بازدید سایت : ۴۱۴۷۴

برای سرمایه‌گذاران در بخش معدن فرش قرمز پهن می‌کنیم

برای سرمایه‌گذاران در بخش معدن فرش قرمز پهن می‌کنیم
|

وبلاگ تین نیوز | مهدی کرباسیان از مدیران با تجربه دولتی است که طی 35 سال گذشته سابقه مدیرعاملی سازمان تامین اجتماعی، معاونت وزیر اقتصاد و دارایی و معاونت وزیر نفت در امور بازرگانی، مدیریت بازرگانی شرکت ملی نفت ایران، عضویت هیات رییسه صندوق اوپک در وین و ریاست کل گمرک را در کارنامه کاری خود داشته است. اما شهریور ماه سال گذشته بود که او بر کرسی بزرگ‌ترین هلدینگ معدنی بخش دولتی تکیه زد. وی ایمیدرو را در حالی تحویل گرفت که عزل و نصب‌های پیاپی مدیران این سازمان توسعه‌ای و واگذاری شرکت‌های تابعه آن به سازمان تامین اجتماعی، سوالات بسیاری را در مورد عملکرد و کارایی آن ایجاد کرده بود. اکنون پس از یکسال از استقرار او بر سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران، از وی در مورد مشکلات و راهکارهای حوزه معدن پرسیده‌ایم. 

چرا بخش معدن ایران باوجود داشتن ذخایر متنوع و فراوان، هیچ‌گاه نتوانسته به جایگاه خود در اقتصاد کشور دست یابد. تحلیل شما از این توسعه نیافتگی تاریخی چیست؟
بله، همان‌طور که اشاره کردید، پتانسیل معدنی ایران بسیار بالاست. یکی از محاسن کشور ما تنوع ماده معدنی آن است و از جدول مندلیف نزدیک به 70 ماده معدنی را در کشور داریم. از این تعداد تنها روی 10 تا 15 عنصر به‌صورت جدی در ایران کار اکتشافی انجام شده و این در حالی است که روی همین عناصر هم اکتشافات سطحی انجام شده است. عمدتا ذخایر سنگ آهن، مس، سرب، روی و تا حدی بوکسیت و طلا به‌صورت گسترده اکتشاف شده است، اما سرمایه‌گذاری گسترده روی اکتشاف سایر عناصر صورت نگرفته است. یکی از دلایل مغفول ماندن بخش معدن در کشور و عدم سرمایه‌گذاری کافی در این حوزه، وجود ذخایر عظیم نفت بوده است. بخش معدن همواره در زیر سایه نفت و اخیرا گاز قرار گرفته و با توجه به دولتی بودن ساختار اقتصاد کشور و وابستگی آن به درآمدهای نفتی، تحرک و پویایی کافی در بخش معدن ایجاد نشده است. یکی دیگر از دلایل عدم سرمایه‌گذاری در حوزه معدن و بویژه بخش اکتشاف، ریسک بالای سرمایه‌گذاری است که موجب شده تا بخش معدنی جذابیت خود را در مقایسه با سایر بازارهای سرمایه‌گذاری از دست بدهد. در حالی که نرخ سود بانکی در کشور به 28 تا 30 درصد می‌رسد، سرمایه بخش خصوصی به سمت این بخش جذب نمی‌شود. دولت نیز طی 8 تا 10 سال گذشته عملا خود را از حوزه اکتشاف معادن، معدنکاری و صنایع معدنی بزرگ کنار کشیده و بخش خصوصی نتوانسته جای خالی دولت را طی این سال‌ها پرکند. 

