همه مقصریم
رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا، پراید را «ارابه مرگ» خوانده بود و صراحتا از خودروسازان انتقاد کرد.
هفته گذشته که رییس پلیس راهنمایی و رانندگی ناجا، پراید را «ارابه مرگ» خوانده بود و صراحتا از خودروسازان انتقاد کرده بود، نگارنده طی یادداشتی از سردار هادیانفر گرامی خواستم نیمنگاهی هم به دیگر عوامل تصادفات بیندازد و سهم جاده و فرهنگ و از همه مهمتر پلیس را هم در حوادث رانندگی مشخص کند.
هنوز چند روزی از این نقلقول و یادداشت نگذشته که متاسفانه شاهد از غیب که نه از جادههای جنوب رسید. دیروز تصادفی در جاده لار- جهرم اتفاق افتاد و جان چهار نفر را در دم گرفت. این تنها تصادفی نیست که از جادههای ایران خبرش به ما رسیده؛ مرگ روزانه 40 ایرانی در تصادفات، آنقدر در یکی، دو دهه گذشته تکرار شده که دیگر «4 کشته» خبر به حساب نمیآید.
اما آنچه این حادثه را از دیگر حوادث جادهای متمایز میکند یکی این است که پرایدی در کار نبوده و این بار زانتیا تبدیل به ارابه مرگ شده؛ علاوه بر آن، محور لار- جهرم تنها در حدود یک ماه گذشته 16 نفر را به کام مرگ فرستاده و دهها نفر را مجروح و معلول کرده است. در دهم تیرماه هم چهار ماشین سواری با هم تصادف کردند که متاسفانه 5 کشته و 7 مصدوم به جا گذاشتند.
در تصادف دیگر هم کامیون یخچالدار با یک وانت برخورد کرد که طی آن 5 نفر از هموطنانمان کشته شدند. شاید به ذهن خواننده این نکته متبادر شود که این حوادث به صورت شانسی - تصادفی در یک نقطه مشترک اتفاق افتادهاند! اما این طور نیست. شیراز مدتهاست رکورددار تعداد کشتهشدگان در تصادفات کشور است و بر اساس آمار پزشکی قانونی، این استان در سال 1397 هم با ۱۳۵۷ تلفات حوادث رانندگی مانند سال قبلش همچنان مقام نخست کشور را حفظ کرده است.
به صورت مشخص محور لار- جهرم بر اساس گزارشهای پلیس راه فارس از خطرناکترین جادههای این استان، در سال 95 و 96 و از لحاظ فراوانی تصادفات، حادثهخیزترین محور استان بوده است. پس موضوع اتفاقی نیست و نه یک سال بلکه چندین سال است که مرگ در این جاده به انتظار ایستاده. رمزگشایی از این ماجرا چندان کار پیچیدهای نیست.
لار- جهرم در مسیر ترانزیتی جنوب کشور و در مسیر دسترسی به بندرعباس قرار دارد و بیش از ۴۳ درصد از تردد در این محور را ماشینهای سنگین به خود اختصاص دادهاند؛ جادهای دوطرفه که در بیشتر تصادفهایش یکی از طرفین حادثه ماشینهای ترانزیت بار و تانکرهای حمل سوخت بودهاند. طبیعتا این اولین بار نیست که این رمزگشایی انجام میشود و بارها حداقل در رسانههای محلی فارس در این باره صحبت شده و کارشناسان اعلام نظر کردهاند.
آنچه جای سوال دارد این است که اصلاح نقاط حادثهخیز یک محور خاص آن هم در محدودهای حدودا شصت، هفتاد کیلومتری به اندازه جان چند ایرانی ارزش دارد؟ و یا ندارد؟ اگر تمام آلام و آسیبهای انسانی را کنار بگذاریم و تنها براساس رقم اعلامی ارزش جان هر انسان (که در پایینترین حالت 1.200.000.000 تخمین زده شده است) یک ضرب و تقسیم ساده بکنیم، به این نتیجه میرسیم که تنها در سال 1397 در تصادفات استان فارس حدود 1.628.400.000.000 تومان به کشور آسیب جدی وارد آمده است. رقمی که برای پوشش ریلی تمام این استان و تقریبا اصلاح همه جادههای آن کفایت میکند.
منبع:اعتماد