◄ از کاروانسراداری تا مدیریت بازارچه مرزی
انتظار اینکه بازارچههای مرزی امکاناتی را برای رونق تجارت میان دو کشور همسایه ایجاد کنند، خواستهای حداقلی است. بازارچههای مرزی بستری برای بازاریابی منطقهای و فرامنطقهای تولیدات ملی محسوب میشوند که باید محصولات مختلف را با تزیین خاصی به رخ خریداران بالقوه بکشند. چه اشکالی وجود دارد که ما در تعامل با همسایگانمان تاکنون نتوانستهایم در بازارچهها و مناطق ویژه اقتصادی مرزی، کارخانجاتی را ایجاد کنیم بهطوریکه یک سمت تکنولوژی و سمت دیگر مواد اولیه را فراهم کند و تولیدات نهایی بدون پرداخت عوارض بتواند به هر دو سرزمین صادر شود؟
کاروانسراها در ایران سابقهای چند هزارساله دارند. ریشههای آن را میتوان در چاپارخانههای دوران هخامنشی یافت. اما پس از ظهور اسلام و برداشتهشدن مرزها از ماوراءالنهر تا مدیترانه، بهواسطه قرابت فرهنگها و مذاهب، تردد تجار نیز سهولت یافت و در پی آن ساخت کاروانسراها و بازارها رونق گرفت. عهد سامانیان، سلجوقیان و تیموریان از نقاط اوج در ساخت کاروانسراها محسوب میشوند. شهرهای مهمی همچون سمرقند، بخارا، مرو و سرخس تا اصفهان، ری، همدان، تبریز و ایروان بناهای عظیم و ماندگاری را در خود جای دادند و جایگاهی کلیدی در تجارت میان ملتها را برای خود رقم زدند. راهها آباد شد و کاروانسراها به محلی پررونق برای تبادلات تجاری فرامرزی بدل شدند.
اما کاروانسراها صرفا محل تجارت نبودند بلکه محلی برای تضارب و تبادل علم و فرهنگ نیز به شمار میرفتند. با نگاهی گذرا به بناهای برجایمانده از آن عصر، میتوان دید که هر جا کاروانسرا، تیمچه و بازاری برپاشده حتما در کنار آن مدرسه علمیه و مسجد نیز وجود دارد. بیخود نیست که آن عصر مهد پرورش شاعران و دانشمندان علوم عقلی و نقلی اسلامی بسیاری بوده که بدیل آنان را تاکنون گنبد دوار به خود ندیده است. در دوران صفویه، شاهعباس با هدف احیای جاده ابریشم تصمیم گرفت تا هزار کاروانسرای جدید در شهرهای مهم این مسیر بسازد و بناهای قبلی را مرمت و بازآفرینی کند.
هرچند که ساختهشدن همه هزار کاروانسرا مقول به تشکیک است اما چند صد کاروانسرایی که ساخته شدند، بهرایگان پذیرای تجار و سیاحان و صوفیان بودند و هزینه سفر را برای آنها ناچیز میساختند. امنیت و ثباتی که حاکم بر آن زمان بود نیز عامل رونق کاروانسراها بود و بر سهولت تجارت و اشتیاق در تبادل علم و فرهنگ میافزود. چند ماه قبل این توفیق را داشتم تا پابهپای یکی از نخبگان و اندیشمندان ایرانزمین که جایگاه استادی برایم دارد، در کوچهپسکوچههای قدیم سمرقند و بخارا قدم بزنم و همه آن شکوه و عظمت را به چشمان خودم نظاره کنم. بازارها، مساجد، مدرسهها، تیمچهها و کاروانسراهایی که زمانی همه تجارت و علم را در خود جای داده بودند که امروز تنها بناهای آن برجایماندهاند.
