عاقلانه برای پساتحریم برنامهریزی کنیم
وبلاگ تین نیوز | همه منتظر حصول توافق با كشورهای 1+5 هستند. همه دنبال حل مشكلاتی هستند كه در یك دهه اخیر دست مردم را تنگ كرده و مانعی بر سر راه شكوفایی استعدادها بوده است. فاصله ما با موقعیتی كه از آن با عنوان «موقعیت پساتحریم» یاد میشود فاصله كمی است. آیا برای این موقعیت جدید آماده هستیم؟ برخی کارشناسان اعتقاد دارند اتفاق خاصی قرار نیست با لغو تحریمها بیفتد تا وقتی ساختارهای اقتصادی کشور تغییر نکرده و اصلاح نشود، اما برخی از تاثیرات کوتاهمدت و بلندمدت برداشتهشدن تحریمها میگویند و اعتقاد دارند فرصتهای جدیدی پیش روی اقتصاد کشور به
وجود خواهد آمد. اكمال اطهاری، اقتصاددان در این رابطه با «آرمان» به گفتوگو نشسته است که در ادامه میخوانید.
وضعیت پساتحریم از نظر اقتصادی چگونه است؟
مسیری كه دولت یازدهم طی میکند جامعه را از تحریمها نجات خواهد داد. جامعه ایران، جامعهای است كه نشان داد شخصیت عقلانی و بالغی دارد و این را در دوران تحریمها هم ثابت كرد. در صورتی كه در برخی از كشورهایی كه در تحریم بودند مثل آلمان این رویه به واكنشهای افراطی كشیده شد و جنگ جهانی دوم را ایجاد كرد. جامعه ایران نشان داد بالغتر از آن است كه این مسائل، باعث افراطیگری در آن شود و این امكان را برای دولت فراهم آورد تا بتواند مذاكراتی را از موضع قدرت به پیش ببرد و مطمئنا مجموعه دولت به این نكته مهم واقفند.
دولتیها نیز در گفتوگوها اعلام كردهاند كه صحبتهای ایران از موضع قدرت به دلیل توانمندی جامعه ایران بوده است. این توانمندی از وجوه گوناگون میتواند پاسخهای مناسب را داشته باشد. این یك جامعه مدنی قوی است كه پاسخ مناسب را به یك دولت در این جامعه میدهد. بلوغی كه مردم ایران در دوران تحریم نشان دادهاند این نوید را میدهد كه با برداشته شدن تحریمها زمینههای تولید و نوآوری فراهم شود. وضعیت پسا تحریم وضعیتی است كه در آن استعدادهای نهفته ما شكوفا میشود.
نقش دولت در روزگار تحریم و پس از آن چگونه است؟
دولت كارگزار جامعه است و با این كارگزاری اموری را پیش میبرد كه جامعه بر آن تاكید كرده است. اگر این جامعه آزادی مدنی و سیاسی را به اندازه كافی نداشته باشد دولت هم كارگزار خوبی نخواهد بود. هر دولتی كه این اصل را به فراموش سپرد نمیتواند در تحقق برنامههایش کاملا موفق باشد. دولتی كه كارگزار جامعه نباشد نمیتواند عقلانی عمل كند.
ما برای دوران پساتحریم نقشه راه مدون و سنجیدهای میخواهیم كه این نقشه راه باید توسط دولتی كاردان كه خود را كارگزار واقعی مردم میداند تدوین شود. دولت یازدهم چنین ذهنیتی دارد هر چند هنوز ما چنین نقشهای را مشاهده نمیكنیم. شاید توان دولت همین بوده است كه بتواند یك مورد را پیش ببرد و آن هم موضوع مذاكرات است كه به صورت سنجیده پیش برده است. اما گویا اینقدر توان نداشته كه بتواند به صورت ایجابی آینده را تصویر كند در حالی كه لزوم چنین مسالهای بهویژه در حوزه اقتصاد و توسعه پایدار ضروری است. آنچه تا الان انجام گرفته در واقع سیاستهایی است كه جلوی تورم
و تجاوز پیوسته به حقوق مردم و قوانین را گرفته است. هنوز بهصورت ایجابی نقشه راه سنجیدهای دیده نمیشود؛ نقشهای كه چه وجوه اقتصادی و چه وجوه اجتماعی و مدنی را دربرگیرد. البته در هر كدام از اینها تك اقدامات خوبی صورت گرفته اما یك مجموعه به هم پیوسته مشاهده نمیشود.
