بدترین کار در ایران، کارگردانی در تئاتر و بهترین کار رفتن به تئاتر و دیدنِ نمایش است
نمایش «گرگاسها یا روز بهخیر آقای وزیر» در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر از تاریخ: نهم بهمنماه از ساعت ۱۸به صحنه رفته و چراغهای تئاترشهر را پس از دو سال روشن نگه داشته است.
نمایش «گرگاس ها یا روز به خیر آقای وزیر» در سالن اصلی مجموعه تئاترشهر از تاریخ: نهم بهمن ماه از ساعت ۱۸به صحنه رفته و چراغ های تئاترشهر را پس از دو سال روشن نگه داشته است.
گرگاس ها با نقش آفرینیِ بهنام شرفی، بهناز نازی، رامین ناصرنصیر، کتانه افشاری نژاد، امیر کربلایی زاده، کامبیز امینی، رضا جهانی صالح لواسانی و دنیا فتحی در سالن اصلی تئاترشهر در حال اجراست.
حمیدرضا نعیمی کارگردان و نویسنده این نمایش میگوید :وقتی سال های زیادی از عمرم را مرور می کنم؛ می بینم که زیباترین و بیشترین زمان را برای کارِ تئاتر صرف کرده ام. تئاتر و نمایش، زیباترین و تنها دلیلِ تحملِ این زندگیِ پر مشقت و سخت در ایران بوده و هست. آن چه که باعث شد تا این لحظه تمرکزم را حفظ کنم جادوی صحنه و میدانِ وسیع آن بود تا مطالعه کنم، فکر کنم و بفهمم، ببینم، بشنوم، لمس کنم، بچشم و بو کنم، تئاتر این امکان را به من داد تا در یک حمام شاهدِ لحظاتِ آخرِ عمرِ «سنه کا» باشم، با «سقراط» در کوچه های آتن و میدانِ آگورا قدم بزنم، با «آژاکس» از درد تنهایی و خیانتِ دیگران گریه کنم، تئاتر برای من یک تفنن و بازی نبود، درست به مثابه ی سوزاندنِ «میشل سِروه» ی دگراندیش با چوبِ تر سخت و دردناک بود. تئاتر برای من «فاوست» و «مفیستو» و «مارگریت» و «کاستلیون» و «کالوَن» و «شوایک» و «ریچارد» و «وَدَک» و «ضحاک» و «نادرشاه» و «زال و رودابه» و ده ها شخصیت و نام بزرگی ست که سه دهه در درون آن ها زیسته ام، من از دست «نادرشاه» شیر داغ نوشیدم ام، من سر بر پای «فرانک» نهاده ام تا با شنیدن قصه ی فریدون و کاوه آهنگر از دهان او دمی بیاسایم، من برای «مسیح»، اشعار «لورکا» را خوانده ام، به «ژیار»، کودک کُردم ماه را هدیه دادم، من در کنار این آنسان ها رشد کردم، قد کشیدم، و اعتراف می کنم که به آن ها مدیونم، من به همه ی استادانم مدیونم، به تماشاگران و همه ی عزیرانی که تحتِ نامِ دانشجو و هنرجو سر کلاس های من نشستند مدیونم، شما من را ساختید، و من تمام این سال ها نه به شما، نه به تئاتر و نه به آب و خاک و زبان و تاریخ و فرهنگم خیانت نکردم، خودم را به هیچ مدیر و حزب و جناح و دسته ای نفروختم، و از هیچ رانتی جز توانایی و قدرت «گروه تئاتر شایا» استفاده نکرده ام. اما اشتباه زیاد داشته ام، خواسته و ناخواسته کسانی را رنجانده ام، حق های کوچکی را تضییع کرده ام (اگر برای واژه ی حق کوچک و بزرگ بودن معنایی داشته باشد) گاهی غیبت کرده ام، دل هایی را بی جهت لرزانده ام، یکی دو نمایشنامه ی غلط نوشته ام، یک یا دو نمایشِ ضعیف هم کارگردانی کرده ام، اما این اشتباهات را در کنارِ کارهای خوبم دوست دارم. از این که هیچ گاه حسادت نکرده ام، زیرآب زنی و دزدیِ کلان نکرده ام معمولا تعجب می کنم. ( چندباری کتاب از کتاب خانه به امانت برده ام و پس نداده ام، چندبار از پیرزنِ صاحب خانه ام توت خشک دزدیده ام تا با چای بخورم، چندباری هم در چند هتل وسایلِ یک بار مصرفی که گذاشته بودند را برداشتم و در منزل استفاده کردم)
خلاصه این که به اشتباهاتم هم احترام می گذارم. از اشتباهاتم بیشتر آموخته ام تا کارهای درستی که انجام داده ام. کارهای درست فی النفسه این خطر را داشتند که من را به ورطه ی تکرار بیاندازند، اما کارهای اشتباه من را برای تجربه کردن راه های جدید، جسارت و نترسیدن ترغیب می کردند.