اما به گفته وزارتخانه طی 10 سال اخیر، بیش از 26 هزار میلیارد تومان در حوزه معدن و صنایع معدنی خصوصی‌سازی صورت گرفته است. تعدادی از بزرگ‌ترین شرکت‌های بورس کشور، شرکت‌های معدنی خصوصی هستند.
بله، این درست است. اما واگذاری 21 هزار میلیارد تومان در قالب رد دیون توسط دولت در یک نشست و برخاست و واگذاری آن به نهادهای غیر تخصصی، خصوصی‌سازی نیست. بیشتر این خصوصی‌سازی عملا به بنگاه‌های شبه دولتی داده شده و خصوصی‌سازی واقعی صورت نگرفته است؛ به نظر من خصوصی‌سازی صنایع معدنی کشور طرح خیلی موفقی نبوده و در اکثر موارد نتوانسته گرهی از کار حوزه معدن و صنایع معدنی باز کند. چون در سیستم دولت با همه کندی و بوروکراسی حاکم بر آن یک نظارت حداقلی و ضابطه‌ای وجود داشت که در خصولتی‌های مالک این صنایع گاها دیده نمی‌شود بعضا سلیقه‌ها جایگزین تجربه و تخصص شده و انتصابات و سیاستگذاری‌ها به دست گروهی می‌افتد که نه مانند شرکت‌های خصوصی منافع شخصی در اداره آن صنعت دارند و نه به دانش اداره آن صنعت مسلط هستند و نه نظارت کافی بر عملکردشان وجود دارد. تمام اینها باعث می‌شود که بعضا تصمیمات سیاسی و غیر کارشناسی اتخاذ شود. این موارد عملا باعث شده توسعه در این بخش در مسیر اهداف استراتژیک و کلان کشور قرار نگیرد. شما اگر عملکرد خصولتی‌های بزرگ را ارزیابی کنید، می بینید اکثرا فعالیت توسعه‌ای بزرگی را شروع نکرده‌اند. شاید بعضی از این شرکت‌ها در زمینه صنایع معدنی فعالیت‌های جدیدی داشته اند، اما در حوزه معدن می‌توان گفت که کار بزرگی از طرف بخش خصوصی انجام نشده است و عملا نتوانسته این شکاف عدم حضور دولت را پر کند. 

در واقع شما هیچ ارزیابی مثبتی از آنچه دستاورد وزارت صنعت، معدن و تجارت در خصوصی‌سازی 26 هزار میلیارد تومان صنایع و معادن دولتی نامیده می‌شود، ندارید؟
چرا، قطعا این حجم خصوصی‌سازی دستاورد نیز داشته است. اینکه تعدادی از واحدهای واگذار شده از مقررات دولتی جدا شده و لذا چالاک‌تر شده و بهره‌وری‌شان افزایش یافته است، قابل کتمان نیست. این صنایع از بوروکراسی دیوان محاسبات، بازرسی و آیین نامه‌های معاملاتی که دولت دارد و بعضی از آنها گاها یک مزایده و مناقصه را تا یکسال به تاخیر می‌اندازد، رها شده‌اند و فعال‌تر عمل می‌کنند. امکان جذب نیروی کارآمد در آنها فراهم‌تر است. اما معتقدم در فرآیند خصوصی‌سازی در حوزه معدن افراط شده است. افراط و تفریط در هر کاری اشتباه است. 

راهکار شما برای حل معضلاتی که در حوزه معدن وجود دارد، چیست؟ چگونه می‌توان سهم معدن در اقتصاد کشور را افزایش داد؟
من معتقدم در حوزه معدن و صنایع معدنی ما نسبت به سایر کشورها عقب افتاده‌ایم. در حال حاضر سهم معدن و صنایع معدنی در تولید ناخالص داخلی 5‌درصد تا 6‌درصد تخمین زده می‌شود، این در حالی است که در بعضی از کشورهای معدنی این مقدار تا 16 درصد می‌رسد. با توجه به ظرفیت‌هایی که بخش معدن در تولید وایجاد اشتغال دارد، سرمایه‌گذاری کلان در این زمینه اولویت دارد. در حوزه معدن باید کار جهشی توسط دولت صورت بگیرد تا جایگاه آن در تولید ناخالص داخلی افزایش یابد. اما اگر توسعه معادن همراه با توسعه صنایع معدنی پایین دست آن نباشد، در بهترین حالت به سمت خام فروشی رفته‌ایم. 

