◄ ترانزیت ما از دست رفته است، به شوک نیاز داریم
دبیر انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته گفت: باید بپذیریم که ما مزیت جادهای را از دست دادهایم و اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید یک شوک ایجاد کنیم
دبیر انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته گفت: باید بپذیریم که ما مزیت جادهای را از دست دادهایم و اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید یک شوک ایجاد کنیم.
به گزارش خبرنگار تیننیوز، مسعود پلمه در سیامین جلسه اتاقفکر سازمان بنادر و دریانوردی با بیان اینکه «اولینبار است با مدیرعاملی حرف میزنیم که حرفهایش از جنس دغدغههای بخش خصوصی است» به بیان مشکلات زنجیره حملونقل کشور پرداخت.
پلمه گفت: مشکلاتی که در زمینه دریا و حملونقل وجود دارد از 20 سال پیش توسط بخش خصوصی گفته و حتی بعضا فریاد زده شده است.
او تاکید کرد: واقعیت این است که ترانزیت ما از دست رفته و محال است که با این وضعیت دوباره رونق بگیرد. چراکه در شرایط فعلی هیچ حمل ترانزیتی کمتر از 1 هفته از درب گمرک بیرون نخواهد آمد.
دبیر انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته افزود: ما مزیت جادهای را از دست دادهایم. اگر قرار است اتفاقی بیفتد باید یک شوک ایجاد کنیم. با 24 ارگانی که در حملونقل جادهای ما مداخله میکنند کاری نمیتوانیم بکنیم . تنها راه نجات ترانزیت ما در شرایط فعلی ریل است. تا بعد فرصت داشته باشیم بنشینیم و فکر کنیم که چه باید بکنیم.
او با اشاره به مشکلاتی که قوانین و ساختارهای فعلی در مسیر توسعه ترانزیت ایجاد شده است گفت: برای مثال برای عبور کالاهای آتشبازی باید تقریبا همارزش قیمت کالا به یک وزارتخانه خاص هزینه شود تا اجازه عبور از ایران را صادر کنند. اینها در کنار مسائل گمرک و عوارض و بقیه چیزهاست. فقط برای گرفتن یک برگ کاغذ که همان مجوز عبور است باید به اندازه کل ارزش بار پرداخت شود. کدام عقل سلیم میپذیرد که چنین فضای حملونقلی را از قلمرو سرزمینی ایران تجربه و اجرا کند.
پلمه تاکید کرد: برخی از دوستان از احتمال قریبالوقوع از دست دادن ظرفیتهای جادهای گفتند. اما من میخواهم بگویم این اتفاق افتاده است. اتصال ریلی چین به افغانستان از یک سال پیش شروع شده است. اتصال ریلی چین به قرقیزستان 10 و به قزاقستان 15 سال پیش انجام شده است.
سرور گرامی، جناب آقای پل مه
دبیر محترم نخستین نهاد تخصصی و صنفی کشتیرانی و خدمات وابسته کشور
با درود بی پایان،
هر گونه که به ریشه های عدم توسعه یافتگی مناسب و متناسب با مزیت ها نسبی بنادر و صنعت کشتیرانی کشور نگاه کنیم و در هر مدل اقتصادی و مدیریتی آ ن را بررسی کنیم در کنار بسیاری از نارسایی ها در حوزه دیپلماسی منطقه ای و فرامنطقه ای نظام،کمبود و بعضا خلاء نیروی متخصص با انگیزه و کارآمد در حوزه های تصمیم سازی و تصمیم گیری همیشه امری مشهود بوده است و طرفه آنکه جاکمیتی که در پاسخ به این معضل دچار لکنت جدی است نسبت به بازنگری شیوه مدیریت خود نیز زحمت تغییر نمی دهد.
به محض روشن شدن این مسئله سوال پیش می آید که آیا امیدی به رفع سریع این معضل هست؟ پاسخ بنده و بسیاری از هم وطنان عزیزمان به این پرسش " نه " است. دلیل آن در ساختار معیوب صرفا ایدئولوژیک مدیریت کلان کشور قرار دارد. همیشه یک فضایی غالب بوه و هست که منجر به گسست بین جامعه هدفمند و پویای چاره جو و عملگرا شده که محصول آن سکوت،دلسردی و بی تفاوتی متخصصینی بوده که نهایتا راهی بجز کناره گیری و یا فعالیت یک بخش کوچک را بدنبال داشته است.
همگان اذعان دارند که آلیاژ غالب و دامینانت جامعه مدیران نظام و شیوه گزینش آنان، خواص و فکت هایی را در معرض قضاوت مردم ایران و حتی تحلیل گران بین المللی قرارداده که بر اساس آن امکان تغییرات را اندک و الیته کم تاثیر می بینند! واقعا چگونه به این نقطه رسیده ایم که مردم و حتی نظام به یک بی تفاوتی در برابر عملکرد عده ای در یک جامعه که می بایست دارای حقوقی برابر باشند رسیده اند!؟ این عده دارای مختصاتی هستند که به رغم ناکارآمدی و به هرز دادن منافع و منابع کشور ،بی انضباطی و زد و بندهای سیاسی، فساد اقتصادی و از مهم تر از همه نامربوط بودن به آن حوزه را قرارداده است به توسعه فردی و بهره مندی نامتوازن و نابرابر از فرصت ها ادامه می دهند. اگر اینطور نیست، اگر ما مسیری درست را آمده ایم ،اگر جامعه مدیران کشور جای دفاعی برای این نوع نگرش در اداره امور برای خود و هم پالگی هایشان گذاشته اند چرا به یک سردرگمی در مدیریت کلان و گسست و ناامیدی شدید کم سابقه بین مردم و حاکمیت افتاده ایم. شاهد این قضاوت، کوچ قریب 10% از جمعیت یک جامعه با این وسعت منابع به خارج از کشور در چند دهه اخیر به هر گونه ای قانونی و حتی غیرقانونی است. این عارضه فراگیر گویی تبدیل به یک اپیدمی نه تنها در مردم بلکه در فرزندان خواص است.
اهمیت اینکه به دنبال راه حل سریع و شوک برای درمان ترانزیت معیوب و معلول کشور باشیم بر همگان روشن است ولی برای بنده دور از واقعیت به نظر می رسد چرا که زمینه این حرکت ها و تصمیمات فراهم نیست. مگر آنکه به گونه ای صرفا برای داشتن ترانزیت استاندارد تمامی و یا بخش بزرگی از مناقع و محصول توسعه این بخش را در اختیار شرکت های خارجی قرار دهیم. ریشه ی عدم مشارکت سالم و موثر بیش از آنکه اقتصادی باشید سیاسی و اجتماعی است!!!
یکی از اصلیترین مولفههای بلوغ عقلانی و مدیریتی در سطح اجتماعی، «توانایی گفتوگو» و مهیا بودن بستر آزاد و مناسب این مولفه است. در واقع معتقدم بدون فراهم شدن این توانایی در یک جامعه، آرزوی توسعه آرزویی محال است.این مولفه از الزامات قرارگیری یک جامعه در آستانهای توسعه است. وقتی به این شرایط نگاه میکنیم درمییابیم که همه آنها نیازمند وجود یک بستر مناسب و گسترده در جامعه است و آن خفظ رابطه گفتگو بین جامعه با حاکمیت است. این مسیر به دلایل الزامات ایدئولوژیکی سال هاست که یک طرفه شده است.
محمد وافری
مدرس دانشگاه دریایی هلند