مبادی و عاملان قاچاق در دوره رضاشاه
رکود فعالیتهای اقتصادی، نقصان در کشت و زرع محصولات کشاورزی ناشی از خشکسالی و کمبود مواد غذایی و فقر از جمله علل قاچاق در مناطق مرزی بهشمار میرود. این اوضاعی بود که ایران در سالهای پیش از به قدرت رسیدن رضاشاه به آن دچار و بهواسطه وقوع جنگ جهانی اول و درگیرشدن ایران در این غائله اوضاع وخیمتر شده بود. فرار از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی و رواج قاچاق ناشی از ناامنی مرزها نیز از عواقب این اوضاع بود، همچنین در برخی موارد مقامات رسمی در قاچاق دست داشتند.
رکود فعالیتهای اقتصادی، نقصان در کشت و زرع محصولات کشاورزی ناشی از خشکسالی و کمبود مواد غذایی و فقر از جمله علل قاچاق در مناطق مرزی بهشمار میرود. این اوضاعی بود که ایران در سالهای پیش از به قدرت رسیدن رضاشاه به آن دچار و بهواسطه وقوع جنگ جهانی اول و درگیرشدن ایران در این غائله اوضاع وخیمتر شده بود. فرار از پرداخت مالیات و عوارض گمرکی و رواج قاچاق ناشی از ناامنی مرزها نیز از عواقب این اوضاع بود، همچنین در برخی موارد مقامات رسمی در قاچاق دست داشتند.
اجرای قانون انحصار تجارت خارجی در سال ۱۳۰۹ ش در جهت کسب درآمد برای نوسازی ایران در دوره رضاشاه فعالیت قاچاق در مرزها بهویژه مرز ایران و عراق را تحتتاثیر قرار داد. قاچاقچیان مرز غربی ایران بیشتر در کرمانشاه و اطراف آن توقف میکردند و قصرشیرین از مراکز عمده اجتماع آنان بود. مناطق غیرمجاز عبور قاچاقچیان از خسروی تا قرهتو در مسیر کورهراهها در ناحیه سرحدی و انشعابات آن قرار داشت. درههای متعدد و پشتسر هم و مخفیگاههای طبیعی موقعیت مناسبی را برای قاچاقچیان فراهم میکرد تا تردد آنها در معرض دید گارد سرحدی و نیروهای تعقیب و تفتیش قاچاق نباشد.
مبادی و عاملان قاچاق در دوره رضاشاه
بازرگانان و پیشهوران نخستین گروه از قاچاقچیان بودند که در فرصت مناسب و برای فرار از پرداخت گمرک به قاچاق کالا روی آوردند. دومین گروه که به قاچاق مبادرت میورزیدند، افرادی در پوشش زوار عتبات بودند. «صادرات پنهانی» از سوی آنها به اماکن متبرکه عراق و از آنجا به ایران از مشکلات گریبانگیر دولت بود. آنها با استفاده از پوشش « زائر»، به وزارت دارایی درباره ضبط اموالشان شکایت میکردند. گروه سوم قاچاقچیان عشایر و رعایای مرزی چون کردهای پشتکوه و عربهای خوزستان، عشایر سرحدات قصرشیرین بودند که در مواقع ناامنی ورود کالای قاچاق و انتقال گندم و قالی به مرز عراق را بر عهده داشتند. گروه بعدی قاچاقچیان کاسبان خردهپا بودند که برای کسب سود هرچند بسیار کم به قاچاق روی میآوردند. گروه دیگر دلهقاچاقچیان یا مردمان فقیر و بیبضاعت و کسبه بیسرمایه بودند. آنها زمستانها که کار در نقاط دیگر راکد بود، به قصرشیرین میآمدند و چند روزی از طریق کارگری، گدایی، یا دستفروشی مبلغ ۳ الی ۴ تومان بهدست میآوردند و به خانقین یا دهات اطراف میرفتند تا با آن پول معامله کنند و در پایان زمستان دوباره از همان مسیر بازمیگشتند.
در صورت دستگیرشدن نیز اعلام میکردند که این کالاها متعلق به خودشان است و با توجه به این که میزان کالاها بسیار کم بود و ماموران گمرک مدارکی برای دستگیری آنان نداشتند، قرار منع تعقیب صادر میشد. گروه دیگر از دلهقاچاقچیان کودکان نابالغ بودند که قانونی برای تعقیب آنان صادر نشده بود و با سرمایه ۵ قرانی که از گدایی بهدست میآوردند، برای قاچاق به قرهتو و فراسوی مرز میرفتند. زنان بیبضاعت و بیسرپرست نیز برای امرار معاش به قاچاق روی میآوردند. طبق گزارش رئیس گمرکات قصرشیرین، ازدیاد مستحفظان سرحدی و سختگیری برای رعایت قوانین یگانه راه جلوگیری از فعالیتدله قاچاقچیان بود، اما آنها با وجود محکوم شدن و پس از پایان حبس نیز به کار خود ادامه میدادند. گروه دیگر قاچاقچیان ماموران پستهای امنیه و مستحفظان سرحدی بودند که در برخی موارد اقوامی در آن سوی مرز داشتند و به علت مشکلات مالی یا رعایت نکردن قوانین از قاچاق سود میبردند.
منبع: صفورا برومند، زهرا شریفکاظمی، «بررسی عملکرد دولت درباره قاچاق گندم در مرز ایران و عراق (۱۳۲۱-۱۳۰۴)، پژوهشنامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی، ۱۳۹۵.