اما توسعه صنایع معدنی نیاز به سرمایه‌گذاری زیادی دارد و به تنهایی از عهده دولت برنمی‌آید. آیا ادامه روند خصوصی‌سازی، با تمام نقدهایی که بر نارسایی‌های آن ایراد کرده اید، نمی‌تواند یک راهکار برای ایجاد رشد جهشی در بخش معدن باشد؟ آیا ورود تمام قد ایمیدرو در طرح‌های توسعه‌ای موجب بزرگ شدن دولت و حرکت در جهت عکس خصوصی‌سازی نیست؟
خیر، من باور ندارم که دولت باید بزرگ بشود. دولت چابک و کوچک، کارآمدتر است. دولت باید نقش راهبری و فرماندهی را ایفا کند. اما اعتقاد دارم وقتی بخش خصوصی توانمندی در کشور برای پروژه‌های بزرگ و ملی به تعداد کافی وجود ندارد؛ سیستم بانکی کارا که متصل به سیستم بانکی جهانی باشد و بتواند ورود سرمایه را در حجم بالا صورت دهد، وجود ندارد؛ در زمانی که تحریم و محدودیت جابه‌جایی پول داریم؛ کمبودهای زیرساخت داریم؛ دولت نمی‌تواند از نقش خود در توسعه اقتصاد سر باز زند. دولت باید از پروژه‌های بزرگ حمایت کند. دولت باید در حوزه اکتشاف که ریسک بالایی دارد، ورود کند. این بدیهی است. وقتی مطالعات مرحله مقدماتی اکتشاف توسط دولت انجام شد و سطح ریسک به کمتر از 50 درصد رسید، می‌تواند آن را به بخش خصوصی واقعی واگذار کند. به‌عنوان مثال در حوزه سنگ آهن ایمیدرو معدن 5 و معدن 6 گل گهر را به فراخوان سرمایه‌گذاری گذاشته است. ایمیدرو حاضر است معدن را 25 ساله به بخش خصوصی واگذار کند. حتی در بعضی از پروژه‌ها بخش خصوصی اعلام آمادگی کرده است تا با ایمیدرو مشارکت کند. 

در کدام حوزه معدن این مشارکت صورت گرفته است؟ اکتشاف، استخراج یا صنایع معدنی؟
در حوزه اکتشاف این کار به تنهایی توسط ایمیدرو آغاز شده است. برای امسال 100 هزار کیلومتر اکتشاف در نظر گرفته شده که تا این لحظه 80 هزار کیلومتر از آن شروع شده است. ولی از این به بعد آمادگی داریم که با شرکت‌های علاقه‌مند بخش خصوصی در این حوزه نیز مشارکت کنیم. شرکت مشترک با سهام اکثریت بخش خصوصی تشکیل بدهیم و از مرحله اکتشاف تا مرحله استخراج و بهره‌برداری پیش ببریم. 

این پیشنهاد در قالب همان طرح پهنه‌های وسیع اکتشافی وزارتخانه است؟
ایمیدرو در این طرح پیشتاز بود و خوشبختانه وزارتخانه نیز طرح فوق را ابلاغ نمود. به خاطر اینکه در حوزه اکتشاف سطح ریسک بالاست، ایمیدرو حاضر به مشارکت با بخش خصوصی جهت کاهش این ریسک است. در خیلی از جاهای دنیا کار اکتشافات بزرگ در حیطه وظایف دولت و به‌عنوان یک نقش حاکمیتی تصور می‌شود. البته از یک مرحله‌ای به بعد بخش خصوصی می‌تواند ورود کند. در حوزه استخراج و بهره‌برداری بخش خصوصی می‌تواند حضور پررنگ‌تری داشته باشد. اما به این معنی نیست که دولت این حوزه را کلا رها کند. خصوصا در مورد معادن بزرگ نمی‌توانیم رها کنیم. 

