چرا پایتختنشینان به اصلاحطلبان بیش از اصولگرایان اقبال نشان میدهند؟
انتخابات برگزار شده از سال 92 به بعد به گونهای پیش رفته است که در آن حمایت و اعتماد مردم تهران به جریان اصلاحطلبی کشور زبانزد خاص و عام شده است.
به گزارش روزنامه ابتکار، این اقبال عمومی پایتخت به گونهای بوده که جریان رقیب نتوانست عصبانیت خود را پنهان کند. به گونهای که اگر زمانی تهران امالقرای اسلام بود و پیشتاز در انقلابات مردمی بود، اما این بار متهم به عناوین دیگری شد؛ نمونه بارز اتهاماتی که در حق شهروندان تهران به کار بردند، «مردم کوفه» بود. تحلیلگران سیاسی معتقدند که شهر تهران هر بار که در مسیر یک انتخاب آزاد و دموکراتیک قرار گرفته است، انتخاب آگاهانه خود را انجام داده است. در این گزارش به دنبال آن هستیم که بررسی کنیم چرا مردم تهران در چند انتخابات برگزار شده تا این اندازه به جریان اصلاحات وفادارند و مطالبات خود را در این مسیر میبینند.
در چند ساله اخیر کلانشهر تهران بواسطه رویگردانی از جریان اصولگرایی با اتهامات زیادی از سوی سیاسیون این جریان مواجه شده است؛ برخی از این سیاسیون این شائبه را به اذهان متبادر کردهاند که تهرانیها افرادی هستند که سعی در فراموش کردن هویت ایرانی و اسلامی دارند و تنها هدف زندگی خود را پیشرفت اقتصادی و دستیابی به امکانات رفاهی میدانند، و به این واسطه در انتخابات به جریانی روی آوردهاند که گفتمان سازش با غرب را انتخاب کرده است. این نوع نگاه به مردم تهران زمانی در عرصه عمومی ایران ـ از جانب اصولگرایان - مطرح شد که بعد از اعلام نتایج انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی، فضایی جدید در افکار عمومی شکل گرفت که هر 30 نفر کاندیدای اصلاحطلبان به مجلس راه یافتند.
بعد از این اتفاق مهم عدهای مردم تهران را به بیبصیرتی، غیرانقلابی و بعضاً با الفاظی شبیه «کوفیان قرن 21» متهم کردند. در انتخابات دیگر نیز این مسیر تداوم پیدا کرد و مردم تهران هم به بدنه اصلاحطلبان اعتماد کردند.
ذائقه سیاسی متفاوت تهران
بدون تردید مردم تهران در طول تاریخ قبل و بعد از انقلاب نقش بسزایی در روند تحولات مهم کشور داشتهاند. اگر انقلاب مشروطیت را به عنوان مبانی تجدد و آزادیخواهی مردم ایران در نظر بگیریم، نمیتوان از نقش مهم تهران در این برهه از تاریخ معاصر کشور عدول و عبور کرد. روی این اصل این پرسش را باید مطرح کرد که چرا رای مردم تهران با دیگر نقاط کشور از لحاظ ذائقه سیاسی ـ در کارزارهای سیاسی ـ
تا این حد تفاوت دارد؟ به گونهای که کلانشهرهای دیگر نیز از آن الگوبرداری میکنند. در انتخابات اخیر شوراهای شهر، کلانشهرهای دیگر هم اقبال کمنظیری به نامزدهای اصلاحطلب نشان دادهاند. شهروندانی که چند سال است در تهران زندگی کردهاند تصدیق میکنند که اکثریت جمعیت تهران از شهرستانیهای مهاجرتشکیل شده است. حال باید دید که این جمعیت زیاد مهاجر، چرا و با چه هدفی تهران را برای زندگی انتخاب کردهاند. در واقع شهروندان مهاجر هم در کنار خود تهرانیها در پدیده اقبال به بدنه اصلاحطلبان سهیم هستند. مشخص است که هزینه زندگی در تهران چندین برابر در یک شهرستان است.
از کرایه خانه و قیمتهای اجناس گرفته تا کرایه تاکسی و ... اما با این حال چه چیزی باعث میشود که یک فردی که در شهرستانی به دنیا آمده، حاضر است تمامی اقوام خود را رها کند و به شهر پر هزینه تهران بیاید؟ شاید برخی اشتغال و تحصیل را دو عامل اصلی مهاجرت میدانند، اما با نگاهی جامعتر در مییابیم که اکثرمهاجرتها از سوی افرادی صورت گرفته است که رفاه نسبی در شهرستان خود داشتهاند و آمدن به تهران را نوعی پیشرفت و ترقی تلقی میکنند. این حس ناشی از تغییر رفتاری است که توسط رسانهها شکل گرفته است. روانشناسان معتقدند افرادی که به اصالت و هویت خانوادگی و سنتی پایبند هستند، کمتر به حس خود کمبینی دچار میشوند. بر همین اساس افرادی که به فضای موجود در شهرستان خود راضی نبودند، برای رسیدن به آرمان شهر فرضی خود و رفاه بیشتر، به تهران آمدند تا بلکه به سبک زندگی متفاوت نزدیکتر شوند.
