دستاوردهای روزهای کرونایی
ما همدیگر را دوست داریم و از حضور هم خرسندیم؛ به شرطی که فقط چند ساعت در روز و احتمالا از بعد از ظهرها تا هنگام خواب و حداکثر آخر هفته ها باهم باشیم...
ما همدیگر را دوست داریم و از حضور هم خرسندیم؛ به شرطی که فقط چند ساعت در روز و احتمالا از بعد از ظهرها تا هنگام خواب و حداکثر آخر هفته ها باهم باشیم... ما کمکم داریم به ناتوانیهای خود و مهارتهای ارتباطی که نداریم، آگاه میشویم. بیشترمان زود عصبی میشویم؛ در تقسیم کار خانه مشارکت و درباره آن گفتوگو نداریم...
«کرونا با وجود هزینههای انسانی و اقتصادیاش، تا همین جا برای جامعه بشری صدها و شاید هزاران دستاورد ارزشمند نیز به همراه داشته است. این دستاوردها را هر روز به قلم افراد مختلف در رسانهها و شبکههای مجازی میخوانیم و میشنویم. اکنون میخواهم به یکی از دستاوردهای مهم تجربه کرونا که شاید کمتر مطرح شده باشد، اشاره کنم.
اکنون که خانوادهها اجبارا باید برای روزها، هفتهها و احتمالا ماهها در کنار هم در خانه بمانند، ما کمکم داریم میفهمیم که چقدر ظرفیت و مهارتمان برای با هم بودن و با هم زیستن و با هم گفتوگو کردن و با هم شاد بودن و تحمل کردن یکدیگر و زیستنی بی تنش با یکدیگر اندک است.
ما همدیگر را دوست داریم و از حضور هم خرسندیم؛ به شرطی که فقط چند ساعت در روز و احتمالا از بعد از ظهرها تا هنگام خواب و حداکثر آخر هفتهها با هم باشیم. اگر قرار باشد روزها و هفتهها و احتمالا ماهها با هم باشیم، ما، یعنی همان کسانی که خیلی همدیگر را دوست داریم، تحمل یکدیگر را نداریم و از حضور بلندمدت در کنار هم لذت نمیبریم. این را همه داریم کمکم متوجه میشویم. ما داریم مثل زندانیانی میشویم که به ناچار شبانهروز با هم زیست کنند؛ در حالی که دنیاهایشان متفاوت است و این رنجآور است.
در شرایط معمولی ما فقط در مورد مشترکاتمان با هم همکاری و گفتگو داشتهایم. درباره شام و لباس و فلان برنامه تلویزیون و برخی مسائل خانوادگی. مگر چقدر از این حرفها میشود زد، وقتی قرار است هفتهها در کنار هم باشیم؟
ما کمکم داریم به ناتوانی های خود و مهارتهای ارتباطی که نداریم، آگاه میشویم. بیشترمان زود عصبی میشویم؛ در تقسیم کار خانه مشارکت و درباره آن گفتوگو نداریم؛ برای دیدن برنامههای دلخواه تلویزیون، گفتوگویی برای تخصیص زمان تلویزیون بین یکدیگر نداریم؛ در مورد زمان خواب و بیداری تنش داریم؛ در مورد این که چه آهنگی در خانه پخش کنیم و کی در هال ورزش کنیم که مزاحم دیگران نباشیم و... مشکل داریم؛ هیچ برنامه جمعی مثل آوازخوانی جمعی، رقص جمعی، ورزش جمعی، کتابخوانی جمعی، قصهگویی جمعی و نظایر آنها نداریم و اگر هم کسی به فکرش برسد و پیشنهاد بدهد، با یک بار یا چند دقیقه انجام آن خسته میشویم و وارد مرحله تنش با هم میشویم؛ هیچ سرگرمی جمعی مثل بافتنی، سفالگری، نقاشی، موسیقی مشاعره و نظایر آنها بلد نیستیم. و خیلی موارد دیگری از بیمهارتی و ناتوانی که کمکم داریم به آنها پیمیبریم.
اکنون این فرصت استثنایی پیش آمده است که ما با مشکلات درونی خودمان آشنا شویم. امروز در اخبار خواندم که تعداد تماسهای مربوط به اختلافات خانوادگی که با صدای مشاور بهزیستی (با شماره ۱۴۸۰) گرفته شده در این روزهای کرونایی سه برابر شده است؛ یعنی درگیریهای خانوادگی بهشدت بالا رفته است.