چرا امکان واگذاری این معادن وجود ندارد. 3000 معدن به‌صورت خصوصی اداره می‌شود؛ چرا در مورد واگذاری 15 معدن بزرگ دولتی اینقدر حساسیت وجود دارد؟
اولا در واگذاری این معادن و صنایع معدنی باید اهلیت رعایت شود و به شرکت‌های کار بلد سپرده شود. به شرکت‌هایی که در گذشته در این حوزه یا سرمایه‌گذاری کرده‌اند یا صنایع پایین دست این معادن را در اختیار دارند. ضمن اینکه من اعتقاد دارم در سرمایه‌گذاری‌های بزرگ دولت باید تا 20‌درصد حضور داشته باشد. ما کشوری در حال توسعه هستیم و نباید ژست کشورهای توسعه‌یافته را به خود بگیریم. نسخه کشورهای توسعه‌یافته را نمی‌توان برای ایران پیچید. الگوی اقتصادهای پیشرفته مثل آمریکا و ژاپن را نباید عینا به ایران بسط داد. هم فرهنگ اقتصادی حاکم بر ایران با آن کشورها متفاوت است و هم منابع مالی اش با آنها قابل مقایسه است. ما همواره باید یکسری از محدودیت‌ها را در واگذاری‌ها در نظر داشته باشیم. این مبنای اقتصاد مقاومتی است. 

یعنی شما با مدل واگذاری معادن بزرگ، مثل چادرملو، موافق نیستید. این شرکت در حال حاضر در بورس فعالیت می‌کند و شاخص‌های مالی و سود و زیان آن قابل رصد کردن است و سهامداران خرد و بزرگ بسیاری دارد.
شما بروید ترکیب سهامداران آن را بررسی کنید. سهامداران خرد این شرکت به 20‌درصد هم نمی‌رسد و اداره آن با سهامداران بزرگ است. بهترین مدل خصوصی‌سازی تبدیل شرکت‌های دولتی به سهامی عام و واگذاری آن در بورس است؛ در کنار آن می‌بایست قوانین قوی حمایت از حقوق مصرف‌کننده و جلوگیری از انحصار را ایجاد کرد که متاسفانه هر دوی این‌ها در کشور ما مغفول است. دادگاهی در آمریکا سه سال پیش شرکت مایکروسافت را به خاطر انحصار، چند صد میلیون دلار جریمه کرد، اما در ایران تا به حال دیده‌اید که سازمان حمایت از حقوق مصرف‌کننده یک شرکت را برای ایجاد انحصار جریمه کند؟ این شیوه که آگهی مزایده بگذاریم تا خصولتی‌های بزرگ، صنایع معدنی کشور را در اختیار بگیرند، خصوصی‌سازی واقعی نیست. 

شما به‌عنوان یک مدیر 35 ساله دولتی، با تمام نارسایی‌هایی که برشمردید، یکسال است که مسوولیت ساماندهی حوزه تحت مدیریت خود را به عهده گرفته‌اید. در حال حاضر با وجود قوانین و ساز و کارهای فعلی ایران، چگونه طرح‌های توسعه‌ای ایمیدرو را به پیش می‌برید. آیا برنامه خاصی برای مشارکت بخش خصوصی در این حوزه و خصوصی‌سازی 115 معدن بزرگ دولتی دارید؟
بله، ما با آسیب‌شناسی روند خصوصی‌سازی در گذشته، شیوه واگذاری‌ها را تغییر داده‌ایم و در حال واگذاری حدود 10 معدن بزرگ هستیم. در حال حاضر در ایمیدرو دو نوع واگذاری داریم. در صنایع معدنی عموما در واگذاری‌ها به‌صورت مشارکتی عمل کرده‌ایم. به‌عنوان مثال در حوزه معادن سنگ آهن سنگان، صنایع معدنی کنسانتره و گندله آنجا را به مشارکت گذاشته‌ایم و میزان سهام دولت در آنها کمتر از 50‌درصد خواهد بود. در واگذاری معادن عموما بهره‌برداری را به مزایده گذاشته‌ایم، برنده این مزایده می‌تواند در چهارچوب سیاست‌گذاری‌های کلان ایمیدرو سرمایه‌گذاری و بهره‌برداری کنند؛ حق انتفاع‌اش را به ایمیدرو می‌دهند و سودش را سرمایه‌گذار بخش خصوصی برای مدت طولانی می‌برد. 

