◄ چالش نجات ترانزیت
کشور ما بهواسطه برخورداری از جایگاه بی بدیل در نقشه جغرافیا، مزیتی خدادادی و نسبی را بهعنوان جایگاه ژئوپلیتیک در خاورمیانه در اختیار دارد. این مزیت خدادادی در قرون گذشته نیز عوایدی برای کشورمان داشته و ما را در قلب جریان تجارت و حملونقل قرار داده بود.
کشور ما بهواسطه برخورداری از جایگاه بی بدیل در نقشه جغرافیا، مزیتی خدادادی و نسبی را بهعنوان جایگاه ژئوپلیتیک در خاورمیانه در اختیار دارد. این مزیت خدادادی در قرون گذشته نیز عوایدی برای کشورمان داشته و ما را در قلب جریان تجارت و حملونقل قرار داده بود. در روزگاری که پیشرفتهای تکنولوژیک و فناوریهای نوین ارتباطات و اطلاعات هنوز محقق نشده بود، مزیت نسبی موقعیت جغرافیایی سرزمین، برایمان کارساز بود و توانستیم از این مزیت در رقابت با سایر همسایگان گوی سبقت را برباییم و از عواید تبادلات تجاری میان ملتها بهرهمند شویم. اما امروز که یکی از اصلیترین ویژگیهای محیط زندگی ما، سرعت سرسامآور تغییر در همه جوانب آن است تا چه حد توانستهایم مزیت نسبی جغرافیایی را به مزیت رقابتی بدل کنیم و آیا اساسا تاکنون موفق عمل کردهایم؟
یادم هست زمانی که مشغول به تحصیل در رشته مدیریت بودم، پیرامون موضوع مدیریت تغییر، استاد تمثیلهایی را چاشنی بحث میکرد. از کسبوکارهایی برایمان مثال میزد که روزگاری در اوج بودند اما همگامنشدن با سرعت تغییر آنها را محکوم به فنا کرده بود. کسبوکارهایی که بیشتر بر پایه هنر و دانش موروثی استوار بودند و غول تکنولوژی آنها را بلعیده بود. همه، یادمان هست که در روزگارانی نه چندان دور، در کوچهپسکوچههای شهرمان، پنبهزنهایی در آستانه حیاط مینشستند و با ابزارآلات عجیبشان گویی چنگ مینواختند و خرسند از بازار گرمشان، تشک و بالش جماعت را از پنبه تازه پر میکردند.
اما بهراستی چه شد که پنبهزنها تبدیل به خاطرهای نوستالژیک از کودکی ما شدند. مزیت نسبی ژئوپلیتیک هم همین حالت را دارد. اگر با سرعت تغییرات محیطی خودمان را تطبیق ندهیم و مزیت نسبی را به مزیت رقابتی بدل نکنیم، محکوم به حذف هستیم. امروزه همه کشورهای منطقه علاوه بر اقداماتی که در حوزه ملی انجام میدهند، با تشکیل اتحادهای منطقهای و بینالمللی در حال ایجاد مزیتهای رقابتی و نهادینهسازی آنها در حوزههای حملونقل و ترانزیت هستند و انواع و اقسام مشوقها را برای رونق این صنعت وضع میکنند. در محیط کسبوکارهای امروزی، قانون جنگل حکم فرماست. برای بقا باید سریعتر از بقیه حرکت کرد.
ترانزیت و حملونقل بینالمللی نیز از این قاعده مستثنی نیست. ما ناچار هستیم که در حوزه حملونقل بینالمللی از اکتفا به مزیت نسبی عبور کنیم و ایجاد مزیتهای رقابتی را سرلوحه عمل قرار دهیم. اخیرا تحلیلها و یادداشتهایی منتشر میشوند که به تهدید دورزدن ایران در مسیرهای ترانزیتی اشاره دارند. من منکر وجود تهدیدات نیستم. اما مسلّم این است که اصلیترین دلیلی که کشورهای منطقه را بر آن داشته که مسیرهای ترانزیتی جدیدی ایجاد کنند، دورزدن ایران نیست بلکه میخواهند آنها نیز از منافع سیاسی، اقتصادی و تجاری ناشی از ترانزیت بهرهمند شوند. تلاش میکنند، مشوق ایجاد میکنند، زیرساخت میسازند و با بهرهگیری از دانش جهانی، با همه توان وارد عرصه رقابت میشوند.
