جنگ بنادر
اهمیت چابهار برای آینده اقتصاد و سرمایهگذاری در ایران بر کسی پوشیده نیست اما این شهر و بندر مشهور آن تنها پایگاه تجاری و سرمایهگذاری در آبهای جنوب ایران به شمار نمیروند. بهعبارت دیگر، چابهار بخشی از مجموعه بزرگ شهرهای ساحلی و بنادر تجاری است که رقابت نانوشته و البته سختی میان آنها برای نقشآفرینی در اقتصاد دهههای آینده خاورمیانه و جهان در جریان است.
اهمیت چابهار برای آینده اقتصاد و سرمایهگذاری در ایران بر کسی پوشیده نیست اما این شهر و بندر مشهور آن تنها پایگاه تجاری و سرمایهگذاری در آبهای جنوب ایران به شمار نمیروند. بهعبارت دیگر، چابهار بخشی از مجموعه بزرگ شهرهای ساحلی و بنادر تجاری است که رقابت نانوشته و البته سختی میان آنها برای نقشآفرینی در اقتصاد دهههای آینده خاورمیانه و جهان در جریان است.
به گزارش تیننیوز به نقل از روزنامه همشهری، با درک این رقابت، فهم بسیاری از تحولات سیاسی و نظامی خاورمیانه آسانتر خواهد شد؛ رقابتی که پایه و اساس آن، ترانزیت کالا و تلاش قدرتهای اقتصادی برای سیطره بر بازارهای مصرفکننده در جهان است.
سرمایهگذاری چین در گوادر
در سایه تحرکات گسترده امارات، بندر گوادر در جنوب پاکستان با حمایتهای چین و قطر به سرعت در مسیر توسعه قرار دارد؛ توسعهای که شامل مدرنیزاسیون شهر گوادر، ساخت خطآهن بیش از 2700کیلومتر از چین و البته توسعه چشمگیر بندر میشود. گوادر به نقطه استراتژیکی برای اشتراک منافع چین، پاکستان و قطر تبدیل شده است. از دید چین، گوادر و بندر آن، دروازه دریایی جاده ابریشم بهحساب میآید. از سوی دیگر پاکستان این سرمایهگذاری بزرگ را فرصتی مهم برای تقویت وضعیت اقتصاد خود در مقابل رقیب تاریخیاش یعنی هند میداند. تمام اینها در حالی است که توسعه بندر گوادر بهمعنای خروج تجارت دریایی منطقه از انحصار امارات است و این دقیقا همان چیزی است که قطر میخواهد. اهمیت بندر گوادر و حفظ امنیت آن برای پکن به اندازهای است که به موازات آغاز توسعه آن، چین یک پایگاه نظامی در جیبوتی تاسیس کرده است.
سرمایهگذاری هند در چابهار
نام ایران و چابهار نیز در کنار سایر رقبای قدرتمند بهعنوان یکی از گزینههای مهم برای آینده ترانزیت کالا در خاورمیانه مطرح است. در مقابل سرمایهگذاریهای گسترده آمریکا و اسرائیل در بنادر دبی و همچنین سرمایهگذاری چین در پاکستان، ایران موفق شده سرمایهگذاری قابل توجه هند برای توسعه بندر چابهار را جذب کند؛ سرمایهگذاری که از تحریمهای جدید آمریکا نیز معاف شد. حضور ایران در این منطقه البته محدود به چابهار نیست. واشنگتنپست سال 2016در گزارشی، سیطره جنبش انصارالله بر بخشهای غربی یمن ازجمله بندر حدیده را دستاوردی مهم برای آینده اقتصاد ایران ارزیابی کرد؛ دستاوردی که برای عربستان و امارات بسیار گران تمامشده است.
عدن و جنوب یمن
شرکت بنادر دبی با هدف دسترسی بیشتر به آبهای آزاد در سال 2008 قراردادی 100ساله با دولت وقت یمن برای مدیریت بندر عدن منعقد کرد. اما کار به اینجا ختم نشد و جنگ 4ساله یمن امارات را در موقعیت بیسابقهای قرار داد؛ بهگونهای که اکنون این شیخنشین عربی عملا بر استانهای جنوبی یمن سیطره دارد و حتی به دولت منصور هادی (متحد عربستان) اجازه فعالیت آزادانه در این مناطق را نمیدهد. از سوی دیگر مجمع الجزایر سقطری که بهدلیل اشراف بر تنگه بابالمندب از موقعیت استراتژیکی برخوردار است نیز عملا به اشغال امارات درآمده است. بسیاری معتقدند نقشآفرینی ویژه امارات در جنگ یمن از ابتدا با هدف سیطره بر سواحل جنوب یمن بود؛ این در حالی است که تحرکات غیررسمی نیز از سوی این کشور برای دست اندازی به بخشی از سواحل عمان دیده شده؛ تحرکاتی که البته با پاسخ تند دستگاههای امنیتی مسقط روبهرو شده است.