اما این واگذاری‌ها را به همان خصولتی‌هایی می‌دهید که به عملکردشان نقدهای جدی داشته‌اید؟
چون سازوکار خصوصی‌سازی در قانون هنوز درست تعریف نشده است و بخش خصوصی قدرتمندی نداریم و خیلی از آنها درگیر معوقات بانکی هستند و نقدینگی کمی دارند و از فاینانس و منابع مالی خارجی نمی‌توانند استفاده کنند، ما در این فضا مجبور به تصمیم‌گیری و اجرای برنامه‌های خود هستیم. 

پس شما هم به جبر عملگرایی، دارید با خصولتی‌ها کنار می‌آیید.
بله، ما از هر کسی که پولش را بیاورد در بخش معدن و صنایع معدنی، استقبال می‌کنیم. مطالبی که من در ابتدای مصاحبه عرض کردم، بخش نظری بود که از دید یک کارشناس اقتصادی و مدیر باتجربه عرض می‌کردم؛ اما در حوزه تحت مسوولیت خودم در ایمیدرو از هر شرکتی که حاضر باشد در حوزه معدن سرمایه‌گذاری کند، چه ایرانی باشد چه خارجی، خصوصی باشد یا خصولتی، بنده با تمام قوا استقبال می‌کنم و برای همه آنها فرش قرمز پهن می‌کنم. چون معتقدم که هر چقدر هم در این حوزه سرمایه‌گذاری شود باز هم ما یک عقب ماندگی تاریخی داریم. 

فکر می‌کنید چقدر با این تحریم‌ها و موانع پیش رو در جذب سرمایه در حوزه صنایع معدنی موفق بوده‌اید؟
ما تا حد بسیار زیادی موفق بوده‌ایم. 

می توانید دستاوردهای ایمیدرو را به‌صورت کمی بیان کنید؟
بله، البته! در شهریورماه سال گذشته، میزان نقدینگی مورد نیاز برای اتمام 32 پروژه در دست اجرای ایمیدرو به 24 هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری جهت اتمام طرح‌ها نیاز داشته است. در حال حاضر که مشغول گفت وگو هستیم، این مقدار سرمایه به کمتر از 4 هزار میلیارد تومان کاهش یافته است. یعنی بیش از بیست هزار میلیارد تومان به بخش‌های غیر دولتی و خصوصی واگذار کرده‌ایم. از این لحاظ ما ادعا می‌کنیم که یکی از موفق ترین سازمان‌های دولت بوده‌ایم. 

بله، باید اذعان کرد در این مدت کوتاه دستاورد چشمگیری بوده است!
ما 7 طرح فولادی داشته‌ایم که تاکنون 65‌درصد از 5 طرح فولادی را با بخش خصوصی مشارکت کرده‌ایم. 