همزمان ائتلافهای تجاری و اقتصادی بینالمللی خود را تقویت میکنند و به قدرت ترانزیتی در منطقه خود تبدیل میشوند. نکته حائز اهمیت این است که سرآمد شدن در حوزه ترانزیت، اهتمام و عزمی ملی میطلبد و همه بخشها اعم از خرد و کلان و حاکمیتی باید برای این هدف، بهصورت هماهنگ عمل کنند.
پیش از تحلیل موضوع، لازم است تصریح کنم که با وجود همه تهدیدهای منطقهای و فرا منطقهای که در حوزه ترانزیت متوجه ماست، خاک ایران قابل دورزدن و حذف از نقشه جغرافیا نیست و زمانی که بتوانیم زنجیره مزیتهای رقابتی را خصوصا در حوزههای مالی و بیمهای تکمیل کنیم، مسیری مقرونبهصرفه تر از ایران خصوصا برای مناطق قفقاز و آسیای میانه وجود ندارد.
یکی از آفتهایی که به جان ترانزیت افتاده، نگاه بخشی و محلی به منافع ترانزیت است. بهطوریکه اگر منافع مستقیم ناشی از عوارض دولتی، عاید استانهای مرزی نشود، مسئولان استانی به شیوههای مختلف بر سر راه ترانزیت سنگاندازی میکنند. آفت دیگر، اعمال سلیقه مسئولان و نمایندگان استانی در نهادهای مختلف بر فرایندهای حملونقل مرزی است. اعمال سلیقه فقط محدود به نقاط مرزی نیست و در لایههای حاکمیتی هم وجود تضاد در نظرات و تعارض در منافع بخشی، مانعی جدی مقابل نقشآفرینی در حملونقل بینالمللی است. از سوی دیگر تغییر مدیران معمولا منجر به تغییر سیاستها میشود که خود نشانگر عدم وجود نقشه راه مشخص برای رفتار با مسئله ترانزیت است.
نکته اینجا است که ترانزیت از حوزههای متعددی از قبیل شرایط سیاسی، اقتصادی، تجاری، قوانین و مقررات و فرایندهای نظارتی تأثیر میپذیرد و درنهایت کالا در زیرساختهای حملونقلی جریان مییابد. بهعبارتدیگر وجود زیرساختهای حملونقلی، علت تامی برای عبور کالا از آنها نیست و متغیرهای گفتهشده توان این را دارند که جریان حملونقل بینالمللی را بهکلی متوقف کنند. خوشبختانه امروز ترانزیت تبدیل به مسئلهای شده که قاطبه نهادهای حاکمیتی نسبت به اهمیت و ضرورت آن آگاه و حساس شدهاند و از طرفی نگرانند که مبادا در منطقه دور زده شویم. بدیهی است که حساس یا نگران شدن برای ترانزیت، بهتنهایی افاقه نخواهد کرد.
نقشآفرینی قدرتمند در حوزه ترانزیت مستلزم عزم ملی در حوزههای تجارت بینالملل، اقتصاد، حملونقل و تسهیل ارتباطات تمدنها است. لازم است تا امروز که بهواسطه تحریمها، جریان ترانزیت کند میشود به فکر فردا باشیم و به این شرایط به چشم فرصت بنگریم. سیاستهای یکپارچه فرابخشی و نقشههای راه کلان را تدوین کنیم، فرایندها را عارضهیابی و بازنگری کنیم و خود را مهیای تأثیرگذاری بر معادلات حملونقل بینالمللی، بهعنوان کشوری قدرتمند در منطقه و جهان کنیم. در حوزه ترانزیت یا باید بهعنوان رهبر، وارد بازار رقابت شد یا آنکه مدام نگران حذف شدن یا دور زده شدن بود. رهبربودن و سرآمد شدن در این بخش، عزمی ملی میطلبد.