شکاف جنسیتی در صنعت هوانوردی جهان
براساس منشور حقوق اساسی اتحادیه اروپا، هرگونه تبعیض که مبتنی بر هر سببی از جمله جنسیت باشد، ممنوع است. به همین دلیل، این منشور پس از شناسایی اصل «عدم تبعیض» اعلام میکند که در تمامی حوزهها از جمله استخدام، کار و پرداخت، باید برابری میان مردان و زنان تضمین شود.
میلاد صادقی*: براساس منشور حقوق اساسی اتحادیه اروپا، هرگونه تبعیض که مبتنی بر هر سببی از جمله جنسیت باشد، ممنوع است. به همین دلیل، این منشور پس از شناسایی اصل «عدم تبعیض» اعلام میکند که در تمامی حوزهها از جمله استخدام، کار و پرداخت، باید برابری میان مردان و زنان تضمین شود.
در ایران نیز مستند اصل «عدم تبعیض» در انتخاب شغل و اشتغال، فرصت برابر شهروندان در دسترسی به مشاغل و انتخاب آزادانه حرفه مورد نظر، به درستی در مواد ۷۷، ۷۸ و ۸۳ منشور حقوق شهروندی دریافت میشود. اما با وجود مقررات ضدتبعیض کاری، صنعت هوانوردی با پدیده شکاف جنسیتی روبهرو است. برای روشن شدن این پدیده، در میان مسائل مختلف، دستکم ۳ مسئله قابل توجه است. نخست، معنای شکاف جنسیتی در صنعت هوانوردی؛ دوم، جدیت مسئله و غیرمتعارف بودن آن و در نهایت، سیاستها و ابزارهای آینده برای رفع شکاف.
۱- شکاف جنسیتی در صنعت هوانوردی دو معنای خاص و عام دارد. در معنای خاص، به سهم بسیار ناچیز زنان در اشتغال به حرفههای فنی و تخصصی هوانوردی تعبیر و در معنای عام به کمرنگی و مشارکت ناچیز زنان در تمامی پستهای حرفهای و سطوح بالای استخدام در بخش هوانوردی، اطلاق میشود. با تعبیر آخر، جامعه هوانوردی نهتنها از تعادل جنسیتی در مشاغل تخصصی هوانوردی از قبیل خلبانی، کنترل ترافیک هوایی و تعمیر و نگهداری هواپیما- بهعنوان خطوط مقدم هوانوردی- محروم است، بلکه از توانایی زنان مستعد در سطوح سیاستگذاری و تصمیمگیری نیز چندان بهرهمند نیست.
بهعنوان نمونه، اگرچه در سال ۱۳۹۵( ۲۰۱۶ میلادی) تعداد نمایندگان زن در شورای ایکائو به بالاترین سطح در طول تاریخ یعنی ۷ نفر از ۳۶ عضو رسیده اما این شورا هنوز دچار شکاف جنسیتی است. یا اگر جامعه هوانوردی از مجموع ۱۳۰ هزار خلبان، فقط از ۴ هزار خلبان زن برخوردار باشد، بیتردید حرفه خلبانی نیز درگیر پدیده شکاف جنسیتی است. بنابراین نباید گمان کرد چون کمیسیون اروپا سهم نیروی کاری زن در حملونقل هوایی را ۳۸ درصد اعلام کرده، پس حملونقل هوایی از تعادل نسبی جنسیتی برخوردار است، چراکه شکاف جنسیتی در حملونقل هوایی ریشه در همان ۳۸ درصد نیروی کاری زن دارد. به بیان دیگر، صنعت هوانوردی با نبود تعادل در نوع کارمندان زن روبهرو است.
۲- شاید در ابتدای امر، مسئله هم غیرجدی باشد، هم متعارف. دلایلی از قبیل ترجیح کارفرمایان به استخدام نیروی مرد، اعتقاد زنان به موفق نشدن در صنعت هوانوردی و مشتاق نبودن زنان به کار در مشاغل تخصصی هوانوردی و حتی دلایل روانشناختی و فیزیولوژیکی همچون نبود تخیلات و تصورات هوانوردی در دختران کم سن و سال و برخوردار نبودن زنان از حداقل شرایط جسمانی لازم، هریک ضمن پاک کردن صورت مسئله، این تصور را تقویت میکند که صنعت هوانوردی، صنعتی مردسالار است.