واقعا! فکر می‌کردم هفت طرح فولادی به لحاظ سرمایه‌گذاری جذاب نیست و روی دست دولت مانده است؟
خیر، الان طرح فولاد سپیددشت را با مشارکت فولاد مبارکه به پیش می‌بریم. در فولاد نیریز با گروه غدیر و در طرح فولاد شادگان، با فولاد خوزستان مشارکت کرده‌ایم. در میانه با گروه بانک ملت و فولاد کویر و در بافق با بانک صنعت و معدن و گروه انتخاب مشارکت کرده‌ایم. تنها دو طرح فولاد سبزوار و قائنات باقی مانده که مذاکره برای مشارکت با بخش خصوصی در حال انجام است. به این شیوه ما از بار سرمایه‌گذاری دولت در این پروژه‌ها کاستیم و این طرح‌ها الان بدون مشکل مالی فعال شده‌اند. در حوزه سنگان سه کنسرسیوم بزرگ که ترکیبی از شرکت‌های داخلی و خارجی هستند وارد شده و آماده مشارکت در طرح‌های ایمیدرو هستند. 

پس با این حساب ایمیدرو موفق شده موانع سرمایه‌گذاری را از پیش رو بردارد به طوری که خارجی‌ها هم وارد عرصه شده‌اند و 20 هزار میلیارد از بار سرمایه‌گذاری دولت را برداشته‌اید. این واقعا دستاورد بزرگی است. اما شما در جایی اعلام کردید که ایمیدرو به 20 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری برای توسعه طرح‌های معدنی نیاز دارد و در فاز اول، تقاضای دریافت 5 میلیارد دلار از منابع توسعه ملی داشته‌اید. چرا ایمیدرو نیاز به این همه منابع مالی دارد؟
ما برای سرمایه‌گذاری‌های جدید هنوز هم اصرار به دریافت این منابع مالی داریم.
اما وقتی که ایمیدرو اینقدر در جذب منابع مالی از بخش خصوصی موفق بوده، چه نیازی به جذب منابع مالی صندوق توسعه دارد.
متاسفانه سرمایه‌گذاری‌های بزرگ در کشور مغفول مانده و بخش خصوصی داخلی قدرت کافی برای ورود به این عرصه را ندارد. در صنعت آلومینیوم نیاز به طرح‌های توسعه‌ای جدیدی داریم و بایستی ظرفیت تولید کشور را از 800 هزار تن به 2 میلیون تن افزایش دهیم. ایمیدرو درصدد مشارکت با شرکت‌های کویتی، هندی و داخلی در پروژه‌های بزرگ فولاد است. اکثر شرکت‌های خارجی بزرگ علاقه‌مند هستند که در طرح‌های بزرگ، ایمیدرو حتما مشارکت کند. ما نیازمند منابع مالی جهت مشارکت با این شرکت‌ها و جذب سرمایه آنها هستیم. 

شاید با یک حساب سر انگشتی، تحقق اهداف سند چشم‌انداز تنها در حوزه صنایع مس، آلومینیوم و فولاد نیاز به 30 میلیارد دلار سرمایه‌گذاری داشته باشد. آیا ایمیدرو می‌تواند یک تنه این اهداف را محقق کند و حجم عظیمی از منابع حیاتی صندوق توسعه را صرف طرح‌های توسعه‌ای خود کند؟ لااقل انتظار می‌رود مشارکت ایمیدرو در این پروژه‌ها حداقلی باشد.
بله، سهم ایمیدرو در این پروژه‌ها حداقلی است. به‌عنوان مثال برای تولید الکترود گرافیتی، شرکتی از مصرف‌کننده‌ها متشکل از فولاد خوزستان، فولاد مبارکه، چادرملو، فولاد خراسان و میدکو ایجاد شدند. سهم ایمیدرو در این مشارکت 5/17 درصد است. این پروژه به این صورت پس از سال‌ها اجرایی خواهد شد و در پایان اگر نیازی به ایمیدرو نباشد، سهم خود را واگذار می‌کند. 

