لغو پرداخت یارانه نقدی یکسان به همه
یک اقتصاددان پیشنهاد اجرای فاز جدید هدفمندی یارانهها از سال ۹۷ و لغو پرداخت یارانه نقدی یکسان به همه را مطرح کرد.
یک اقتصاددان پیشنهاد اجرای فاز جدید هدفمندی یارانهها از سال ۹۷ و لغو پرداخت یارانه نقدی یکسان به همه را مطرح کرد.
فرشاد فاطمی اقتصاددان اشاره میکند که در اجرای این طرح باید تحقق دو هدف را در دستور کار قرار میدادند: اول، حذف یارانه برخی از کالاها بهخصوص حاملهای انرژی؛ و دوم، رساندن یارانه به گروه هدف. وی عنوان میکند که تنها راه ممکن برای اصلاح طرح مذکور این است که مجدداً قانون هدفمندی یارانهها بررسی و برنامه مشخص و اجرایی برای تحت پوشش قرار دادن گروههای هدف و نیازمند در نظر گرفته شود.
این اقتصاددان نیز افزایش یارانه را با توجه به محدودیت منابع و بودجه دولت، بعید میداند. شناسایی افراد نیازمند یکی از ضروریاتی است که فاطمی در گفتوگوی خود با آیندهنگر به آن اشاره دارد. البته او معتقد است که این کار در سایر کشورهای دنیا نیز بهراحتی صورت نمیگیرد، اما در عین حال عصر فناوری کمکهایی در این زمینه به دولتها کرده است. بر اساس آنچه از صحبتهای این اقتصاددان برداشت میشود، مسئله پرداخت یارانه بیش از آنکه اقتصادی باشد، به یک مسئله سیاسی تبدیل شده است، از این رو حذف آن برای دولتها سخت خواهد بود.
همچنین وی در بخشی از اظهارات خود، پرداخت یارانه بهصورت یکسان را، بهویژه زمانی که منابع و هدفمند بودن آن تأمین نشود، حرکت بهسمت یک کار عوامگرایانه یا پوپولیستی میداند. در ادامه مشروح گفتوگوی فرشاد فاطمی را میخوانید.
برای مدت زمان اجرای قانون هدفمندی یارانهها یک بازه زمانی تعیین شده بود که در حال حاضر این زمان تمام شده است.دولت آینده چه اقداماتی میتواند انجام دهد که این قانون به اهداف خود برسد؟
قانون هدفمندی یارانهها یک مجموعه کلی بود که دو هدف باید در آن مراعات میشد: ابتدا یارانهای که دولت به برخی کالاها بهخصوص حاملهای انرژی میدهد، حذف شود و از طرف دیگر ما بتوانیم یارانه را هدفمند کنیم، یعنی یارانه را به گروههای هدف برسانیم. اجرای طرح هدفمندی یارانهها بهنحوی بود که هرچند در ابتدای طرح، افزایش قیمت حاملهای انرژی صورت گرفت، اماتورم و افزایش قیمت ارز در سالهای 90 و 911 باعث شد که مجدداً حجم زیادی از یارانه آشکار و پنهان به حاملهای انرژی اختصاص یابد.
نکته دوم این است که پیش از این طرح، یارانه حاملهای انرژی بهصورت نامساوی تقسیم میشد، یعنی افرادی که بیشتر استفاده میکردند، بیشتر از این یارانه بهرهمند میشدند، با اجرای این طرح، یک قدم جلوتر رفتیم و این مبلغ بهطور مساوی بین همه افراد تقسیم شد، منتها هدف بعدی این طرح اختصاص یارانه به افراد نیازمند بود که این هم تحقق پیدا نکرد. بخش عمده آن بهنظر من به این دلیل بود که بدنه اجرایی دولت بهاندازه کافی آماده نبود و دوم اینکه ذهن سیاستگذاران هم برای اجرای صحیح طرح هدفمندی یارانهها آماده نبود. برای اجرای درست این طرح باید سیاستگذاران آمادگی داشته باشند تا قیمت حاملهای انرژی را با شاخص بینالمللی آن مرتبط کنند و چون این اتفاق نیفتاد در واقع قانون هدفمندی یارانهها بعد از سالها، قانونی شد که نه منابعش مهیا بود و نه مصارف آن اصلاح شد.