دوگانه سیاستورزی اصلاحطلبی و اصولگرایی
انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری فارغ از اختلاف و هیاهوهای سیاسی، اصل ماجرا بر سر دو دیدگاه را مشخص کرد؛ دیدگاه اول این اعتقاد را دارد که مسیر پیشرفت و توسعه تنها به واسطه تعامل با جهان صورت میگیرد. طبیعی است که این نوع دیدگاه نشات گرفته از تفکر اصلاحطلبی است. دیدگاه دوم که در تقابل با دیدگاه نخست است، معتقد است که مسیر پیشرفت و عدالت اجتماعی تنها با ایستادگی و اقتصاد درونزا صورت میگیرد. این نوع رویکرد به سیاست را اردوگاه اصولگرایان نمایندگی میکند. با توجه به این دو دیدگاه، افرادی که سعی دارند مسیر متفاوتی از سبک زندگی را در تعامل با دنیا و براساس مناسبات جهانی روز بپیمایند، دل در گرو اردوگاه اصلاحطلبان دارند و به آنان اعتماد کردهاند. در مقابل این دیدگاه، مشی دیگری است که سیاست را در استکبارستیزی میبیند و تحریم و شرایط سخت آن را به عنوان فرصت میداند.
جمعیت اصلاحطلبی تهران از اصولگرایان بیشتر است
مصطفی ایزدی تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با «ابتکار» با اشاره به اقبال عمومی مردم تهران در چند انتخابات اخیر به بدنه اصلاحطلبان، گفت: بعد از انتخابات سال 92 که دولت محمود احمدینژاد از عرصه سیاست کنار رفت و روحانی در انتخابات همان سال سکان هدایت دولت را بر عهده گرفت، چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی دوره دهم و چه در اسفند 92 مردم به اصلاحطلبان اقبال نشان دادند. البته واقعیت امر این است که شاید نزدیک به دو دهه باشد که جمعیت اصلاحطلبی ایران و خاصه تهران بیشتر از جمعیت اصولگرایی آن است. اما اصلاحطلبان در بازه زمانی به انزوا کشیده شدند و به علتهای مختلفی فرصت بروز و ظهور نمییافتند. تا اینکه انتخابات سال 92 فرا رسید و جریان اصلاحطلبی توانست با یک استراتژی درست بار دیگر به عرصه بازگردد. تداوم این راه در انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز در سال جاری تکرار شد.
این فعال سیاسی اصلاحطلبی اقبال مردم تهران به اصلاحطلبان را منوط به دو نوع رویکرد متفاوت نسبت به دو جریان اصلی کشور دانست و افزود: نخست اینکه مردم از جریان اصولگرایی زده شدند و تاثیرات منفی که در هشت ساله ریاستجمهوری احمدینژاد بر کشور وارد شد، به گونهای که مردم هم از نظر اقتصادی متضرر شدند و هم به لحاظ سیاسی رنجیده خاطر شدند. نکته دوم اعتمادی است که مردم به سران اصلاحات دارند. صداقت و مظلومیت سران اصلاحات در کنار پاکدستی آنها هم مزدید بر علت است. این مسئله در جذب مردم به سمت آنها بسیار تاثیرگذار بوده است.
وی ورود برخی از افراد تاثیرگذار از جریان اصولگرا را در مسئله اقبال مردم موثر دانست و گفت: در میان عقلای جریان اصولگرا نیز اقبال به سمت اصلاحات وجود دارد. این ریزش در میان اصولگرایان از انتخابات سال 92 تاکنون ادامه داشته و افرادی چون ناطقنوری و علی لاریجانی و چهرههای دیگری حتی شهرستان هم این اقبال مشهود است.
مردم تهران مسائل کشور را بیشتر رصد میکنند
مصطفی درایتی نیز در پاسخ به همین پرسش «ابتکار» گفت: جریان اصلاحات در این 20 سال با فراز و نشیبهای فروانی همراه بوده است. زمانی این فراز و نشیب با به قدرت رسیدن آنها مطرح شد و تقریباً تا 10 یا 12 سال در حالت کما و انزوای کامل به سر برد. در این مسیر اتفاقات زیادی رخ داد داد؛ اتفاقاتی که هم در جریان اصلاحات رخ داد و هم در اردوگاه جریان رقیب. طبیعتا شهرهای بزرگی چون تهران که درصد تحصیلکردگان بیشتر است و تعداد بیشتری از شهروندان آن مسائل کشور را رصد میکنند.
به طور طبیعی این دو مورد نقش مهمی در آرایشهای سیاسی و جهتدهیهای کلان کشور دارند. این دو گانه تصورات دو نتیجه متفاوت را به بار آورده است؛ دو نگاهی که در یکی از بزنگاههایی که در این 20 سال اتفاق افتاد نقطههای تفارق خودشان را در مقبل جریان مقابل به خوبی نشان داده است. طبیعتا در این کارزار و این حرکت متفاوت، مردم در جریان قرار گرفتند که شیوه و راه اصلاحطلبی مسیر درستی است.
این فعال سیاسی اصلاحطلب رویکرد و نگاه سیاسی اصولگرایان به مسائل کلان کشور را دارای اشکالات اساسی دانست و بیان کرد: اصولگرایان برخلاف ادعاهایی که دارند، خواست و مشی و سیاستهای آنها در راستای مطالبات عموم مردم نیست. مردم به دلیل اینکه سیاستهای هر جناحی تاثیر مستقیمی بر روی زندگی آنها دارد، به بدنه اصلاحطلبی اعتماد کردند.
اصلاحطلبان همیشه خود را به مطالبات اکثریت جامعه نزدیک کردهاند. روی این اصل بوده که برخی بزرگان و عقلای اصولگرا نیز به این جریان سوق پیدا کردند. نتیجهای که از چند انتخابات اخیر میتوان میتوان گرفت این است که اگر مردم در مسیر یک انتخاب آزاد قرار بگیرند، طبیعتاً انتخاب آگاهانه و درستی را خواهند داشت که این انتخاب در مسیر عقلانیت است.