آیا نیاز هست که در تمام طرح‌های توسعه صنایع معدنی دولت حضور داشته باشد.
ما اعتقاد به حضور دولت نداریم. دولت به شرکت‌های توسعه‌ای خود مانند ایمیدرو، ایدرو و پتروشیمی وام می‌دهد و این شرکت‌ها در جهت طرح‌های استراتژیک و اهداف کلان توسعه‌ای، سرمایه‌گذاری کنند. قانون به ما این اجازه را داده است که تا 49‌درصد بتوانیم در طرح‌های توسعه‌ای سرمایه‌گذاری کنیم. حتی کشوری مثل ژاپن و آمریکا سازمان توسعه‌ای دارد. چرا ما بخواهیم از آنها عقب‌تر بیفتیم. این همان مصداق تفریط است. ما درخواست کردیم این 5 میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی به‌صورت وام در اختیار ایمیدرو قرار بگیرد و پس از پایان طرح‌ها مجددا به صندوق توسعه ملی برخواهد گشت. 

اما آقای دکتر کرباسیان، شرایط بازپرداخت این وام خیلی منطقی نیست. گویا بعد از چهار سال تازه بازپرداخت وام به صندوق شروع خواهد شد! اگر همین اعتبارات به یک صندوقی، مثل صندوق بیمه سرمایه‌گذاری معادن برود و به‌صورت نظارت شده در اختیار بخش خصوصی قرار گیرد به مراتب با شرایط بازپرداخت بهتری به صندوق توسعه برخواهد گشت. به این ترتیب می‌توان آن جهش مورد نظر شما در حوزه صنایع معدنی توسط بخش خصوصی، با راهبری و هدایت شما و با کمک اعتبارات صندوق توسعه صورت گیرد.
قطعا این حرف، حرف درستی است. اما بخش خصوصی شما در پروژه‌های بسیار بزرگ به دو عامل کلیدی نیاز دارد. مورد اول ثبات مقررات در دولت و ایجاد فضای امن برای سرمایه‌گذار است که در همین بحث عوارض سنگ آهن دیدید که وجود ندارد و مورد مهمتر بعدی فرهنگ پذیرش سرمایه داران بزرگ است! آیا فکر می‌کنید اصلا در این کشور سرمایه دار خیلی بزرگ می‌توانیم داشته باشیم که بتواند سرمایه‌گذاری درازمدت انجام دهد؟ پذیرش این مساله تنها در حوزه دولت نیست و به قوای دیگر برمی‌گردد. 

گویا چون عرصه خالی مانده و باوجود اینکه می‌دانیم دولت معدنکار خوبی نیست، شما به‌عنوان یک مدیر عملگرا و با وجود ضعف‌های موجود، ایمیدرو را ناگزیر از ورود مستقیم به حوزه سرمایه‌گذاری طرح‌های معدنی می‌دانید؟ بسیار خب، اما شاید در کنار تمامی دغدغه‌های ایمیدرو در جهت جذب منابع مالی و راه‌اندازی طرح‌ها، انتظار می‌رفت قبل از اجرای طرح‌های توسعه‌ای به بازبینی نقشه راه و تدوین استراتژی توسعه صنایع معدنی بپردازید. شیوه توسعه از بالا توسط دولت در سال‌های گذشته منجر به عدم توازن چشمگیر در حوزه صنایع معدنی و بخصوص فولاد شده است. همان هفت طرح فولادی که در ابتدای بحث به آن اشاره کردید، از همین جنس هستند. فقدان استراتژی مشخص در حوزه صنایع معدنی گاها منجر به سرمایه‌گذاری‌های ناموفق دولت در طرح‌های توسعه‌ای بوده است؟ شما در جایی گفتید که استراتژی توسعه صنعت فولاد تا پایان شهریور ماه رونمایی می‌شود. اما پاییز در حال اتمام است و هنوز خبری از طرح جامع فولاد کشور نیست!
بله، شرکت فولاد تکنیک به‌عنوان مشاور شرکت ملی فولاد روی طرح جامع فولاد کار کرده است. این شرکت دو روز قبل گزارش خود را ارائه داد (مصاحبه در روز پنجشنبه مورخ 1393/8/22 انجام شده است). جلسه سه ساعته مفصلی بود و طرح جامع فولاد توسط تیم کارشناسی مجرب به دقت مورد بررسی قرار گرفت و نظرات به مشاور ارائه شد. من فکر می‌کنم با اعمال آخرین اصلاحات این گزارش تا 15 آذر رونمایی شود و طرح جامع فولاد به‌عنوان یکی از دستاوردهای ایمیدرو ارائه شود تا این دید را به دولت و سرمایه‌گذاران بدهد که کجاها باید سرمایه‌گذاری کرد و کجاها باید ترمز را کشید و با احتیاط حرکت کرد.
طبق مطالعات انجام شده در این سند عدم توازن در صنعت فولاد چشمگیر است. چه در بخش کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی و چه در بخش ذوب و نورد. البته ما تنها به این طرح محدود نشده ایم؛ ایمیدرو برای تهیه طرح جامع ذغال سنگ هم مناقصه‌ای برگزار کرده که در آن یک شرکت ایرانی-کانادایی- لهستانی برنده شده و در حال انجام آن است. 