از بازار بلند که خارج شدیم، استاد در جای خود ایستاد، نگاهی به آفاق کرد و گفت امروز شاهد زوال تمدنی بودم که از همه شکوهش در تجارت و علم، تنها پوسته خشت و گلی آن برجایمانده است. پرواضح است که قرابتهای فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی، ازجمله عواملی هستند که سهولت تجارت میان ملتها را افزایش داده و به آن رونق میبخشند. اما سؤال اینجاست که کشور ما بهعنوان قلب جاده ابریشم کهن و سرزمینی که بناهایی فاخر و عظیمی از سدههای گذشته در خود جای داده که همگی نشانگر عظمت و شکوه در تمدن و تاریخ و علم و تجارت هستند، برای امتداد آن اقتدار چه کرده است؟ در عصر حاضر و در زمانی که به مدد نوآوریهای تکنولوژیک، ارتباطات و تبادلات سرعت کمنظیری یافته است.
پس طبیعی است که منطق شکلگیری کاروانسراها که همانا تسهیل و رونق تجارت بود باید با سرعت و تسهیل غیرقابل وصفی در عصر حاضر دنبال شود. همزمان با تغییر و تکامل مدلهای تجارت، کاروانسراها هم تغییر نام و کاربری یافتهاند. بازارچهها و پایانههای مرزی نقطه اتصال کشور ما با همسایگان شدهاند و انتظار میرود تا فضایی برای تسهیل تجارت و حملونقل ازیکطرف و تضارب فرهنگها از طرف دیگر فراهم آورند. متأسفانه در اغلب بازارچهها و پایانههای مرزی به جهت وجود تأثیرگذاران متعدد از سازمانها و نهادهای اجرایی و نظارتی، فرایند عرضه و عبور و مرور بار و کالا آنقدر دشوار شده که تجار را به فکر استفاده از مسیرهای جایگزینی غیر از ایران انداخته است و جریان تجارت را از سرزمین دیگری شکل داده است.
انتظار اینکه بازارچههای مرزی امکاناتی را برای رونق تجارت میان دو کشور همسایه ایجاد کنند، خواستهای حداقلی است. بازارچههای مرزی بستری برای بازاریابی منطقهای و فرامنطقهای تولیدات ملی محسوب میشوند که باید محصولات مختلف را با تزیین خاصی به رخ خریداران بالقوه بکشند. چه اشکالی وجود دارد که ما در تعامل با همسایگانمان تاکنون نتوانستهایم در بازارچهها و مناطق ویژه اقتصادی مرزی، کارخانجاتی را ایجاد کنیم بهطوریکه یک سمت تکنولوژی و سمت دیگر مواد اولیه را فراهم کند و تولیدات نهایی بدون پرداخت عوارض بتواند به هر دو سرزمین صادر شود. چرا دستیابی به چسبندگی تجاری و اقتصادی دو کشور همسایه که در اولین گام باید در مناطق ویژه اقتصادی مرزی پدیدار شود، اینقدر مغفول واقع شده است.
نویسنده خود آگاه است که مطالبی را که مینگارد بسیار با وضع موجود متفاوت است. بیشتر بازارچههای مرزی تلی از خاک هستند که برای ترانشیپ بار دو کامیون مورداستفاده قرار میگیرند. دوامآوردن در آن فضای کشنده، بیش از چند دقیقه برای نگارنده مقدور نیست. با این وجود جماعت زحمتکشی هستند که در آن فضا برای مابهازایی ناچیز، شبانهروز به کار جابهجایی بار بین دو کامیون مشغولند درحالیکه از هرگونه امکانات ابتدایی نیز بیبهرهاند. چنانچه با بصیرتی نافذ به این اوضاع بنگرید، قطعا تصدیق خواهید کرد که چهبسا کاروانسراهای قرون گذشته بسیار پیشرفتهتر و متمدنانهتر از شیوه امروز ما در مدیریت بازارچهها و پایانههای مرزی عمل میکردهاند.
*مدیرکریدورهای حملونقل بینالمللی کشور