◄ صفائی فراهانی: احمدینژاد همان کاری را کرد که شاه انجام داد
احمدینژاد به ردیفهای بودجه باور نداشت، او تصور میکرد باید گونی پول در دست گرفت و در میان مردم پول نقد پخش کرد! کمااینکه در سفرهای استانی چکپول بین مردم توزیع میکرد.
![صفائی فراهانی: احمدینژاد همان کاری را کرد که شاه انجام داد](https://cdn.tinn.ir/thumbnail/99FqaMVAUfd2/U7Ccvlt33jn-OqlMlImgutVLjEcw-jhlF2WJsSK4fMDDVSZN8IEX4Zd7jkGxwBqLJ5jM-fGYwhs1w24HZ1koLPCWMZ2Hbtwo/5089421.jpg)
محسن صفایی فراهانی چهره اصلاحطلب حزب مشارکت که چندی نیز به عنوان معاون وزیر اقتصاد فعالیت میکرد؛ با روزنامه شرق گفتوگویی انجام داده است. بخشهایی از این گفتوگو را بخوانید.
- دوران شکوفایی اقتصاد ایران به سالهای 42 تا 52 بازمیگردد؛ سالهایی که سازمان برنامه که توسط مرحوم ابتهاج از سال 1327 شکل گرفت، توانست با تلاش و مدیریت خاص ، ارتباط نزدیکی با بانک جهانی برقرار کند و در درون خود یک تیم کارشناسی بسیار توانا بهوجود بیاورد.
- ابتهاج توانست به همه بفهماند که پول نفت برای توسعه و نه برای خرج روزانه مملکت است. با این بدنه قوی کارشناسی و رویکارآمدن مدیران توانمند در رأس وزارت اقتصاد و وزارت دارایی و بانک مرکزی، سازمان برنامه ایران در طول 10 سال توانست رشد اقتصادی مستمر بالای 11درصدی و تورم زیر پنج درصد را تجربه کند که در دنیای آن زمان بسیار حیرتانگیز بود.
- شاه در سال53، برخلاف توصیه عموم کارشناسان اقتصادی، بهجای همه آنها تصمیم گرفت و باعث تخریب دستاورهای گسترده اقتصادی 10ساله شد.
- آقای احمدینژاد نیز همین کار را تکرار کرد و بیتوجه به توصیه اهل خرد و استادان اقتصاد، خود را دانای کل فرض کرد و خود را در «هاله نور» دید! او با گنجی عظیم مواجه شد که نه خودش و نه دولتمردانش هیچ درک و احساس مسئولیتی نسبت به آن گنج نداشتند.
- احمدینژاد بههیچوجه به قانون، بودجه سالانه و به رعایت مقررات اعتقاد نداشت. وقتی منابع کشور دست چنین افرادی افتاد، نتیجهای جز ویرانی انتظار نمیرفت.
- احمدینژاد بدون هیچ توجیه عقلانی بسیاری از مدیران لایق را کنار گذاشت و در کمال حیرت، سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد؛ با چنین رویکردی، ناگهان بدنه کارشناسی مدیریت کشور تخریب شد.
- احمدینژاد به ردیفهای بودجه باور نداشت، او تصور میکرد باید گونی پول در دست گرفت و در میان مردم پول نقد پخش کرد! کمااینکه در سفرهای استانی چکپول بین مردم توزیع میکرد.
- قرار بود هدفمندی یارانهها منجر به صرفهجویی منابع انرژی و هزینهکردن درآمد حاصله برای طبقات آسیبپذیر و کمک به تولید شود که نهتنها این موضوع محقق نشد بلکه معضل جدیدی بهنام یارانه همگانی (کمیته امداد سراسری) ایجاد شد.
- دولت آقای احمدینژاد حساب ذخیره ارزی کشور را نابود کرد.وقتی دولت اصلاحات رفت، در حساب ذخیره ارزی بیش از 15 میلیارد دلار وجود داشت و دولتهای نهم و دهم با آن همه درآمد نفتی، نه تنها این حساب را بلکه خزانه ریالی را نیز با هزار میلیارد بدهی به دولت پس از خود تحویل دادند.
- با چنین عملکرد نابخردانهای قطعاً نخ تسبیح مدیریت پاره شده است و اتصال آن بهراحتی انجام نمیشود.
علت اساسی تعويق گره گشايی معضلات و بقاء مشکلات ، اصرار و القاء پيوسته و دائمی بر پذيرش و يا تحميل روش های وارونه و مخرب در جهت بهبود امور عموم مردم است به جای روش های سالم و منطقی.
مانند نمونۀ قضاوت معکوس و کاذب فوق.
زيرا اگر اين مدعا حقيقت و مصداق واقعی داشت ، طی 40 سال اخير بجز 8 سال آن ، 32 سال برای بهبود امور مطابق اينگونه اعتقادات و تصورات اوضاع کاملاً روبراه بوده!
در حاليکه در عالم واقعی مردم شاهد هستند هر دو دورۀ قبل و بعد از آن هشت سال فوق الذکر، همه چيز کپی مکرر و مشابه برابر هستند و عموم مردم هميشه مشغول دغدغه های صف مواد ضروری و حقوق اوليه و معيشت و هميشه و مکرراً در همان سطح باقی نگه داشته شده و ميشوند! قطعاً هيچ شاهدی اين تلاش های نامحدود و دائمی برای فريب و القاء اخبار کاذب و ادعاهای مخرب را منطقی و انسانی قلمداد محسوب نخواهد کرد و بازهم پيوسته شاهد هرز ساختن جبران ناپذير سرمايه کشور توسط اين نوع افکار و اين جماعت و افراد هستند.
احسنت!