خریدار بهتر میداند
بازگشت برخی شرکتهای خودروساز خارجی به بازار بعد از ازسرگیری مذاکرات و برداشته شدن تحریمهای آمریکا علیه کشورمان به یکی از موضوعات مهم و داغ این روزها تبدیل شده است.
در گزارش صفحه خودرو شماره 296 هفته نامه حمل ونقل منتشر شده 30 فروردین ماه 1400 می خوانید: بازگشت برخی شرکتهای خودروساز خارجی به بازار بعد از ازسرگیری مذاکرات و برداشته شدن تحریمهای آمریکا علیه کشورمان به یکی از موضوعات مهم و داغ این روزها تبدیل شده است. این موضوع تاکنون واکنشهای متفاوتی از موافق و مخالف در پی داشته است. برخی از کارشناسان معتقدند که بهتر است شرکتهای آسیای شرقی جایگزین اروپاییها شوند و بدقولی و عدم تعهد آنها در زمان تحریم را یکی از علل این تغییر رویه میدانند. اما برخی دیگر بر این باورند که تا زمانی ما شرایط همکاری و سرمایهگذاری را در داخل فراهم نکنیم و از دانش و سرمایه شرکتهای خارجی بهره نبرد در صنعت و بازار خودرو تحولی ایجاد نخواهد شد.
فرقی هم نمیکند که این شرکتهای خارجی اروپایی باشند و یا آسیایی. فربد زاوه ازجمله کارشناسانی است که بر سرمایهگذاری شرکتهای خارجی مختلف و محدود نکردن آنها در داخل تأکید میکند. یکی از ابعاد مهم صنعت خودروسازی داخلی وجود شرکتها و سرمایهگذاران خارجی در این حوزه است که تقریبا از سال ۱۳۹۷ بعد از تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه کشورمان اکثر شرکتهای خودروساز خارجی مجبور به ترک ایران شدند اما حالا با روی کار آمدن دولت جدید آمریکا و بازگشت این کشور به مذاکرات، احتمال برداشته شدن تحریمها و بهتبع آن برگشت دوباره شرکتهای خودروساز خارجی به ایران قوت گرفته است. اما حالا در داخل نگاههای متفاوتی به بازگشت شرکتهای خارجی ازجمله اروپاییها به بازار و صنعت خودرو وجود دارد. دراینباره با فربد زواه، کارشناس صنعت خودرو گفتگو کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
شرکت خودروسازی رنو ازجمله شرکتهایی است که در زمان اعمال تحریمها کشور را با وجود تعهدات خود ترک کرد. حالا که شرایط بازگشت دوباره آن به بازار فراهم شده برخی مخالف همکاری مجدد با این شرکت هستند. دراینبین دلایل مختلفی برای مخالفت بیان میکنند. برخی از کارشناسان معتقدند که شرایط زیستمحیطی و اقلیمی کشور ایجاب میکند که ما از این به بعد در حوزه صنعت خودرو به سمت همکاری با شرکتهای شرق آسیا حرکت کنیم نه اروپاییها، این گفته تا چه اندازه میتواند کارشناسی باشد؟
اینکه برخی دوستان مطرح میکنند که شرایط اقلیمی کشور ایجاب میکند که ما در حوزه صنعت بهتراست با کشورهای آسیایی ازجمله شرق آسیا همکاری داشته باشیم سخن بسیار بیربط و غیر کارشناسی است. اگر آبوهوای شمال، جنوب و مرکز ایران یکی است که ما بگوییم شرایط اقلیمی ما به این دست کشورها نزدیک است. یعنی در کشورهای اروپایی ماشین چینی یا کرهای وجود ندارد؟ این دست سخنان درواقع از روی بیاطلاعی است که گفته میشود. وقتی ما دلیلی را پیدا نمیکنیم که امری را توجیه کنیم اظهاراتی ازایندست مطرح میکنیم.
از جنبه بازار این امر (چه شرکتهایی وارد بازار داخلی شوند) را چگونه بررسی میکنید؟
اگر بخواهیم از منظر بازار ورود و همکاری با شرکتهای خارجی را بررسی کنیم و بگوییم که چه شرکتهایی بهتر است وارد بازار داخلی شوند، در وهله نخست باید بگویم که چرا اصلا تعیین و تکلیف بازار باید توسط یکسری افراد خاص، کارشناسان و یا سیاستگذار انجام شود. مطمنا آن فردی که برای خرید ماشین به بازار مراجعه کرده خودش بهتر از همه ما میداند که چه کالایی خریداری کند. پس باید تصمیمگیری در این رابطه را به بازار واگذار کنیم. یعنی باید شرایط بازار را بهگونهای تغییر بدهیم که عملا برنده بازار داخلی مردم باشند. یعنی اینکه مردم اختیار داشته باشند که متناسب سهم درک خودشان از شرایط تصمیمگیری کنند. ما مجاز نیستیم که وکلالت مردم را بر عهده بگیریم و برای آنها تصمیم بگیریم. باید دست بازار را باز بگذاریم. متأسفانه این روند تصمیمگیریها سالهاست که بازار صنعت خودرو را با چالشهای بزرگ مواجه کرده بهگونهای که حالا به بنبست رسیده و وضعیتی که اکنون شاهد آن هستیم. افزایش قیمت، تولیدکنندههای زیان ده، کالای بیکیفیت و بسیاری مشکلات دیگر در بازار خودرو نتیجه این نوع تفکر و تصمیمگیری است. بنابراین ما نباید در مورد ذائقه مردم تصمیمگیری کنیم. آنها باید در یک فرایند کاملا آزاد تصمیم بگیرند.
