیا استعفا تنها یك اقدام نمادین است برای آرام كردن افكارعمومی یا میتواند گرهای را هم باز كند؟ فرهنگ ایرانی- اسلامی چه نسبتی با استعفا دارد؟ این پرونده بهدنبال پاسخ به این سؤالات است.
بوریاباف اگرچه بافنده است...
بررسی زوایای پنهان فرهنگ استعفا از منظر دانش مدیریت یا چگونه مدیران باید قربانی سیستمهای معیوب شوند!
مبحث استعفا كردن و كنارهگیری از مسئولیتی كه به یك مدیر سپرده شده است از مسائل بسیار مهم در دانش مدیریت است. اینكه استعفا كردن چه زمانی مناسب است و در چه زمانی نامناسب، مقولهای است كه از منظر مدیریت، پاسخهای متفاوتی به آن داده شده است. در بسیاری از كشورهای جهان و بهخصوص آسیای شرقی، مدیران یك شركت با نخستین اشتباه زیردستان خود كه باعث لطمه به افكار عمومی شود از سمت خود كنارهگیری میكنند یا در مقابل رسانهها از مردم عذرخواهی میكنند. اما در ایران فرهنگ عذرخواهی و یا كنارهگیری از مسئولیت هنوز تكلیف مشخصی ندارد؛ چه از منظر فرهنگی و چه از
منظر دانش مدیریتی. امیر شاهرخی، مدرس دورههایABM دانشگاه شهیدبهشتی در گفتوگو با ما ضمن بررسی نحوه استعفای مدیران در جهان و مقایسه آن با ایران از منظر مدیریت، شرایط كنارهگیری و زمان مناسب آن را بررسی میكند.
از منظر دانش مدیریت آیا استعفا میتواند وجهی از مسئولیتپذیری یك مدیر باشد؟
فقط مسئولیتپذیری در راس هرم یك مجموعه نیست. موضوع مهم انتخاب افراد برای مشاغلی است كه حساسیت بالایی دارد. باید سازوكاری تعیین شود تا بفهمیم كه این شخص مسئولیتپذیر هست یا نه. وقتی از این منظر به موضوع نگاه میكنیم این سؤال پیش میآید كه مثلا در حادثه اخیر، مدیریت راهآهن چه كاری میتوانست برای پیشگیری از وقوع این حادثه انجام دهد؟ شاید اگر من یا شما هم به جای او بودیم نمیتوانستیم این را بفهمیم. باید یك سیستم حرفهای و ساختار قوانین وجود داشته باشد تا در كنار آزادی عمل مدیریتی، اگر یك مدیر كسی را انتخاب كرد و به او مسئولیتی داد اكنون نیز پاسخگو
باشد اما در استخدامهای ایران هنوز این موضوع وجود ندارد. فضای ارگانها و دستگاههای ما آنقدر باز نیست كه نیازهای تخصصیشان را با دقت بررسی كنند. غیر از آن، سیستم منابع انسانی حرفهای و پخته نیست كه بتواند انسانها را به درستی پردازش كرده و انتخاب كند. مسئولیتپذیری آن شخص و تناسب شخصیت با آن شغل مهم است. بهطور كلی آیا برای مشاغل حساس اولا در كشور ظرفیت مشاوره درست كردهایم كه افراد را به درستی ارزیابی كنیم و آنها را در جای واقعی خودشان قرار دهیم؟ جای این ظرفیت بسیار خالی است. ثانیا با فرض اینكه چنین خدماتی در كشور وجود داشت آیا قوانین و
مقررات اجازه چنین چیزی را میدهد یا اینكه در نهایت آزمون استخدامی كتبی میگیرند درحالیكه با آن نمیتوان مسئولیتپذیری افراد را سنجید. بعد از اینكه این فرد انتخاب شد آیا به اندازه كافی بازآموزی اتفاق میافتد كه این فرد مسئولیت خود را فراموش نكند. نكته مهم این است كه باید منابع انسانی را بهدرستی انتخاب و بهدرستی انگیزه آنها را حفظ كرد و به درستی نگه داشت. این مهمترین قسمتی است كه باید به آن توجه شود.