باید منابعی که از طرح هدفمندی یارانهها به دست میآمد، به خانوارهای ضعیف و مستمند که نیاز به حمایت داشتند، تعلق میگرفت. اما عدم موفقیت آن، عملاً این طرح را به پرداخت ثابت مبلغی به بخشی از جامعه تقلیل داد. حذف یارانه نقدی بیشتر از اینکه تبعات اقتصادی داشته باشد، تبعات سیاسی دارد، به همین دلیل حرکت سیاستمداران در مسیر درست، بسیار سخت شده است.
بهترین راه برای اصلاح این طرح چیست؟
بهنظر من تنها راه ممکن این است که مجدداً قانون هدفمندی یارانهها بررسی شود. برنامه مشخص و اجرایی برای تحت پوشش قرار دادن گروههای هدف و نیازمند در نظر گرفته شود. با تجربهای که از سال 89 تاکنون حاصل شده بسته سیاستی جدید نوشته شود و چون دولت جدید هم در ابتدای کار است بلافاصله در دستور کار قرار گیرد تا پایان سال بتواند مقدمات قانونی و حمایتهای سیاسی لازم را جلب کند و از 97 آن را اجرا کند. اگر این طرح در ابتدای دولت دوازدهم اصلاح شود، سه سال فرصت خواهد بود تا بهخوبی آن را اجرا کند و به اهداف اصلی طرح نزدیک شود، چون بهاندازه کافی زمان در اختیار دولت خواهد بود. در این دوره لازم است تورم کنترل شود و فشار افزایش احتمالی قیمت حاملهای انرژی از این مسیر از جامعه حذف شود.
هدفمندی در توزیع یارانهها در کشورهای دیگری نیز قرار است اجرا شود. تفاوت اجرای این طرح در این کشورها با اجرای آن در ایران چیست؟
بسیاری از کشورها این سازوکار را دارند اما گروههای هدف شناسایی میشوند و از آنها بهطور هدفمند حمایت میشود. پرداخت مبلغ یکسان به همه افراد جامعه در آن کشورها اتفاق نمیافتد. افرادی که ناخواسته شغلشان را از دست دادهاند، خانوادههایی که بیسرپرست یا بدسرپرست هستند و کودکانی که بهدلیل فقر، دچار سوءتغذیه شدهاند، جزو گروههای هدف طرح هدفمندی یارانهها هستند.
کمکی که به این افراد میشود، در جهت حل مشکلی است که این افراد با آن دست و پنجه نرم میکنند، یعنی در اکثر مواقع بهجای اینکه پرداخت یارانه بهطور نقدی باشد، کوپن غذا به آنها داده میشود یا در جهت آموزش کودکان و رفع سوءتغذیهآنها کمک میشود، حتی در برخی کشورها که سیاستهای تشویق زاد و ولد بهدلیل نرخهای منفی رشد جمعیت اعمال میشود، بخشی بهعنوان یارانه یا معافیت مالیاتی به خانوادههایی که کودک دارند تعلق میگیرد.
این نوع هدفمندی در خیلی از کشورهای پیشرفته وجود دارد. ما هم تلاش کردهایم مکانیسمهایی را در این راستا ایجاد کنیم، بهطور مثال کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی در این زمینه تلاش میکنند. اما واقعیت این است که این کمکها هم خیلی محدود است هم ممکن است سازماندهی خوبی صورت نگیرد. اگر بخواهیم یک قدم جلوتر برویم باید در مسیر هدفمند کردن یارانهها بهسمت گروههای هدف حرکت کنیم.
بهنظر شما یارانه اقتصاد پوپولیستی را در بر دارد یا اینکه نحوه اجرای آن این شائبه را به وجود آورده است؟
واقعیت این است که حمایت از افرادی که از تأمین حداقل معیشت خودشان ناتواناند، جزو وظایف ساختاری دولتهاست. پرداخت هدفمند یارانه لزوماً پوپولیستی نیست. اما مکانیسمی که در این سالها شاهد آن بودیم یعنی پرداخت یارانه بهصورت یکسان، بهویژه زمانی که منابع و هدفمند بودن آن تأمین نشود بهسمت یک کار عوامگرایانه یا پوپولیستی سوق پیدا میکند.