ممکن است بسیاری از تماشاگران و منتقدان تئاتر نمایش هایی مثل فاوست، درخشش در ساعت مقرر، سقراط، خیال، ترور، شوایک، ریچارد را بهترین آثار من در حوزه ی کارگردانی بدانند؛ اما به شخصه نمایش «گُرگاس ها یا روز به خیر آقای وزیر» را بسیار دوست می دارم. به خاطر آن که تئاتریکالیته ترین نمایش من محسوب می شود. به قول آقای حسن فتحی کارگردان سینما و تلویزیون که می گفت سقراط و شوایک و دیگر آثار تو را می شود از نظر فرم به سینما تبدیل کرد اما نمایش گرگاس ها در قابِ تصویر نمی گنجد. و من گرگاس ها را دوست دارم زیرا یک کمدی محض، ناب و الگوست. در آن ابتذال وجود ندارد. برای لحظه لحظه ی کار اندیشه شده، طراحی صحنه ی آقای رضا مهدی زاده یک شاهکار است که در هیچ اثر کمدی دیگری این قدر فکورانه به جنبه های زیبایی شناسانه و نشانگانی آن توجه و پرداخته نشده است. طراحی صحنه پویا و مدام در حالِ رشد است. از همین منظر دشوارترین طراحی نور را به همراه داشت. رضا حیدری یک بار رسماً از انجام طراحی این پروژه انصراف داد. زیرا نور می توانست با یک اشتباه ضدِ ژانر عمل کند. ضمن آن که ما با کشانده محوطه ی بازیِ بازیگران به آوانسن تمام امکانات نورپردازی در پیشانیِ طاقِ پروسنیوم و جناحین را از او گرفته بودیم. و این موضوع نگاهی فنی و خلاق را می طلبید که رضا حیدری استادانه آن را انجام داد. طراحی لباس، رنگ ها و مدل ها با توجه به ویژگی های کاراکترها باید با دقتِ تمام صورت می گرفت که خانم مقدی شامیریان در این زمینه یک حرفه ای به تمام معنا هستند. موسیقی نمایش یکی از کاراکترهایی است که نمی توان آن را از اجرا کنار گذاشت. سینا کووایی نشان داد که نیرویی تمام و کمال برای آهنگسازی در تئاتر، سینما و تلویزیون است. ماریا حاجیها را به خاطر جسارت هایش دوست دارم. او به خاطر خطر ویروس کرونا، به بازیگران خانوم آموخت که چگونه صورت های خود را گریم کنند و این تجربه ی نابی برای بازیگران بود. استفاده از جریان ویدیومپ برای اولین بار در کارهایم به بهترین شکلِ آن توسط طراح انیمیت ویدیو آقای علی کاظمی اتفاق افتاد و این یکی از بهترین تجربه های من در نمایش گُرگاس ها بود. من بهترین گروه را در زمان تمرین در اختیار داشتم. گروهی بی ادعا، عاشق، صبور، شجاع، خلاق، مهربان و حرفه ای. نورالدین حیدری و سعید اسفندیاری بهترین کسانی هستند که یک کارگردان برای سخت ترین تولیدها به آن ها نیاز دارد. و بازیگران این نمایش همگی عزیزانی بودند که بی هیچ ادعای مالی پیش آمدند، خطر آلوده شدن ویروس کرونا را به جان خریدند، اما لحظه ای از تمرینات سخت بدنی و بیانی و طراحی کاراکترهایشان کوتاه نیامدند. آنان عاشق ترین هنرمندان تئاتری هستند که من می شناسم. در شرایط مرگبار کرونا سه ماه و روزی هفت ساعت تمرین کردند تا دوباره خون و زندگی در رگ های سالن اصلی تئاترشهر به جریان بیفتند. آنان چراغ های سالن تئاتر را روشن کردند و نام شان به عنوان صف شکنانی عاشق در تاریخ تئاتر ما ثبت خواهد شد. درست در زمانی که همه تئاتر را کالبدی بی جان و مرده می انگاشتند، آنان با دمِ مسیحایی خود به تئاتر روح دمیدند. بازی های استادانه، شیوه مند و پر از انعطاف و جذابیت تک تک آن ها، برای همیشه در قلب و جانم ثبت شده اند. نقد منتقدان و نظرات بینندگان نیز گواه این مدعاست.
نمایش گرگاس ها را دوست دارم زیرا ارزان ترین قیمت بلیط را برای دیدن آن در نظر گرفتیم. به مدت دو هفته مبلغ ۶۰ هزارتومان، زیرا اعتقاد داشتیم در آن جا که کمترین حمایت و سوبسید به فرهنگ و هنر تعلق می گیرد باز هم این ما هستیم که حاضریم سخت ترین شرایط را تحمل کنیم تا فرهنگ و هنر نمیرد.
نمایش گرگاس ها را دوست دارم زیرا اندیشه و دیالوگ را دوست دارم.
حمیدرضا نعیمی
نویسنده و کارگردان
علاقه مندان میتوانند برای تماشا و حمایت از این نمایشِ کمدی به سایت تیوال مراجعه نمایند.