با این حال خرد جمعی جهانی، فکر دیگری در سر دارد، چراکه هم شکاف را جدی میداند و هم آن را مسئلهای غیرمتعارف میخواند. صرف نظر از انگیزههای برابرخواهی، به نظر جامعه جهانی، ایجاد تعادل جنسیتی در صنعت هوانوردی به دلایل علمی و فنی هم موجه است؛ هم مرجح. از طرفی به دلیل سالخوردگی و پیری نیروی فعلی، به زودی با کمبود نیروی کاری روبهرو خواهیم شد و از سوی دیگر، با ماشینی و دیجیتالیتر شدن صنعت، فرصتهای بیشتری برای زنان خلق خواهد شد.
در کنار این دلایل، مطالعات و بررسیهای ایمنی هوایی نیز ایده رفع شکاف جنسیتی را مورد حمایت قرار دادهاند، چراکه از منظر پژوهشها و مطالعات به عمل آمده، نهتنها سطح ایمنی بر مبنای جنسیت با تغییر روبهرو نمیشود، بلکه مطالعهای در سال ۱۳۶۵(۱۹۸۶میلادی) با استفاده از دادههای هیات ایمنی حملونقل ملی، نتیجه گرفت که خلبانان مرد ۶۰ درصد بیش از خلبانان زن در معرض سانحه قرار دارند. بدینترتیب مشروعیت تبعیض جنسیتی در تصدی حرفههای تخصصی هوانوردی به بهانه ایمنی هوایی، بهطور جدی با تردید روبهرو است.
۳- حقوق از گذشته هر آنچه در توان خود داشته، به میان گذاشته تا زنان نیز همانند مردان و همراه آنها در تمامی مشاغل حرفهای و سطوح بالای استخدامی در صنعت هوانوردی حاضر شوند. تا پیش از سال ۱۳۷۴(۱۹۹۵میلادی) در امریکا، زنان هوانورد نیروی دریایی در صورت بارداری از آکادمی اخراج میشدند، مگر آنکه وضعیت بارداری آنها در مدت یک ماه پایان مییافت اما بعدتر این سیاست تغییر کرد و به زنان اجازه داده شد بهمدت یک سال آکادمی را ترک و پس از آن، دوباره تقاضای پذیرش خود را ارائه کنند.
حذف و نفی ممنوعیت اشتغال شبانه زنان، ممنوعالاشتغال نبودن زنان در مشاغل حرفهای هواپیمایی به بهانه سخت، خطرناک یا زیانآور بودن آن مشاغل و اعلام بیاعتباری و بطلان شرط سلب حق نکاح در قراردادهای استخدامی هواپیمایی ازسوی محاکم فرانسه، هریک در زمره تلاشهای حقوقیهستند که به گونهای زمینه حضور زنان در صنعت هوانوردی را پدید آوردهاند. با این حال با توجه به آنکه موانع مهم حقوقی در زمینه اشتغال زنان در صنعت هوانوردی از میان رفتهاند، به نظر میرسد از این پس، رفع شکاف جنسیتی در صنعت هوانوردی از عهده و توان حقوق خارج است و مدیریت مسئله به ابزارهای غیرحقوقی نیاز دارد.
به باور برخی اندیشمندان، شکاف جنسیتی در صنعت هوانوردی ریشه در مسائل فرهنگی، آموزشی و حتی اقتصادی دارد. نبود حمایت اجتماعی سازمانها، آموزشدهندگان پرواز و خانوادهها از اشتغال زنان در پستهای فنی هوانوردی، وجود گزارشهایی مبنی بر خودداری مسافران از پرواز با خلبانان زن، بالا بودن هزینههای آموزشی و یادگیری خلبانی و حتی مطلع نبودن بعضی زنان از امکان اشتغال به حرفه خلبانی، نشان میدهد مشکل، بیشتر به فرهنگ و اقتصاد مربوط است تا حقوق. به همین دلیل پادزهر این شکاف نیز باید ماهیت و طبیعت فرهنگی، آموزشی و اقتصادی داشته باشد.
در برنامههای آینده جامعه جهانی، سازمان بینالمللی هواپیمایی کشوری و انجمن بینالمللی هوانوردی زنان، بهطور مشترک تلاش میکنند از راه تقویت ارتقای برابری جنسیتی و پیشرفت زنان مستعد در جامعه جهانی هوانوردی، همکاری در پروژهها، فعالیتها، جلسهها و رویدادهای شبکهای با هدف جذب زنان جوان مستعد در ایکائو و بخش حملونقل هوایی و تقویت همکاری با ذینفعان صنعت هوانوردی و آکادمیها با هدف تشویق دختران و زنان به حضور در حرفههای هوانوردی، شکاف در این صنعت را بیش از پیش کاهش دهد. اهدف یادشده، در اعلامیه مشترک این دو نهاد با عنوان «برابری جنسیتی در هوانوردی» بیان شده است.
* پژوهشگر حقوق هوافضا