رسانه ملی و حراج اعتبار و اعتماد ملی
از زمان روی کار آمدن دولت روحانی در سال 1392، صداوسیما به ابزاری جناحی تنزل یافته و از هر فرصتی برای کوبیدن دولت برآمده از رای مردم بهره می گیرد.
از زمان روی کار آمدن دولت روحانی در سال 1392، صداوسیما به ابزاری جناحی تنزل یافته و از هر فرصتی برای کوبیدن دولت برآمده از رای مردم بهره میگیرد.
به گزارش تین نیوز به نقل از اعتماد، میتوان ادعا کرد که رسانه ملی به جای حرکت در راستای خواست اکثریت مردم، به ابزاری در دست ناکامان انتخابات در آمده است. برای ناکامان انتخابات هرگز پذیرفتنی نیست که مردم مسیری غیر از مسیر مشخص شده توسط آنها را برگزینند. بنابراین رای مردم تا زمانی ارزشمند است که در راستای خواست و اراده آنها باشد. آنها بدون توجه به اصول و ضوابط بنیادین مردمسالاری، هیچ گروهی را غیر از خود، شایسته حاکمیت نمیدانند.
هر چند در گذشته نیز رسانه ملی بیشتر در اختیار همین جناح مورد نظر بوده است و به عنوان ابزاری در دست آنها، برنامههایی چون «چراغ» را ساخت و با پخش صحنههای نامناسب کنفرانس برلین به تقابل با دولت وقت پرداخت؛ ولی بنا بر قول برخی صاحبنظران این رسانه اکنون تا حد یک رسانه زرد تقلیل یافته است.
حمله به دولت و دستگاه دیپلماسی و رییس آن در طول مذاکرات مربوط به برجام و پس از توافق مربوطه، از طریق پخش برنامههای یک طرفه، به روالی عادی در این رسانه تبدیل شد. هر چند اکثریت قریب به اتفاق شبکههای رسانه ملی در این جهت اهتمام کاملی داشتهاند، ولی در میان آنها شبکههایی شاخص به حساب میآیند که شاخصترین آنها شبکه افق با توجه به مجموعه اعضای هیات اندیشهورزش است.
در این شبکه ساخت هر برنامهای و به کارگیری هر ابزاری برای کوبیدن دولت و دستگاه دیپلماسی کشور مجاز بوده و عوامل آن از مصونیت آهنین خود اطمینان خاطر دارند. در رسانه ملی به طور کل و در شبکه افق جریانی دنبال میشود که اولا دولت و دستگاه دیپلماسی را ناکارآمد جلوه دهند و ثانیا تمامی مشکلات کشور را حتی مشکلاتی که هیچ ربطی به دولت یا دستگاه دیپلماسی ندارند، به آنها ربط دهند.
این جریان همیشه درصدد انتقام از مردم و تلقین اشتباه آنها در رای به دولتهای یازدهم و دوازدهم هستند. این جریان یا نمیداند یا میداند و عمدا با اتهامزنی به دولت و دستگاه دیپلماسی، درصدد زدودن اعتبار آنها در خارج از مرزها و گسترش بیاعتمادی در میان مردم در داخل است. در سایه همین اعتبارزدایی توسط این جریان بود که ترامپ از برجام خارج شد و اکنون وزیر امور خارجه تحریم شده است.
هر چند مقام معظم رهبری بارها تاکید داشتهاند که نباید جامعه را دوقطبی کرد، با این وجود تلاش این جریان دقیقا در مسیر دوقطبیسازی است: آنها همیشه به دنبال تقسیم جامعه به «اسلامگرا و لیبرال یا سکولار»، «بهشتی و دوزخی»، «انقلابی و ضد انقلاب»، «خودی و غیرخودی» و «خوب و بد» بوده و خود را نماینده صفات خوب و طرف مقابل را نماینده صفات بد معرفی میکنند.
تبعیت رسانه ملی از این جریان تمامی ندارد و هشدار دلسوزان نظام در مورد به حراج رفتن اعتماد عمومی از سوی آن رسانه، کمترین تاثیری نداشته است. روزی سریال گاندو ساخته و پخش میشود و روزی دیگر برادر شهید بزرگواری را در برنامهای حاضر میکنند و با هدف ضربه زدن به دولت و دستگاه دیپلماسی اطلاعات نادرستی را پیرامون تفاهم در خصوص حادثه منا ارایه میکنند.
در حالی که اصلا در مذاکرات مربوط به حادثه منا و توافق برای از سرگیری اعزام حجاج ایرانی به حرمین شریفین، نه دولت و نه دستگاه دیپلماسی هیچ یک دخیل نبودهاند. از سوی دیگر مراجع ذیربط هم ادعاهای مطروحه در برنامه مورد نظر را رد کردهاند. قرار بود رسانه ملی به دانشگاه اخلاق تبدیل شود، ولی امروز اینگونه نیست. در این رسانه اتهامات فراوانی علیه دولت و دستگاه دیپلماسی طرح میشود، بدون اینکه حامیان دولت یا دستگاه دیپلماسی از حق دفاع برخوردار باشند.
از مقامات رسانه ملی باید پرسید که در کدام جبهه شمشیر میزنند؟ چه کسی یا کشوری از ترویج بیاعتمادی عمومی و حراج اعتبار دولت و دستگاه دیپلماسی نفع میبرد؟ چرا باید به خاطر سیاستهای غلط رسانه ملی، مردم برای آگاهی از تحولات داخلی و بینالمللی، به رسانههای بیگانه پناه ببرند؟ در حالی که شرایط کنونی کشور به واسطه تلاشهای تیم بی و تروریسم اقتصادی امریکا، تبلیغ و ترویج وحدت و انسجام ملی را ایجاب میکند، چرا رسانه ملی بهدنبال اختلافافکنی و دوقطبیسازی در جامعه است؟