از دیدگاه شما استعفای مدیرعامل راهآهن میتواند راه درمانی باشد برای این ضعف در سیستم منابع انسانی كشور؟
از دیدگاه من استعفای مدیریت راهآهن رفتار قشنگ سیاسی بود كه شكل گرفت؛ یعنی اینكه اگر من نتوانستم كاری انجام بدهم كنار میروم تا برخی مدیران بدانند باید پاسخگوی هر اتفاقی در مجموعهشان باشند. خطای انسانی لایههای مختلفی دارد و بخشی از مهمترین این لایهها، مدیریتی است. سعدی در این ارتباط جمله معروفی دارد: «بوریاباف اگرچه بافنده است، نبردنش به كارگاه حریر» یعنی اگر شما حصیرباف را به كارگاه حریر منتقل كردید قطعا شما هم در این تقصیر شریك هستید. اگر ما فردی كه خلاقیت خوبی دارد اما توانایی مدیریتی ندارد را در جایی كه حساسیت زیادی دارد مشغول
بهكار كردیم ما هم مقصر هستیم. این موضوع مهمی است كه رسانهها باید روی آن مانور میدادند. فرض كنید مدیر راهآهن رفت، ما برای اینكه مسئول بعدی چنین خطایی نكند چه كردهایم؟ ما اگر از استعفا صحبت میكنیم اینطور نیست كه تقصیر را متوجه شخص كرده و فرار كنیم.
با این حساب تعریف مسئولیتپذیری چه میشود؟
اینكه یك سیستم به تنهایی كار كند اشتباه است. لزومی ندارد كسی كه در راس سیستم قرار میگیرد حتما مدرك تحصیلیاش مدیریت باشد اما باید حتما با رشته مدیریت آشنا باشد. این امر در راهآهن ضعیف بوده كه شخصی چنین اشتباهی را انجام داده است. البته باید اذعان داشت این امر در كل كشور ضعیف است. چیزی كه ما الان احتیاج داریم مدیریت است. مدیریت نمیتواند به یك تكنولوژی تقلیل پیدا كند. باید تمام آییننامهها و رویهها و شیوههای انتخاب درست باشد. تناسب توانمندی افراد با تكنولوژیای كه استفاده میكنیم درست باشد. اینجا مسئولیتپذیری یك مدیر یا یك كارمند
معنا پیدا میكند.
از دیدگاه مدیریت، استعفا كردن چه زمانی معقول و چه زمانی اشتباه است؟
در همین ماجرای قطارها، اگر این مدیر استعفا نمیكرد و میتوانست جان كسی را نجات بدهد و مسائلی را حل كند باید میماند. فرض كنید من رئیس آتشنشانی هستم و زلزلهای اتفاق افتاده است. اگر استعفا كنم همهچیز روی زمین میماند. خوب یا بد هستم، استعفا نمیكنم تا كار را انجام بدهم. اگر اشتباهاتم بهخودم ثابت شد استعفا میكنم ولی مدیر راهآهن در این شرایط نبود و بهنظر من استعفای ایشان كار درستی بوده و این واقعیت را به نفر بعدی بیان میكند كه اگر نتوانست این مسائل را حل كند او هم باید در انتظار چنین سرنوشتی باشد. البته این نظر شخصی من است. فكر
میكنم اینكه كسی در ایران بپذیرد در پی حادثهای از مسئولیت خود كنارهگیری كند بیسابقه بوده است. گرچه این امر هنوز با استانداردهایی كه در جنوب شرق آسیا وجود دارد متفاوت است. چون این شخص آینده شغلیاش لزوما به خطر نیفتاده است ولی در همینحد هم بهنظر من كار درستی انجام شده است؛ یعنی نباید هر اتفاقی افتاد آب از آب تكان نخورد. اگر بخاری مدرسهای آتش گرفت، وزیر نیز مسئول است بهخاطر اینكه به لحاظ مدیریتی در راس وزارتخانه قرار گرفته و باید مطمئن میشد معاونتهای زیر مجموعه بهدرستی كار میكنند و بهدرستی پشتیبانی و تأمین مالی
میشوند و بهدرستی آموزش میبینند و كارها بهدرستی انجام میشود. پس اگر در زیر مجموعه من این اتفاق میافتد من مسئول هستم و حداقل مسئولیتپذیری این است كه كنار بروم.
خب در اوج یك بحران، ممكن است این كنارهگیری تبعاتی برای سازمان داشته و باعث تزلزل در مدیریت بحران شود؟
واقعیت این است كه در كشور ما استفاده از تجربه خیلی كم اتفاق افتاده است. 40سال قبل، زلزله اتفاق افتاد و چند هزار كشته داشتیم و چند سال قبل نیز دوباره زلزله اتفاق افتاد با چند هزار كشته. این نشان میدهد كه ما بعد از اینكه از حادثه دور میشویم از فضای روانی آن نیز دور میشویم. وقتی از حادثه دور میشویم آن را فراموش میكنیم تا دوباره حادثه اتفاق بیفتد و اینگونه نبوده كه درس بگیریم تا در سیستم، نواقص را برطرف كنیم.
