یک دقیقه زودتر، یک سنت ارزانتر
کدام بازرگان حاضر است برای عبور از مسافت حداکثر ۲ هزار کیلومتری از خاک ایران، حداقل به طور متوسط ۱۵ روز معطل شود؟ معلوم است که انتخاب صاحب کالا مسیری خواهد بود که در آن، مجبور به پرداخت هزینه این توقف و بروکراسی نشود.
حمید دشتی*: بسیاری از صاحبنظران اقتصادی بسیار بجا از فرصت مناسب ازدسترفته حضور ایران در بازار قطر اظهار تأسف میکنند. این امر چیزی جدید نیست. چندی پیش، با تحریم روسیه، باز هم شرایط مناسبی برای ایران پدید آمد که همچنان فرصتسوزی کردیم. اما چه جای گله است وقتی ما از فرصتهای بیشمار دیگری مانند ترانزیت که بهمراتب بزرگتر و به صورت خدادادی و بدون هیچ هزینهای از آن برخورداریم، استفاده نمیکنیم. متأسفانه، با سیاستهای نادرست شاهد حذف ایران از مسیر اصلی ترانزیت هستیم!
از سال ۷٤ که به صورت تخصصی در بخش حملونقل بینالمللی فعالیتم را آغاز کردم، فقط شاهد بیان معضلات در بخش ترانزیت بودهام، نه رفع موانع. همه موضوعات تکراری شده است. به عبارت دیگر، مشکلات ما در ترانزیت به علت بیتوجهی مسئولان، همان مشکلات بیستواندی سال قبل است. در این مدت، ایران با چاشنی شانس و به دلیل درگیری، جنگ و نزاع داخلی همسایگان و ناامنی سایر مسیرها به اجبار همچنان در مسیر ترانزیت نقشآفرینی کرد. از این فرصت نیز هیچ استفاده معقولی نشد. این در حالی است که ما با ۲ هزار و ۲۰۰ کیلومتر ساحل در جنوب کشور و برخورداری از عمق مناسب و جایگاه استراتژیک خلیجفارس و دریای عمان روی کاغذ بهترین مسیر ترانزیت برای کشورهای آسیای میانه، روسیه، عراق، ترکیه و... هستیم.
سایر رقبا برخلاف ما، دست از کار نکشیدند و با فراهمکردن زیرساختهای مناسب، مسیرهای جایگزین را طراحی و اکنون به بهرهبرداری رساندهاند. راه لاجورد نمونه بارز این ادعا است که ترانزیت از مسیر ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه از طریق جاده و خطآهن، مسیر جایگزین ترانزیت از ایران است که افغانستان، آسیای میانه، قفقاز و بالکان را به اروپای مرکزی میرساند و راه مؤثر وصل آسیای جنوبی با کشورهای اروپایی با حذف ایران است. پاکستان و افغانستان از دیرباز مشکلات عدیده در اینباره داشتهاند و این باعث پررنگتر شدن مسیر ترانزیتی ایران بوده، ولی هماکنون این دو کشور هم دریافتهاند که برای توسعه اقتصادی باید از ظرفیتهای مشترک استفاده کنند. همانگونه که مستحضرید، ما یک اصل در تجارت داریم که میگوید «یک دقیقه زودتر، یک سنت ارزانتر»؛ در حالی که بروکراسی حملونقل و ترانزیت از ایران عملاً مقابل این شعار است.
با وضعیت فعلی ایران و بیتوجهی به سرعت بسیار پایین در ایران، کدام یک از تجار مسیر ایران را با معضلات و مشکلات فراوان ترجیح میدهند. با توجه به حداقل ۱۵ روز زمان مورد انتظار برای ترانزیت از خاک ایران مسلماً تجار به فکر مسیرهای جایگزین هستند. چند ماه پیش، به علت بالاگرفتن اختلافات بین پاکستان و افغانستان، بیشتر محمولههای افغانستان از مسیر ایران ترانزیت شد که با ازدحام در مبادی ورودی و سپس مرزهای خروجی همراه شد و متأسفانه باز هم ما یکبار دیگر نشان دادیم که نمیتوانیم از فرصتهای طلایی استفاده کنیم. یکی از معضلات بزرگ در ترانزیت وجود بیش از ۱۵ سازمان و نهاد دخیل در این امر است که به صورت جزیرهای عمل میکنند و نه یکپارچه. ناهماهنگی بین این نهادها سبب افزایش زمان ترانزیت در ایران و بهتبع آن ازدستدادن مزیتهای نسبی ما است. ناوگان فرسوده و گران از دیگر معضلاتی است که سبب افزایش قیمت تمامشده عملیات حمل و ترانزیت شده، نداشتن دیپلماسی مشخص در همکاری با کشورهای منطقه تصمیمات آنی و خلقالساعه بدون درنظرگرفتن تبعات بلندمدت آن از دیگر موانع پیشرو در امر ترانزیت است.
کدام بازرگان حاضر است برای عبور از مسافت حداکثر ۲ هزار کیلومتری از خاک ایران، حداقل به طور متوسط ۱۵ روز معطل شود؟ معلوم است که انتخاب صاحب کالا مسیری خواهد بود که در آن، مجبور به پرداخت هزینه این توقف و بروکراسی نشود. موقعیت ترانزیتی ایران از نظر جغرافیایی یک موهبت الهی است که اگر درست استفاده شود، میتواند حداقل معادل درآمدهای نفتی ارزشافزوده ایجاد کند. با این حال، سؤالی که پیش میآید، این است که چرا با اینکه ترانزیت کمهزینهترین راه برای درآمدزایی و اشتغال در اقتصاد کشور است، هیچ تلاشی برای برداشتن قوانین دستوپاگیر و مخل ترانزیت نمیکنیم تا از عبور کالاهای بازرگانان از مسیرهای ترانزیتی خود حمایت کنیم. از لحظه تخلیه بار تا انجام عملیات بارانداز و حملونقل داخلی و بینالمللی، درآمد زیادی از آن کشور خواهد شد که میتواند به وضعیت اقتصادی کشور کمک کند. با این حال، قوانین دستوپاگیر، تعدد سازمانها و نهادهای دخیل و ناهماهنگی و یکپارچگی و ناوگان فرسوده و... بر سرعت حذف تدریجی ایران از نقشه کریدوری منطقه تأثیر گذاشته است.
*کارشناس حوزه حملونقل