◄ کمبود نقدینگی حالمان را گرفته است
امیدهایی که با روی کار آمدن دولت یازدهم درجهت توجه بیشتر به ارتقای نقش خطوط ریلی در حمل بار و مسافر به وجود آمده بود هنوز به بار ننشسته است.
امیدهایی که با روی کار آمدن دولت یازدهم درجهت توجه بیشتر به ارتقای نقش خطوط ریلی در حمل بار و مسافر به وجود آمده بود هنوز به بار ننشسته است. البته در بخش مسافری بهبودهایی در عملکرد شرکتهای دولتی و خصوصی مشاهده شده که بیشتر ناشی از بهرهبرداری بهتر از امکانات موجود است و نه افزایش توانمندیهای راهآهن. در بخش حمل بار اما گامی به جلو ننهادهایم و در مقایسه با باربری جادهای، حملکنندگان ریلی گامی نیز عقبتر رفتهاند. مشکل کجاست؟ به عقیده برخی کارشناسان مشکل اصلی کمبود نقدینگی است که نفس شرکتها را حبس کرده است. در این خصوص گفتوگویی با محمد ساطعی مدیرعامل شرکت ایرسوتر انجام دادیم. او ضمن برشمردن فهرستی از مشکلات راهکارهایی نیز برای رفع آنها ارائه داده است. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
در حال حاضر شاهد مشکلات عدیدهای در حوزه ریلی بهویژه در بخش منابع، سیاستگذاریها و قوانین هستیم. به نظر شما اساسیترین مشکلی که هماینک در بخش وجود دارد چیست؟
همانطوری که اشاره کردید مشکلات طی سال 95 در این حوزه کم نبوده ولی بخشی مشکلات عمومی است که در تمامی صنایع کشور مشاهده میشود که آنهم موضوع کمبود نقدینگی و رکود اقتصادی است که متأسفانه صنعت ریلی کشور هم درگیر آن است. اگرچه عملیات حملونقل ریلی در سال 95 نسبت به سال 94 رشد جزئی داشت ولی طبق پیشبینیها روند رشدی که طی سال 94 وجود داشت در سال 95 این روند را شاهد نبودیم. در سال 94 نسبت به سال 93 رشد بسیار خوبی در این بخش وجود داشت که اگر با همان سرعت پیش میرفت امروز شاهد رونق بیشتری در حملونقل ریلی بودیم؛ اما الآن رکودی که وجود دارد از صنعت فولاد ناشی میشود که به راهآهن منتقلشده و در حقیقت حملونقل ریلی در حوزه بار با مشکلات عدیدهای مواجه شده است. چراکه شرکتهای حملونقل ریلی واگنی و لکوموتیوی نتوانستهاند پول خود را از راهآهن دریافت کنند. به همین دلیل با مشکلاتی روبرو شدهاند؛ بنابراین باید برای مطالبات انباشته شده شرکتهای ریلی و بهویژه لکوموتیوی فکری بشود.
شما در این زمینه چه راهکارهایی را برای برونرفت از این وضعیت پیشنهاد میکنید؟
ما بهعنوان فعالان بخش ریلی کاملاً آگاه هستیم که راهآهن مشکل نقدینگی دارد ولی انتظار ما این است که این دوره گذر طوری سپری شود که بار مشکلات بهصورت مساوی بین همه تقسیم شود. مثلاً برخی شرکتهای خصوصی میتوانند مطالبات خود را 4 تا 5 ماه دریافت نکنند و به فعالیتشان ادامه دهند اما 7 ماه یا بیشتر دیگر امکانپذیر نیست. شاهد هستیم که اکثراً بدهیهای سررسید شده دارند و فعالیتهای خودشان را کاهش دادهاند و طرحهای سرمایهگذاری خود را نیز معلق کردهاند چون قادر به تأمین منابع مالی آن نیستند. درخواست و انتظاری که ما داریم به آن توجه شود این است که فکری برای تأمین مالی پروژههای مختلف شرکتهای لکوموتیو بشود.
چه روشهایی را در حال حاضر و در این شرایط پیشنهاد میدهید که موجب رونق کسبوکار حوزه ریلی در کشور بشود؟
توجه داشته باشید نمیتوانیم بخش ریلی را در اقتصاد کشور ایزوله کنیم بلکه اقتصاد کشور هم باید تکانی بخورد. البته به نظر میرسد آثاری از تحرک رؤیت میشود بهعنوان نمونه مقداری قیمت آهن و فولاد تغییر کرده و تقاضای آنها کمی بیشتر شده است. بههرحال امیدواریم اقتصاد کشور تا حدودی بارونق مواجه شود اما اگر این اتفاق روی ندهد، باید بازهم منتظر تزریق تسهیلات بانکی باشیم. در این زمینه راهآهن خودش اقدام کند یا شرایطی را ایجاد کند که این شرکتها بتوانند از سیستم بانکی کشور تا حدودی تأمین مالی بشوند. نکته مهمتر دیگر هم این است که در حال حاضر سرمایهگذاری در این بخش طی سال 95 تقریباً توقف کامل داشته و اگر بخواهیم سرمایهگذاری تأمین ناوگان که در برنامه درازمدت که به عهده بخش خصوصی گذاشتهشده را جدی بگیریم بهویژه در بخش لکوموتیو نیازمند کمک هستند. چراکه با وضعیت موجود که شرکتها قادر به دریافت مطالبات خود نیستند قادر به سرمایهگذاریهای جدید نیستند.