سطح مسئولیتپذیری در سازمانهای مختلف بهویژه سازمانهایی كه عملكرد آنها مستقیما با مردم ارتباط دارد و حساس هستند شاید كمی با سایر سازمانها تفاوت داشته باشد، اینطور نیست؟
بحث فقط سازمانها نیستند و همه باید در اجتماع مسئولیتپذیر باشند. هنگكنگ یكی از كشورهایی است كه به لحاظ سیستمهای اجتماعی بسیار قوی است. اگر كسی در فضای آزاد سیگار بكشد چند هزار دلار جریمه میشود یا اگر زبالهای در خیابان بیندازد جریمه دارد. در آن شرایط كسی كه مسئول جمعآوری زبالهها و تمیز كردن خیابان است اگر ضعیف عمل كند این شخص نیز جریمه میشود؛ یعنی هیچ جای دنیا این امكان وجود ندارد كه شهروند، غیرمسئول باشد و فقط مسئولان، مسئول! هردو باهم غیرمسئول و هردو باهم مسئول میشوند. در كشور ما سالهاست كه تبلیغات میكنیم كه همهچیز
را مسئولان باید انجام بدهند اما این درست نیست. ما هم تك تك موظفیم كه كارمان را درست انجام دهیم. قدم خوبی است كه افراد متوجه باشند اگر اشتباهی كردهاند باید جوابگو باشند؛ چه آن شخصی كه مقصر شناخته شده كه بهنظر من بهتنهایی عامل نیست و چه مدیركلی كه استعفا كرده است.
در این میان بحث پاسخ به افكار عمومی هم مطرح میشود. آیا استعفا میتواند مرهمی باشد بر زخم كسانی كه از اشتباه آن مدیر متضرر شدهاندوآیا استعفا در دلش توضیحی هم برای خسارتدیدگان دارد؟
میتوان هم توضیح داد و هم استعفا كرد.«من شایسته نیستم، پس بهتر است فردی بهتر بیاید» اشكالی در این نیست. البته طبیعتا این استعفا مرهمی برای زخمها نیست ولی وقتی میگوییم توانایی ادامه دادن نداریم و مناسب نیستیم، كاری دیگر جز استعفا نمیتوان كرد. ما سهلگیری خیلی خاصی داریم. بهطور مثال من معلم به دانشآموزی كه درس خوب نمیخواند نمره میدهم پس مقصر هستم. كسی كه در زمان تحصیل اجازه تقلب به من داد، در اشتباه امروز من نقش دارد. همه ما مقصر هستیم و اگر میخواهیم مسئله حل شود هركسی باید كار خودش را به بهترین نحو انجام دهد. من اگر
آتشنشان هستم باید همه آموزشها را جدی بگیرم و ورزش و تمرین كنم كه در لحظه لازم، عملكرد خوبی داشته باشم. باید تمام تجهیزات را چك كنم. این نیست كه پزشكها و اورژانس و آتشنشانی خوب كاركنند و بقیه مجازباشند بد كار كنند. در تصادفات رانندگی نیز اگر بررسی كنیم به همین نتیجه میرسیم. مثلا میگویند پراید خیلی تصادف میكند و خودروی ایمنی نیست. واقعیت این است كه آیا همه بهموقع لنتترمز ماشین را تعویض میكنیم؟ آیا با سرعت مجاز رانندگی میكنیم؟ آیا به قوانین راهنمایی و رانندگی توجه میكنیم؟ و... وقتی همه این سؤالات را كنار هم بگذاریم نتیجه
میگیریم فقط خودروساز و وزارت راه مقصر نیست. در هرصورت در مورد راهآهن هم اینكه یكی مسئولیت این حادثه را پذیرفت و شخص دیگری را مجبور به پاسخگویی كردند، بسیار مهم است.
