فرودگاه مهرآباد و وضعیت تاکسیرانی در آن
در تابستان سال ۱۳۵۵ وقتی در فرودگاه بزرگ «هیترو» لندن پیاده شدم، از وضعیت منظم و مطلوب فرودگاه بینالمللی مزبور شگفت زده شدم.
در تابستان سال ۱۳۵۵ وقتی در فرودگاه بزرگ «هیترو» لندن پیاده شدم، از وضعیت منظم و مطلوب فرودگاه بینالمللی مزبور شگفت زده شدم.
به گزارش قدس آنلاین، یک اتوبوس که جلوی تالار فرودگاه ایستاده بود و دهها اتوبوس مانند آن مسافران را پس از پایان تشریفات گمرکی و وارسی چمدانها که مانند امروز سریع و با استفاده از اشعه مادون قرمز نبود و کمی وقت میگرفت سوار کرد و به پایانهای در نزدیکی لندن حمل کرد. زیر رگبار باران با چمدانهایمان از اتوبوس لوکس و راحت پیاده شدیم و در صف تاکسیهایی که باید ما را به مقصدهای محل اقامتمان میبردند ایستادیم؛ در حقیقت روی نیمکتهای چوبی زیر سایبان نشستیم و صفی طویل از تاکسیهای بزرگ را دیدیم. حدود ۵۰۰ تاکسی یکی پس از دیگری سریع از راه میرسیدند. راننده پیاده شد و جامه دانهای ما را کنار صندلی جلو جای داد.
ما چهار نفر کارمندان رادیو و تلویزیون ملی ایران با چمدانها و نیز وسایل فیلمبرداری و صدا در قسمت عقب تاکسی رو به روی هم نشستیم و کمتر از ۱۵ دقیقه دیگر در لندن شلوغ که تابستانها هر روز دهها هزار توریست وارد آن میشوند، در خیابان دوک استریت در میهمانخانه مرتب و پاکیزه ۶ طبقهای که از قبل برای ما رزرو شده بود در اتاقهای خود مشغول نوشیدن چای و قهوه بودیم.
در فرودگاههای ایران طی چهل سال اخیر تغییرات بسیار زیادی ایجاد شده است و شباهت زیادی به فرودگاههای بینالمللی یافتهاند، اما هنوز از راهروهای خرطومی، مانند فرودگاههای کشورهای آن سوی خلیج فارس و ترکیه خبری نیست. در فرودگاه امام چند سال پیش دستشوییها بویناک بود که طی مقالاتی در آن خصوص تذکر دادم. روی هم رفته وضعیت فرودگاهها تا حدود زیادی بهبود یافته است. در فرودگاههای اصفهان و کرمان که سفرهایی داشتهام، دست کمی از فرودگاه مهرآباد ندارند.
یکی از مناظری که بتازگی در بازگشت از اصفهان در پایانه شماره ۶ شاهد بودم، ایستادن رانندگان تاکسیهای منتظر مسافر زیر اشعه سوزان خورشید تیرماه، نبودن سایبان و نیمکت برای مسافران و نبود محلی برای استراحت، چای و آب نوشیدن رانندگان بود، البته سرعت زیادی برای سوار کردن مسافران و بردن ایشان به مقصد دیده شد که شایسته قدردانی است، اما اداره کل فرودگاه باید برای مسافرانی که منتظر تاکسی هستند، سایبان و نیمکت و حتی آبخوری برای رفع تشنگی تعبیه کند. در پایانه یک نیز هنگام رفتن دیدم، از ارابههای دستی مخصوص حمل چمدان و توشه مسافران خبری نیست که مسافران پس از پیاده شدن باید چمدانها و توشه و اثاث خود را بر آن گذارده مسافت طولانی از محل پیاده شدن از تاکسی تا پایانه ۱ را بپیمایند. من که سالخورده هستم نمیتوانم آن مسافت طولانی را بپیمایم و چمدان را با دست حمل کنم؛ البته همراهان من این کار را کردند و سرانجام دانستیم ارابههای حمل چمدانها را بر خلاف تمام فرودگاههای جهان جایی انبار کردهاند که بیرون از پایانه نیست و شاید باربران میخواستهاند مسافران فقط به آنان مراجعه کنند.
دستمزد حمل بار به وسیله باربران مشخص نیست و اغلب قیمتهای زیادی مطالبه میکنند، در حالی که هر چیز باید مبنا و محدودیتی داشته باشد. راننده تاکسی فرودگاه که در مراجعت مرا به شهر میآورد، گلایه میکرد که رانندگان متفرقه و ناشناس در فاصله بین عمارت فرودگاه و محل توقف تاکسیها به مسافران بخصوص شهرستانیها مراجعه کرده با خودرو شخصی ایشان را به شهر برده بهای گزافی به زور و اصرار دریافت میدارند. پیشترها در داخل پایانه از مسافر دریافت میداشتند، اکنون ۵۰۰۰ تومان دریافت نمیشود. زیان این کار این است که رانندگان متفرقه خود را راننده تاکسی فرودگاه جا زده قبض را گرفته پاره میکنند و مسافر را مسافتی در فرودگاه پیاده برده با خودروهای شخصی او و توشهاش را به مقصد رسانده سرکیسه میکنند.
به یاد میآورم چندین سال پیش یک افسر وزارت دفاع که با چمدان خود نیمه شب از مأموریتی وارد فرودگاه شده بود بدون فکر سوار یک خودرو شخصی شد و راننده که فرد شرور خطرناک آزمندی بود، در فاصله فرودگاه و خانه افسر مزبور را به خیال اینکه وی در چمدان خود پول زیادی دارد ناگهان به او حمله کرد و با ضربات چکش و چاقو وی را کشت و جنازهاش را کنار اتوبان انداخت و وقتی در کیف او را باز کرد مبلغ کمی پول یافت و خوشبختانه وقتی خانواده آن مرحوم به تکاپو پرداختند، پلیس آگاهی بر اساس محتویات دوربینهای نصب شده در فرودگاه شماره خودرو قاتل را کشف کرد و چندی بعد وی بازداشت، محاکمه و اعدام شد.
در هیچ فرودگاه جهان جز تاکسیهای فرودگاه، خودروی دیگری حق حمل مسافر ندارد و تاکسیهای فرودگاهها همه دارای شماره و رنگ مشخص هستند و افراد بیکاره و سودجو برای کسب پول بیشتر مجاز نیستند وارد فرودگاه شده و اقدام به جذب و حمل مسافر کنند و این کار خاص رانندگان فرودگاه بوده و از نظر امنیت مسافران نیز لازم است.
آقای کوچکی، راننده تاکسیهای زرد رنگ فرودگاه مهرآباد روی هم رفته از رفتار مدیران فرودگاه رضایت داشت و من قول دادم درد دلهای او را منعکس کنم. رانندگان فرودگاههای مهرآباد و امام معمولاً افرادی صاحب خانواده و محترم هستند و باید مورد حمایت قرار گیرند و وسایل آسایش و استراحت آنان در اتاقهای خنک در تابستان و گرم در زمستان فراهم آید و حتی دستشویی نیز در نزدیک استراحتگاههای آنان در طول ساعات روز و شب احداث شود و به چای و آب نیز دسترسی داشته باشند. وضعیت فرودگاههای کشورهای دیگر باید مدنظر مدیران سازمان هواپیمایی جمهوری اسلامی باشد و اداره فرودگاه را به روز کنند، بویژه حال که قرار است توریستها بیشتر به ایران بیایند.
خسرو معتضد-تاریخ نگار