پس ایمیدرو در کنار اجرای طرح‌های توسعه‌ای، در حال مطالعه و تدوین استراتژی و برنامه توسعه صنایع معدنی کشور نیز هست؟
بله، ما یکی از وظایف ایمیدرو به‌عنوان یک سازمان توسعه‌ای را در این می‌دانیم که در رابطه با تحقیق و پژوهش و آموزش سرمایه‌گذاری کند. برای اکتشاف، استخراج و صنایع معدنی کشور برنامه‌ریزی کند. البته این به معنای دخالت ایمیدرو نیست، به معنای حمایت و هدایت فعالان این حوزه در مشارکت و سرمایه‌گذاری است. 

به عنوان آخرین سوال در این طرح جامع رونمایی نشده صنعت فولاد، دستیابی به 55 میلیون تن فولاد هدف‌گذاری شده است. آیا طبق سند چشم‌انداز کشور باید به سمت ایجاد 55 میلیون تن ظرفیت تولید فولاد برود؟
بله، در گزارش فولاد تکنیک متاسفانه به صدور 71میلیون تن مجوز تولید فولاد اشاره شده است. وزارتخانه در یک تصمیم قاطعانه باید مجوز 71 میلیون تن را به زیر 60 میلیون تن کاهش دهد. مشاور فولاد تکنیک دستیابی به 52 میلیون تن فولاد را تا افق 1404 عملی ارزیابی کرده است. البته من شخصا اعتقاد دارم اگر بحث مذاکرات بین‌المللی به نتیجه برسد و بتوانیم منابع مالی خارجی را در این حوزه جذب کنیم، دستیابی به این هدف عملیاتی است. 

اما این میزان تولید فراتر از نیازهای بازار داخل است. با توجه به اینکه بازار صادراتی فولاد سال به سال کوچک‌تر می‌شود و رقابت در این عرصه بسیار فشرده است، آیا فولاد تولیدی ایران می‌تواند در مقابل رقبای قدرتمند بازارهای جهانی فولاد، شانسی برای تصاحب سهمی از بازار داشته باشد؟
بله، همه چیز در تولید خلاصه نمی‌شود، مصرف داخلی و صادرات هم جزو یکی از گلوگاه هاست و در طرح جامع همه اینها باید با هم دیده شود. آب، برق، گاز، راه‌آهن، منابع مالی و صادرات در کنار هم دیده خواهد شد. 

پس در این صورت اگر حتی بنا به فرمایش شما، ایجاد 52 میلیون تن ظرفیت فولاد عملیاتی هم باشد، چه تضمینی وجود دارد که مثل کارخانجات نورد با 30‌درصد ظرفیت کار نکند؟

من فکر می‌کنم همین‌قدر که این سوال در جامعه مطرح شده، نتیجه ورود ایمیدرو به تدوین طرح جامع فولاد در یکسال گذشته بوده و همین جای خوشبختی است.

ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.