از جنبه توسعه صادرات و ارتقا سطح تولید داخل و توان اقتصادی و بینالمللی کشور به نظر شما همکاری با کدام کشورها کمهزینهتر و بهصرفهتر است؟
از جنبه توسعه و صادرات واقعیت این است که بازهم نمیتوان گفت با فلان شرکت همکاری کنیم چون صادرات موفقی دارد. باید توجه داشت اگر در حال حاضر یک شرکت صادرات گسترده دارد الزاما یک روند پایدار نیست. برای مثال حدود ۲۰ سال پیش شرکت توشی صادرات بسیار بالایی به سراسر کشورهای دنیا داشت اما الآن هیچ جایگاهی در دنیا ندارد. همچنین مزدا به یک شرکت تبدیل شده است. یا ببینید یک زمانی شرکتهای آمریکایی بیشترین صادرات را به دیگر کشورها داشتند اما الآن به بازارهای خاصی فقط صادر میکنند. لذا اینجا باز هم ما نمیتوانیم تصمیمگیری کنیم.
ما باید شرایط اقتصاد کلان را بهگونهای طراحی بدهیم که هر شرکت و برندی بتواند اینجا سرمایهگذاری کند و محدودیت ایجاد نکنیم و محقق شدن این امر با فرایندهای بالادستی امکانپذیر است. برای مثال پیمان منع مالیات مکرر با دولتهای مختلفی که صنایع بزرگ دارند امضا کنیم؛ بدین معنی که اگر اینجا مالیاتی پرداخت میکنند در کشور خودشان دیگر مالیاتی پرداخت نکنند و اینجا بخشودگی مالیات سنگین برای آنها در نظر گرفته شود تا برای آنها انگیزه ایجاد شود که مقر شرکتها و تولیدات خود را به اینجا منتقل کنند.
یا مواردی مانند قانون کار را تصحیح کنیم. یعنی این ارزانی نیروی کار یک مزیت باشد و به خاطر استفاده از این نیروی کار ارزان برای سرمایهگذاری کشور ما را انتخاب کنند. لذا اینکه ما به طور مصداقی بگوییم با فلان شرکت و یا فلان برند قرارداد همکاری ببندیم کاملا رویه غلطی است که نتایج آن اکنون قابلمشاهده است. وقتی در یک اتاق سربسته مینشینیم و میگوییم مثلا پژو خودروی خوبی است و مردم اشتباه میکنند که بنز را انتخاب میکنند نتیجهاش همین اوضاعی است که صنعت خودروسازی و بازار ما با آن مواجه شده است.
ما نباید بازار خودرو را نه به برندی خاص و یا صرفا فقط تولید داخل محدود کنیم. به عقیده من باید فضا را باز بگذاریم تا همه زمینه برای سرمایهگذاری در کشور فراهم شده ببینید. ما باید بر تولید و بالا بردن تیراژ تمرکز کنیم که صادرات پذیر باشد نه وضعیتی که هماکنون ایجاد کردیم که قطعا افزایش قیمت بهصرفهتر از صادرات برای تولیدکننده است. توسعه با رفاه بازار داخلی یک مفهوم نیست؛ یعنی شما میتوانید یک کشور توسعهیافته باشید و تولیدات گسترده داشته باشید اما در داخل مصرف نشود. مثال ساده این امر کشور ترکیه است. ترکیه نزدیک به ۱۳۰ میلیارد دلار خودرو و قطعات خودرو صادر میکند درصورتیکه بیش از ۲۰ سال است که ترکیه بزرگترین خریدار فولکسواگن است درحالیکه کارخانه آن سال آینده افتتاح میشود. یعنی هیچ محصولی از فولکسواگن را بهعنوان خودرو تولید نمیکند. درواقع قطعات خودرو تولید میشود.
اینجاست که میگویم توسعه و بازار مصرف الزاما به یک معنا نیست. کما اینکه در بازارهای بزرگ دنیا ازجمله چین و آمریکا همین وضعیت برقرار است. یعنی محصولاتی در این کشورها تولید میشود که اصلا مصرف داخلی ندارند. توجه داشته باشید که هیچ کشوری برای مصرف داخلی خودش کالا تولید نمیکند. هر کس چنین ادعایی کرد بدانید که در صدد اجهاف در حق مردم و مصرفکننده است؛ مانند شرایط حال حاضر ایران. در چنین سیستمی فقط از تولیدکننده حمایت میشود نه مصرفکننده و بازار. همین روندها باعث ایجاد فساد و رانت میشود. بنابراین اگر همچنان با این فرمان پیش برویم رویه مناسبی در کشور اجرا نخواهد شد.
این گزارش را در سایت هفته نامه حمل ونقل بخوانید.