تلاش ترکیه برای ورود در دریای سرخ
ترکیه نیز بهرغم فاصله جغرافیایی چشمگیر با توجه به اهمیت اقتصادی این منطقه تلاش کرده در معادلات آن حضور داشته باشد؛ حضوری که نقطه آغاز آن به قرارداد ترکیه با سومالی برای بازسازی و مدیریت بندر موگادیشو در سال 2016برمیگردد. از سوی دیگر در جریان سفر سال گذشته رجب طیب اردوغان به سودان قرارداد مهمی میان 2 کشور برای اجاره جزیره سواکن به دولت ترکیه منعقد شد؛ جزیرهای که بهنظر میرسد قرار است محل احداث یک پایگاه نظامی ترکیه باشد. براساس روش متعارف دولت ترکیه، بخش عمده این نفوذ با استفاده از ظرفیتهای تاریخی عصر عثمانی صورت میگیرد؛ برای مثال جزیره سواکن در گذشته پایگاه نظامی عثمانیها در دریای سرخ بوده است.
امارات و امپراطوری بنادر دبی
امارات با تکیه بر شرکت بینالمللی «بنادر دبی» یکی از مهمترین بازیگران این صحنه به شمار میآید؛ شرکتی که هماکنون اداره نزدیک به 80 بندر بینالمللی را در اختیار دارد. ازجمله این بنادر، بندر جبل علی دبی است؛ بندری که تا این لحظه تجاریترین بندر خاورمیانه بهحساب میآید و نقش بسیار مهمی در توسعه اقتصاد امارات داشته است اما روند تحولات در سوی دیگر خلیجفارس نشان میدهد عمر نقشآفرینی انحصاری جبل علی در زمانی نه چندان دور به پایان خواهد رسید؛ امری که امارات را وادار به تحرکات سیاسی-نظامی بیسابقهای برای حفظ جایگاه اقتصادیاش کرده است.
پایگاههای نظامی رژیم اسرائیل در دریای سرخ
شاید در نگاه اول جای اسرائیل در این صحنه خالی بهنظر برسد؛ بهویژه آنکه بخش مهمی از توسعه تجارت دریایی این رژیم بهصورت غیرمستقیم و از طریق سرمایهگذاری در شرکت بنادر دبی صورت میگیرد. اما این تمام ماجرا نیست، بزرگترین پایگاه دریایی اسرائیل در خارج از سرزمینهای اشغالی دقیقا در همین منطقه، یعنی مجمعالجزایر دهلک متعلق به اریتره تاسیس شده است. از سوی دیگر، اسرائیل در جزایر حالب و فاطمه جیبوتی نیز پایگاه هوایی در اختیار دارد.
امارات در دریای سرخ
ماجرای امارات محدود به سواحل شبهجزیره العرب نیست و ساحل آفریقا در دریای سرخ را نیز در برمیگیرد. بر این اساس، امارات طی یک دهه گذشته قراردادهای جداگانهای را با جمهوری سومالی، اریتره و جیبوتی برای کنترل بنادر بینالمللی این کشورها و همچنین اجاره برخی جزایر آنها منعقد کرده است. ازجمله این بنادر میتوان به عصب در اریتره، بربره در جمهوری سومالی و دوراله در جیبوتی اشاره کرد. اکونومیست سال گذشته در گزارش مفصلی با اشاره به قراردادهای بنادر دبی در ساحل آفریقا نوشت: امارات بهدنبال سیطره بر مسیر تجارت دریایی در خاورمیانه طی دهههای آینده است. تمام اینها در حالی است که در پی سقوط نظام مرسی در مصر با حمایت امارات، این شیخنشین عربی موفق شده نزدیک به نیمی از سهام کانال سوئز را نیز خریداری کند؛ امری که با توجه به موقعیت بینظیر کانال سوئز در تجارت دریایی بسیار معنادار است.