با توجه به اینکه مقرر بود از محل صرفهجویی سوختی که حمل ریل نسبت به حملونقل جادهای دارد بودجهای به بخش ریلی تزریق شود و حتی مصوباتی نیز در این زمینه صورت گرفت و مدیرعامل راهآهن هم همواره در گفتههایش بر آن تأکید دارد، آیا این مصوبه عملیاتی شد یا خیر؟
تا آنجایی که بنده اطلاع دارم به دلیل همین کمبود مشکلات مالی دولت آن تعهدات در قبال راهآهن صورت نگرفت و بخش مهمی از مشکلاتی که هماینک راهآهن با آن مواجه است ناشی از همین موضوع بود. البته رونق ترانزیت ممکن است اندک کمکی بکند اما در حال حاضر ما بیشتر حمل بار کشور را انجام میدهیم و متکی به آن هستیم.
گذشته از مشکلاتی که در کل حوزه ریلی شاهد هستیم و شما هم به آن اشاره داشتید در حوزه بار چه موانعی برای رونق بیشتر وجود دارد؟
اگر از صنعت فولاد بگذریم که آنها هم آن رشدی را که برنامهریزی کرده بودند نتوانستند ادامه دهند به خاطر همین مسائل رکود اقتصادی از نظر زنجیره حملونقل هم برای افزایش ظرفیت گپهایی در شبکه ریلی داریم البته باید تأکید کنم کارهای خوبی را راهآهن طی سال 94 و 95 صورت داده ازجمله دوخطه کردن برخی مسیرهای مهم یا کریدورهای باری بوده اما آنچه که نظر خیلی از شرکتهای خصوصی اگر به سمت خصوصی کردن بهرهبرداری از راهآهن برود که این کار خودش موجب ارتقای سیستم نرمافزاری هم خواهد شد.
همانطوری که میدانید در حال حاضر بخش واگن کاملاً خصوصی است، جذب بار هم خصوصی شده و در بخش لکوموتیو نیز حدود 35 درصد شبکه بار خصوصی است ولی بهرهبرداری همچنان دولتی مانده است یعنی سرمایههای بخش خصوصی در اختیار راهآهن قرار دارد تا راهآهن از این سرمایهها بهرهبرداری کند که این شیوه غلطی است یعنی در همه جای دنیا برعکس است طوری که سرمایهها را دولت میدهد و بهرهبرداری آن را به بخش خصوصی واگذار میکند. در این زمینه کارهایی هم صورت گرفته که یکی ایده قطار کامل است یعنی همهچیز آن خصوصی باشد تا انگیزه کامل بخش خصوصی برای جذب بار و درآمد بیشتر ایجاد شود و فکر میکنم اگر راهآهن هم در این زمینه حرکت کند و کریدورهای اصلی بار را به بخش خصوصی واگذار کند آنجا هم میتوان شاهد افزایش بیشتر در حمل بار و بهرهوری بالاتر باشیم که از این روش هم دولت با گرفتن حق دسترسی منتفع میشود و هم بخش خصوصی میتواند انگیزه و منافع بیشتری داشته باشد.
لطفاً مسیرهای اصلی بار در حوزه ریلی را نام ببرید و بفرمائید آیا اینکه راهآهن همواره اشاره میکند که حق دسترسی دریافت نمیکند تا چه حد واقعیت دارد؟
اینکه عنوان میشود حق دسترسی صفر است این برای بعضی از مسیرها است آنهم مسیرهایی که بار کم است و درآمدی وجود ندارد و راهآهن میخواهد جذب بار انجام دهد، آن مسیرها حق دسترسی ندارند ولی برای مسیرهای پربار حق دسترسی تعلق میگیرد زیرا درآمد راهآهن از همین دسترسی تأمین میشود. کریدورهای اصلی ریلی کشور در بخش بار کریدورهای حمل فولاد و معادن هستند مانند چادرملو – حسنآباد که بار سنگآهن کارخانهها فولاد را تأمین میکند و مسیری که برای کارخانه فولاد جنوب میرود همچنان کریدورهای اصلی هستند. اصولاً ماهیت کشور ایران اینگونه است که بارهای اصلی ریلی سنگآهن است که این نه قابل تغییر است و نه حتی نیاز به تغییر دارد. البته به نظر بنده این نقطه قوت است اما باید بر روی آن برنامهریزی اصولی صورت گیرد تا بار بیشتری حمل شود و حتی بتوان محصولات صنایع فولاد را حمل کرد یعنی بار دوطرفه باشد. تأکید میکنم راهآهن در این قیمت کارکرده و امیدواریم طرحهایی که ارائه دادهاند به ثمر برسد.
آیا این امکانپذیر است که دولت حمل برخی از بارها بهویژه کالاهای اساسی را به صاحبان کالا تکلیف کند که فقط از طریق ریل صورت گیرد؟
در گذشته خیلی دور هنگامیکه راهآهن را تأسیس کردند این قانون بوده و حتی مصوب هم بوده که اگر در مسیری که راهآهن وجود دارد و بار از یک حدی بالاتر است حتماً از طریق ریل حمل شود اما درجایی که اقتصاد آزاد وجود دارد نمیتوان افراد را برای حمل بار اجبار کرد بلکه باید مشوقهایی برای این موضوع در نظر بگیرند. هرچند راهآهن هم بایستی ظرفیتهای لازم را ایجاد کند تا بتواند نرخ ریل را با جاده رقابتی کند تا جذب بار در این بخش صورت بگیرد.