آیا سیاستهای كلی نظام اقتصادی بر پایه مذاكرات گذاشته شده است؟
در سیاستهای كلی اقتصادی هم میتوان دید كه ما در این سیاستها برنامهای را برای محیطزیست نداشتیم یا تاكیدی برای نیاز جامعه به برنامههای زیستمحیطی دیده نشده است. در محصولات آمایشی نیز توجه جالبی به این موضوع نشده است حال آنكه یكی از مولفههای توسعه پایدار توجه به این مساله است. برنامه چهارم کجدار و مریز انجام شد در حالی كه قاعدتا اگر نظام توسعهای درستی وجود داشته باشد نباید یك دولت بتواند با بهانههای واهی یك برنامه را مدنظر قرار ندهد. مذاكرات درحال انجام است و احتمال موفقیت در آن زیاد است. امیدواریم كه نه جامعه و نه دولت حالت شعف
غیرعادی پیدا نكنند.
جامعه ما جامعه متینی است. دولت تدبیر و امید اما باید برای آینده اقدامات و تصمیمات مهمتر و جدیتری در نظر بگیرد چون اقدام مثبت و درستی را در زمینه مذاكرات انجام داده است. تاكنون مشاهده كردهایم دولت فاقد برنامه جامعی برای توسعه پایدار بوده است این در حالی است كه هرگونه گشایشی كه از لحاظ ارزی و مالی در ایران صورت بگیرد میتواندهای كانالهای كج كاركرد را تقویت كند.
بعضا دیده شده است موقعی كه گشایشی ایجاد میشود به ریشههای شرایطی كه در آن قرار داشتهایم توجه نمیشود. به دلیل تقویت آن ریشههای مسالهزاست كه اقتصاددانان آن را عرصه سخت تورم اعلام میكنند؛ عرصهای كه میتوانیم مانع از رشد آن شویم. اما تا فراوانی پولی و ارزی پیش بیاید آن هسته سخت تورم امكان دارد مانند یك گیاه هرز دوباره رشد پیدا كند. نمونه آن گردش رانتی اقتصاد است كه تولیدكننده رانت به جای فكر خلاق و تولید شده است. وجوهات دولتی رانتی دارای اختلاف در نمایندگان و روشنفكران خودش است. تریبون در اختیار خود دارند و میتوانند بازگشت
درآمدهای نفتی را در مسیرهایی بچرخانند كه بخشهای نامولد اینقدر مثل وزنهای به پای اقتصاد بسته نشود. این وزنه به دلیل بیپولی سبك شده بود اما دوباره این وزنهها میتوانند سنگین شوند و كشتی اقتصاد را به قعر آب بكشند. این خطر را باید بسیار جدی گرفت.
در چه حوزههایی میتوانیم توسعه اقتصادی داشته باشیم؟
این سوالی است كه باید از دولت كرد كه بخش پیشرو اقتصاد ایران چیست و كجاست؟ چه برنامهای برای تقویت آنها وجود دارد؟ اینها برنامههایی است كه عنوان شده اما كاری برای پیشبرد آنها صورت نگرفته است. شعارهای عمومی درباره اقتصاد داده میشود. ما فقط شعارها را میشنویم و دیده نمیشود كه این شعارها در دستور كار قرار گرفته است. شاید در پشت پرده تلاشهایی صورت میگیرد كه مردم از آنها بیاطلاع هستند. ما نمیبینیم كه شعارها تحقق پیدا كرده باشد و الگوهای ما الگوهایی كوچك مانند دوبی است. در ابتدا دولتیها هیچ نقطهای از جهان را قبول نداشتند. در رابطه با
الگوهای كشورهای پیشرفته هم كه گفته شد ما از آنها بسیار فاصله داریم و بعد از مدتی هم عنوان شد كه ما با كره جنوبی و مالزی هم فاصله زیادی داریم.
در پشت این سخنان این نبود كه نمیدانستند الگوی ما نمیتواند مانند آنها باشد بلكه تمایل داشتند كه با برخی از آنها گردش رانتی ایجاد كنند و بهانههایی مبنی بر فاصله زیاد ما با آن كشورها را عنوان كردند. در كنفرانسهایی كه مسئولان كشور شركت میكنند خوب است كارشناسان به ایران دعوت شوند و بتوان از همفكریهای آنان استفاده كرد. همایشها و سمینارهایی با تئوریسینهای بزرگ اقتصادی برگزار شود كه توانستهاند در پیشرفت كشورشان از جمله در چین، كره، هند و برزیل مشاركت داشته باشند و صاحب سبك هستند.
این اتفاقات و برنامهها شدنی است همانطور كه در كشورهای دیگر رخ داده است. كشور ما با تجربههای فراوان در دولتهای گوناگون نباید با كشورهایی كه سود اقتصادی برای ما ندارند روابط عمده داشته باشد. باید همنشینهایی انتخاب شوند كه باعث رشد اقتصادی شده و ما را در جهان به جلو ببرند. از دولت كنونی بر میآید كه توان جبران كاستیهای خود را دارد.