این ایام زمان خوبی است که ما به مشکلات ارتباطی و بیمهارتیهای جمعی خودمان پیببریم. این فرصت را غنیمت بشماریم.
فعلا در گام اول توصیه میکنم دفترچهای در جایی که در دسترس همه باشد، بگذاریم و به همه اعضای خانواده اعلام کنیم که تمام مواردی را که حاکی از بیمهارتی اعضای خانواده و اشکالات ارتباطی در خانواده است، ثبت کنند. این دوره خودشناسی خانوادگی را از دست ندهیم. تا بعد اگر فرصتی شد و خواستیم به صورت فردی یا جمعی دست به اصلاح خویش بزنیم، بدانیم در کجاها مشکل رفتاری داریم.
برخی از مواردی که من این چند روز در دفترچه «مهارتهای خانوادگی» نوشتم اینها هستند. اگر یک ماه همین جور ادامه بدهم فکر میکنم دهها صفحه بشود:
- چون روزها تعطیل است، هر کس شبها تا هر زمان که دوست دارد بیدار میماند و صبح تا هر زمان که دوست دارد میخوابد. این باعث میشود که نشود به صورت جمعی صبحانه بخوریم. بنابراین هر کس در یک ساعتی صبحانه میخورد و این باعث شده است که انبوهی از ظرفهای صبحانه برای شستن جمع شود. ما نتوانستهایم برای زمان خواب و بیداریمان به یک هماهنگی جمعی برسیم. باید کاری کرد.
- این روزها تولید ظرف چرک چند برابر شده است ولی تقسیم کاری برای شستن ظرفها نشده است. معمولا خانم خانه که همیشه ظرفها را میشسته، حالا هم میشوید و این فشاری مضاعف میآورد و او را خسته و گاه افسرده میکند. ما باید درباره شستن ظرفها گفتوگو تقسیم کار کنیم.
- این روزها بیشترین چیزی که چرک میشود، لیوان است. هر کس چند بار در روز فقط آب میخورد. دو - سه بار هم چای میخوریم یا نوشیدنیهای دیگر. بنابراین هر فرد در روز بین ۵ تا ۱۰ بار از لیوان استفاده میکند. نکته این جاست که هر کس برای هر بار که نیاز دارد، یک لیوان تمیز برمیدارد و استفاده می کند و سپس آن را داخل ظرفشویی می گذارد. یعنی اگر چهار نفر باشیم در روز به چهل لیوان تمیز نیاز داریم. هنوز ظهر نشده تمام لیوان های شسته تمام می شود. این وضعیت تا شب دو تا سه بار دیگر تکرار می شود. لازم است در استفاده از لیوان نظمی ایجاد کنیم. مثلا هر کس دو لیوان اختصاصی برای آب و چای و سایر نوشیدنی ها داشته باشد که نیاز نباشد هر بار آن را بشوید و زمانی که هم که به شستن نیاز دارد خودش بشوید. این باعث می شود وظیفه چند بار شستن لیوان ها در طول روز از دوش کسی که شستن ظرف ها بر عهده اوست برداشته شود.
- ما امروز در مورد تقسیم کار برای سه وعده غذای روزانه به یک مدل همکاری رسیدیم. تمام کارهای مربوط به هر وعده غذا، از آماده سازی غذا تا انداختن سفره و جمع آوری سفره و شستن ظرفهای آن، را یک نفر برعهده گرفته است. بنابراین فشار مربوط به غذای روزانه بین افراد تقسیم شده است.
این فهرست همچنان روز به روز طولانی تر می شود. لازم است یک یا دو نوبت در هفته همه اعضای خانواده بنشینند و درباره همین مواردی که در دفترچه «مهارتهای خانوادگی» ذکر شده است، گفتوگو و تقسیم کار کنند. هر کدام از موارد که نتوانستیم در مورد آنها به توافق برسیم همانهایی هستند که باید بعد از دوره کرونا برای بررسی علت ناتوانیمان برای توافق و همکاری در مورد آنها، از یک مشاور کمک بگیریم.
ما برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود اول باید کشف کنیم که در چه مواردی مهارت نداریم. با این فهرست معلوم می شود که خانواده در چه حوزههایی با کمبود جدی مهارت روبهروست. اگر در دوران خانهنشینی کرونایی بتوانیم موارد کمبود مهارت را در خانواده کشف کنیم، خودش دستاورد بزرگی است.»
این یادداشت در عصر ایران منتشر شده است