عوامل موثر بر رفتار گردشگری پایدار
گردشگری پایدار به واسطه آسیب حداقلی به مقاصد و جوامع میزبان بهعنوان شیوهای مطلوب از گردشگری مورد توجه مدیران و محققان حوزه گردشگری قرار گرفته است.
گردشگری پایدار به واسطه آسیب حداقلی به مقاصد و جوامع میزبان بهعنوان شیوهای مطلوب از گردشگری مورد توجه مدیران و محققان حوزه گردشگری قرار گرفته است.
به گزارش تیننیوز به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد، از آنجا که این شیوه سفر غالبا با قیمت بالاتر و راحتی کمتر همراه است، یکی از سوالات اساسی کمتر بررسیشده در مورد رفتار گردشگری پایدار این است که این افراد تا چه اندازه بر اساس مشخصات عملکردی سفر مانند قیمت، کیفیت و راحتی تصمیمگیری میکنند؟ آیا توجه به محیطزیست به این معناست که مشخصات کارکردی سفر در تصمیمات سفر این افراد کمتاثیر بوده یا در حاشیه قرار دارد؟
نتایج بهدست آمده از پژوهشی که پگاه بابایی و آزاده کاظمینیا انجام دادهاند، نشان میدهد که دو متغیر تجانس کارکردی و تصویر همزمان و بهطور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق شکلدهی به نگرش موافق، بر تمایل به انجام گردشگری پایدار و پرداخت بیشتر برای محصولات مرتبط با آن تاثیر میگذارند.
همچنین اثر عوامل کاربردی سفر (تجانس کارکردی) به میزان قابلتوجهی قویتر از عناصر مرتبط با تصویر است. تجانسکارکردی همچنین به میزان زیادی عامل شکلدهنده تجانس تصویری واقعی و ایدهآل است. این یافتهها که تاییدکننده سطح بالاتر احتمال تصمیم معیارمحور در مقابل تصمیمگیری شهودی درمیان گردشگران پایدار است، درعینحال حکایت از اهمیت جنبههای کارکردی مانند قیمت، کیفیتخدمات، میزان و سهولت دسترسی و... در شکلدهی به تصمیمات گردشگران پایدار دارد.
به بیان دیگر، با وجود اهمیت عواملی مانند احساس مثبت درونی یا کسب اعتبار اجتماعی بهواسطه مشارکت در بهبود محیطزیست، عوامل کارکردی سفر نقش بسیار تعیینکنندهتری در تصمیم نهایی فرد به انجام سفرهای سازگار با محیطزیست ایفا میکنند. این امر بیانگر آن است که تاکید بیش از اندازه بر نقش نگرش، آگاهیها و باورهای زیستمحیطی بهعنوان عوامل اصلی تعیینکننده تمایل به سفرهای زیستمحیطی، به نوعی سادهانگاری در مورد ماهیت پیچیده و نه صرفا باورمدارانه رفتارهای زیستمحیطی دچار شده و از درک درست این گونه رفتارهای سفر بازخواهد ماند.
طبق این تحقیق، قویتر بودن اثر مستقیم متغیرهای تجانسکارکردی و تصویر بر تمایل به انجام و پرداخت بیشتر، نشاندهنده آن است که نگرش تنها بخشی از اثر موردنظر را میانجیگری و تبیین میکند.
یافتههای پژوهش گفتهشده، در مورد اثر تجانس تصویر خودپنداره واقعی و ایدهآل نیز موید فرضیه اهمیت بیشتر تاثیر تجانس خودپنداره ایدهآلدر تعیین رفتارهای سفر پایدار است. این نتایج از دو جهت حایز اهمیت است.اولا این یافتهها تاییدکننده تاثیر غالب انگیزه ارتقای خودپنداره در شکلدهی به رفتارهای سازگار با محیطزیست گردشگران است.
به بیان دیگر فرد تلاش میکند با انجام رفتارهای سازگار با محیطزیست گردشگری، به تقویت خودپنداره ایدهآل و شکلدهی تصویر مثبتتری از خودش، خواه در نگاه دیگران و خواه در نگاه خودش، بپردازد. ثانیا، این نتایج بیانگر نقش کمرنگ احساس وظیفه فردی یا اجتماعی در شکلدهی به اینگونه رفتارهای سفر است.
بر این اساس، تجانس خودپنداره واقعی هنگامی تعیینکنندهتر است که موقعیت تصمیمگیری فعالکننده انگیزه ثبات رویه خودپنداره در فرد شده و فرد با وظایف و بایدها و نبایدهای اجتماعی و درونی خود مواجه شود و سعی داشته باشد به گونهای رفتار کند که در هماهنگی با دیگر نگرشها و رفتارهای وی باشد. براساس نتایج بهدست آمده از دادههای این تحقیق، تجانس واقعی اثر معناداری بر تمایل به پرداخت بیشتر نداشته و تاثیر آن بر نگرش و تمایل به انجام سفرهای پایدار نیز ناچیز است.
محققان در این پژوهش همچنین پیشنهاد میکنند فعالان حوزه گردشگری برای ترغیب افراد به انجام سفرهای پایدار باید فعالیتهای برندینگ و تبلیغاتی خود را بر برقراری ارتباط باجنبههای ایدهآل خودپنداره و اثرگذاری بر انگیزههای ارتقای خود گردشگران متمرکز کنند. از سوی دیگر، از آنجا که خودپنداره ایدهآل تا حد زیادی در تعامل با ایدهآلهای جامعه شکل میگیرد، تقویت هنجارهای اجتماعی زیست محیطی از سوی متولیان فرهنگ عمومی تاثیر بسزایی در ارتقای تمایل افراد به انجام این گونه رفتارها خواهد داشت.