آمار و ارقام یک نهاد امنیتی از اعتراض‌های بنزینی: بیش از 100 بانک و فروشگاه غارت شد

اعتراض هاي مدني و مسالمت آميز، حق هر ملتي ست، اين اعتراض هاي موثر مدني، هرگز به آسيب رساندن به اموال عمومي، ثروتهاي ملي، زيرساختها و در نهايت سرمايه هاي ملي مردم، ختم نمي گردد و جاي اين فرهنگ مدني در کشور ما؛ امروز خاليست و چرا؟ چون لمپنيسم خرده بورژواي بيرون از چرخه توليد! نگران دور دور هايش با بنزين 1000 تومني ست؟ ظاهرا او ديگر نمي تواند عصر قبل از هر تعطيلي ، يک کاروان خودروي غير استاندارد با رفقايش را ، راهي جاده هاي شمال کند؟ نگران است ! نگران چرخه ي خوابيده ي توليد؟ يا وضعيت بخراني هواي کلانشهرها؟ يا نرخ سرسام آور اجاره مسکن با افزايش هشتاد و چند درصدي ظرف يکسال؟ يا رابطه بازي علني و فساد در دستگاهها و سازمانها؟چون دکتراي تخصصي و استاد فرهيخته دانشگاه، هنوز از سرويس هاي عمومي( با هزار و يک مشکل و بدون استاندارد) استفاده مي کند ولي ترجيح مي دهد در شرايط بحراني و جنگي کشور، اعتراض نکند! آنهم به چه چيزي؟ به بنزيني( سوخت ارزشمند فسيلي پالايش شده ي گراني که در ايران از يک شيشه نيم ليتري آب معدني تقلبي برچسب خورده در دکانهاي شوش و راه آهن مفت تر است؟) او فهم ايجاد سرمايه هاي معنوي را دارد و توليد کننده نيز درک توليد را_ اعتراض به افزايش ناگهاني قيمت بنزين چه کرد؟ بنزين را ارزان کرد؟ يا زير ساختها، مدارس، دانشگاهها، کسب و کارهاي اينترنتي کوچک و متوسط را به کل تعطيل کرد؟ و سوال مهم تر اينکه چرا وقتي قيمت ِ پرايد درب و داغان و غير استاندارد، اين تابوت متحرک ملت، يکشبه از 8 ميليون تومان به فلک رسيد، کسي اعتراض نکرد؟ چرا وقتي يکشبه دارائي هاي منقول و غير منقول تان، از ميليون به ميليارد رسيد، ساکت بوديد؟ چرا وقتي اجاره خانه هاي 40 متري دروازه غار و هرندي هم قيمت تجريش و حوالي اش شد! لال مانديد؟ چرا؟ چون منفعت آني شبهه ناک ، خوردن دارد؟ پرايد پنجاه ميليوني! حق نيست بنزين 1000 تومني بخورد! انصاف نيست! يارانه ي کلان سوخت، از جيب پياده ها، به دلار، سرازير شود در جيب سواره هاي پر افاده ي نازک نارنجي که تحملِ يک خيابان پياده روي را نه در گرماي آلوده 45 درجه دارند و نه در سرماي آلوده ي زير صفر_ بنزين ارزان، چنان اشتهاي عزيزان را برانگيخته بود که از زير پالايشگاه، به تقليد از سريال فرار از زندان! نقب و لوله کشيده بودند و با لوله، لوله لوله بنزين مي دزديدند! و قاچاق مي کردند_
به حمل و نقل عمومي بازگرديد
در هندوستان، روي سقف قطارهاي حومه اي، مهندس و تکنيسين و دانشجو مي نشيند و سي تا چهل کيلومتر را با همان وضعيت سير مي کند! در کشورهاي توسعه يافته کسي براي خريد ماست و سبزي، بيست دقيقه درجا خودرو اش، هواي بچه هاي سه ساله ي همسايه را به لجن نمي کشد!_ و در همان حال پُزِ روشنفکري بدهد و خطابه صادر کند و مردم را به اغتشاش دعوت کند!
مقايسه ي آماري نشان مي دهد ما در مصرف سوختهاي فسيلي ارزشمند محدودمان، در تمام دنيا سر آمد ايم!( که متاسفانه رسانه هايمان هم از چاپ و درج اين مسائل طفره مي روند! و بيشتر روابط عمومي و کيف کش سازمانها هستند تا اطلاع رسان دانش محور مبتني بر داده هاي جهاني)
به حمل و نقل عمومي روي بياوريم...
تا صندلي هاي هيچ اتوبوسف مترو و قطاري خالي نماند و خالي سير نکند! تا پول مان و هزينه هايمان، صرف توليد و ارتقا کشور شود نه صرف سوزاندن بنزين وارداتي! و کثيف کردن هوا و محيط زيست فرزندانمان!
امروز تمام سران سه قوه و مقام معظم رهبري، و ديگر مسئولان کشوري بر ثابت ماندن قيمت ساير کالاها و خدمات و بازگشت مبالغ حاصل از اين افزايش به جيب اقشار کم درآمد، متفق القول اند! لذا صحبت از بر باد آمدن سرمايه اجتماعي و اعتماد! امروز و با اين اتفاق مسئولين، عملا بازي در زمين دشمنان اين ملک و اين ملت است!