یك تجربه روزمره
مجیك جانسون كه بسكتبالیست معروفی است با بیان تجربهای، تعریف جالبی از مسئولیتپذیری عنوان میكند. پدر جانسون یك مأمور شهرداری بود و هر روز زبالهها را از سطح شهر جمعآوری میكرد. میگوید بعد از ظهرها بعد از مدرسه به كمك پدرم میرفتم. در یك خیابان برای جمعآوری زباله رفته بودیم. این خیابان بر اثر برف و سرما یخ زده بود و زیر برفها یك پوست میوه قرار داشت. من بیتوجه از كنار آن عبور كردم. پدرم مرا صدا زد و گفت: چرا پوست میوه را برنداشتی؟ به او گفتم این پوست میوه زیر یخ قطوری قرار دارد. اما پدر گفت: وقتی ما مسئول جمعآوری زبالهها هستیم پس
باید مسئولیت خودمان را به درستی انجام بدهیم. پدر از كودكی به من یاد داد كه مسئول كوچكترین كارهایی كه به من سپردهاند، باشم. جانسون در بزرگسالی انسان موفق ثروتمندی میشود چون میداند بایدكارهایش را درست انجام بدهد.
دهه 80مردم ایران شاهد ۱۲ سانحه هوایی مرگبار بودند كه تعداد كشتههای این سوانح به چندصد نفر رسید؛ سوانحی كه هیچگاه شاهد عذرخواهی یا كنارهگیری مسئولی در آن نبودیم و در بسیاری از آنها خلبان یا عوامل جوی و فنی بهعنوان عاملان حادثه معرفی شدند. تنها در سال89 و پس از سقوط مرگبار هواپیمای مسافربری ایرانایر كه از تهران به ارومیه حركت میكرد و باعث كشته شدن 78مسافر آن شد، بهبهانی، وزیر راه در مجلس استیضاح و از سمت خود بركنار شد.
29بهمن سال 82
قطار باری حامل گوگرد، پشمشیشه و مواد شیمیایی منفجر شد و 320نفر كشته و 460نفر نیز زخمی شدند. اكثر كشتهشدگان از نیروهای امدادی و انتظامی و نیز مردم روستاهای اطراف بودند و خاطره تلخی برای مردم ایران رقم خورد. در پی این حادثه تلخ، كمیتهای برای بررسی علت این حادثه و شناخت مقصران انتخاب شد اما پس از گذشت سالها، اعلام نشد كه چه كسانی در این حادثه مقصر بودند و هیچ مسئولی نیز از سمت خود كنارهگیری نكرد.
15آذر ۱۳۸۴
یك فروند هواپیمای سی۱۳۰ ارتش ایران كه حامل خبرنگاران و پرسنل ارتش بود، روی منطقهای مسكونی در تهران سقوط كرد كه بیش از ۱۱۰ شهید برجای گذاشت.
6آذر ۱۳۸۵
یك فروند هواپیمای آنتونوف ۷۴ متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فرودگاه مهرآباد سقوط كرد. در این حادثه ۳۶ نفر جان باختند و ۲ نفر زخمی شدند.
10شهریور ۱۳۸۵
سقوط هـواپیـمای توپولوف۱۵۴ شركت ایران ایرتور در فرودگاه مشهد. این هواپیما در مسیر بندرعباس- مشهد با ۱۴۸مسافر در حال حركت بود. در این حادثه ۲۸ نفر كشته و ۵۰ نفر زخمی شدند.
24تیر ۱۳۸۸
یك فروند هواپیمای مسافربری از نوع توپولوف تی یو۱۵۴ متعلق به شركت هواپیمایی كاسپین كه راهی ارمنستان بود دقایقی پس از بلند شدن از فرودگاه امام خمینی تهران در ۱۲ كیلومتری جنوب قزوین بین منطقه فارسیان و جنتآباد در بخش مركزی قزوین سقوط كرد كه منجر به كشتهشدن تمامی ۱۶۸نفر سرنشین (مسافر و خدمه) این هواپیما شد.
2مرداد ۱۳۸۸
پرواز شماره ۱۵۲۵ هواپیمایی آریاتور كه از تهران به سمت مشهد حركت میكرد در نتیجه باز نشدن چرخ جلو و همچنین اشكال در چرخهای عقب، هنگام فرود از باند خارج شد و به دیوار فرودگاه برخورد كرد. در این حادثه حداقل ۱۷ نفر (۳مسافر و ۱۴ خدمه پرواز) كشته و ۲۰نفر نیز مجروح شدند.
19دیماه ۱۳۸۹
یك فروند بوئینگ ۷۲۷ متعلق به شركت ایرانایر كه از تهران به سمت ارومیه در حركت بود، حدود ساعت ۱۹:۴۵ در نزدیكی ارومیه سقوط كرد و ۷۸ نفر از ۱۰۵ مسافر و خدمه آن كشته شدند.