بهنظر شما در صورت امکان شناسایی افراد کمدرآمد و اقشار بالای جامعه میتوان این افزایش یارانه را برای دهکهای پایین داشت یا خیر؟
بهنظر من این شدنی است بهشرطی که بتوانیم افراد آسیبپذیر را شناسایی کنیم، اینکه به سه دهک پایین پول بدهیم دو اشکال اساسی دارد: اول اینکه این دهکها را چطور میخواهیم شناسایی کنیم. ابزار شناسایی دهک ساده نیست. بهمحض اینکه به یک دهک کمک نقدی شود، جای دهکها تغییر میکند. فاصله دهک سوم و چهارم بسیار کم است. اگر به خانواده 4 یا 5 نفره ماهیانه مبلغی را بهعنوان یارانه کمک کنیم، این خانواده دیگر به آن دهک تعلق ندارد، یعنی جای دهکها را عوض میکنیم و ملزم به کمک به افراد دیگر هستیم.
اما اگر این کمک بهصورت هدفمند باشد و یارانه به بهداشت، تغذیه و آموزش اختصاص یابد، آن وقت افرادی که از این امکانات محروماند، قابل شناسایی هستند. البته این کار بسیار پرهزینه است، اما کمک میکند یارانه هدفمند شود. در گذشته طرحی در کشور اجرا شد که کودکان دارای سوءتغذیه شناسایی میشدند و ماهانه مبلغی از سوی کمیته امداد به آنها کمک میشد. بررسیها نشان میدهد که مشکل سوءتغذیه این کودکان پس از دریافت این کمکها کاهش یافته است. هرچند که این کمکها هزینهبر است و باید اصلاح شود، اما نکته این است که به نتیجه خواهد رسید، در غیر این صورت منابع مالی هدر میرود، بهخصوص که ممکن است این بودجه باعث تورم هم بشود و تورم خود منابع خانوارها را از بین میبرد.
در تمام کشورهای دنیا که این یارانه پرداخت میشود شناسایی افراد نیازمند سخت است؟
دقیقاً به همین ترتیب است. عصر فناوری کمکهایی نیز به این زمینه کرده است. در این عصر کمکهای دولت رسماً اعلام میشود. ممکن است این کمکها در زمینههای مختلف مانند تغذیه، بهداشت، آموزش و... باشد. در دنیا، افرادی که احساس میکنند این کمکها شامل آنها میشود، از طریق مکانیسمی تقاضا میکنند که مشمول این کمک خواهند بود. بهمحض اینکه اطلاعات خود را به نهادهای مسئول ارائه میکنند، تقاضای آنها بررسی میشود و درصورت لزوم به آنها کمکهای لازم تعلق میگیرد. اگر مشخص شود که اطلاعات ناقص و غلط دادهاند، ممکن است جرایمی مثل محرومیت از دریافت کمکهای دولتی برایشان در نظر گرفته شود، که این مکانیسم را ما نداریم. ما نهادهایی برای شناسایی افراد نیازمند داریم اما حجم منابعی که در اختیار آنها است با حجم منابعی که از طریق یارانه ارائه میشود قابل مقایسه نیست، یعنی کمکهای هدفمند ما بهنسبت کمکهای غیرهدفمند بسیار کوچکتر است، اما میتوان این شرایط را بهبود بخشید.
در بسیاری از کشورهای دنیا برای افراد نیازمند تمهیداتی اندیشیده شده است، همچنین در برخی کشورها، سازمانهای مردمنهادی وجود دارند که در شناسایی افراد نیازمند مانند کارتنخوابها، کودکان بدسرپرست یا بیسرپرست، کودکان کار، زنان سرپرست خانوار و... به دولت کمک میکنند.
پرداخت یارانه یکنواخت تا کی باید ادامه داشته باشد؟
در حال حاضر مسئله کاملاً سیاسی است و احتمالاً حذف آن برای دولتها خیلی سخت خواهد بود. احتمالاً با نگه داشتن این مبلغ در همین سطح، تورم ارزش آن را بهتدریج از بین خواهد برد. طرحهایی در دولت یازدهم برای شناسایی افراد پردرآمد و حذف یارانه نقدی آنها انجام شد. گروههای شغلی و افراد دارای تمکن مالی از طرح حذف شدند، اما این فرآیند از نظر اجتماعی خیلی دشوار است. با کمک نقدی به یک دهک ممکن است افراد آن به سایر دهکها منتقل شوند، به این ترتیب حذف کردن یک دهک در حالی که بقیه کمک نقدی دریافت میکنند تنها موقعیت این افراد را در توزیع درآمد تغییر میدهد.