بازدید سایت : ۴۷۹۰۱

گفتگو با اولین «زن» خلبان هلیکوپتر در ایران

بسیاری از مردم فکر می‌کنند پرواز با هلیکوپتر باید آسان‌تر از هواپیما باشد، ولی سمیرا شبانی، اولین زن خلبان هلیکوپتر ایران می‌گوید دقیقا برعکس است. خلبانی اصولا شغل سختی است، پریدن با هواپیما دشوار است، پریدن با هلیکوپتر دشوارتر.

گفتگو با اولین «زن» خلبان هلیکوپتر در ایران
تین نیوز |

بسیاری از مردم فکر می‌کنند پرواز با هلیکوپتر باید آسان‌تر از هواپیما باشد، ولی سمیرا شبانی، اولین زن خلبان هلیکوپتر ایران می‌گوید دقیقا برعکس است. خلبانی اصولا شغل سختی است، پریدن با هواپیما دشوار است، پریدن با هلیکوپتر دشوارتر.

به گزارش تین نیوز به نقل از جام جم آنلاین، روز خانم شبانی از ۵ و ۶ صبح شروع می‌شود، هر روز لباس خلبانی‌اش را می‌پوشد و راهی آموزشگاه ساخه یا همان مرکز هلیکوپتری ایران می‌شود تا آرزویش را پرواز کند.

بیشتر بخوانید: ثبت رکورد جدید در «هوانوردی عمومی» توسط دو خلبان زن

او به‌خوبی می‌داند اولین‌ها همیشه وظیفه بیشتر و سنگین‌تری روی دوش دارند و می‌خواهد به عنوان اولین کسی که هلیکوپتر را مانند یک پر از روی زمین بلند کرده، پرچم بانوان را همچنان بالا نگه دارد.

او می‌گوید هر پرواز تجربه‌هایی به تجربه‌های قبلی اضافه می‌کند و شیرینی پریدن هر بار غلیظ‌تر می‌شود.

چه شد که وارد رشته هوا فضا شدید؟ علاقه به این رشته از‌جای خاصی نشات می‌گیرد؟

سال 65 در شهرکرد به دنیا آمدم، اما بزرگ شده اهوازم. فرزند آخر خانواده هستم و تفاوت سنی زیادی با برادران و خواهرانم دارم. سال 84 بود که وارد دانشگاه شدم و رشته هوانوردی -تامین و نگهداری هوافضا-را انتخاب کردم. از همان بچگی عاشق خلبانی بودم و البته به ستاره‌شناسی هم علاقه زیادی داشتم. پدرم علاقه زیادی به هواپیماهای جنگنده داشت. سه ساله بودم که جنگ تحمیلی به پایان رسید. من با همان سن کمم با این نوع هواپیماها آشنا بودم، اما می‌توانم بگویم پدرم اصلی‌ترین مشوق من بود و دوست داشت من خلبان جنگنده شوم. ما در اهواز زندگی می‌کردیم و من برای تحصیل در این رشته باید به تهران می‌آمدم. جدایی از خانواده هم برای من و هم برای آنها سخت بود، اما من کاملا مصمم بودم که دنبال آرزوی خودم و علاقه پدرم بروم. خلبان هواپیما بودن خیلی جذاب است اما خلبانی هلیکوپتر چیز دیگری است.

یعنی اول خلبان هواپیما شدید؟

اوایل چون برای خلبانی هلیکوپتر خانم‌ها را نمی‌پذیرفتند، هر بار یک شرط جدید می‌گذاشتند. یکی از شروط این بود کسی که می‌خواهد با هلیکوپتر پرواز کند باید حتما مدرک خلبانی هواپیما را داشته باشد. به همین دلیل یک دوره دو ساله خلبان هواپیما بودم. بعد از اتمام دوره حدود دو‌سال بود که دائما با مسؤولان مربوط به آموزش هلیکوپتری مکاتبه داشتم و می‌توانم بگویم روزی نبود که من از فرستادن درخواست دست کشیده باشم تا این‌که اردیبهشت 97 برای شروع آموزش با من تماس گرفتند و کلاس‌های زمینی‌مان تشکیل شد. یک گروه هفت نفره بودیم که شش‌ نفر مرد و من تنها زن گروه بودم. از اطرافیان می‌شنیدم که پرواز با هلیکوپتر سخت‌تر از هواپیماست، اما باورش برایم سخت بود که پرواز دادن هواپیما با آن جثه بزرگ از هلیکوپتر آسان‌تر باشد. تا این‌که خودم برای اولین بار پرواز تک نفره هلیکوپتر را تجربه کردم. یکی از بهترین تجربه‌ها بود که همراه شد با بهترین اتفاق زندگی‌ام. وقتی ساعت ۱۷ موفق به پرواز تک‌نفره یا به اصطلاح سولو شدم، پسرم را باردار بودم و خودم از این اتفاق ‌خبر نداشتم.

پریدن با پرهای فلزی چه حسی دارد؟

اولین پرواز با هلیکوپتر تجربه عجیبی بود. در اوج پروازم بسیار خوشحال بودم و هیچ استرسی نداشتم. اولین پرواز سولویی غرور عجیبی به آدم می‌دهد و یک شوک بزرگ از نوع خوبش به آدم وارد می‌شود. به همین خاطر هم بعد از انجام اولین پرواز تک‌نفره روی سر خلبان آب سرد می‌ریزند تا متوجه‌تان کنند شما همان آدم قبل هستید و غرور برتان ندارد. خیلی‌ها از من می‌پرسند تا به حال به سقوط فکر کرده‌ام یا نه؟ و من می‌گویم نه! حتی یک‌بار! من برای رسیدن به خلبانی هلیکوپتر تلاش‌های فراوانی کرده‌ام و سختی‌های زیادی را پشت‌سرگذاشتم که حتی کوچک‌ترین‌شان قابل بازگو کردن هم نیست. دوست ندارم با فکر به سقوط تمام شیرینی رویایی که دیگر رویا نیست را از بین برده و تمام تلاشی که برای رسیدن به هدفم کرده‌ام را پیش خودم زیر سؤال ببرم.

به نظر می‌رسد پرواز با هلیکوپتر آسان‌تر از هواپیما باشد؟ این‌طور نیست؟

خیلی‌ها این‌طور فکر می‌کنند، ولی واقعیت این است که شروع کار با هلیکوپتر بسیار سخت است. هلیکوپتر می‌تواند در آسمان متوقف شود و امدادرسانی کند. همچنین هلیکوپتر توانایی تردد در مناطق صعب‌العبور را داشته و چند برابر بیشتر از هواپیما مانور دارد. شما به عنوان خلبان یک هلیکوپتر در دوره آموزشی یاد می‌گیری که روی شیب تند، روی قله، روی سطوح ناهموار، روی آب و... بنشینی و یاد‌گرفتن هر کدام از اینها سختی‌های خاص خودش را دارد. علاوه بر این در هواپیما خلبان می‌تواند در مواقع نیاز هواپیما را روی حالت Autopilot بگذارد، اما در هلیکوپتر چنین گزینه‌ای وجود ندارد. خلبان هلیکوپتر باید تمام حواسش به پرواز باشد و بتواند دو‌دست و دو پایش را با هم هماهنگ کند و انجام این هماهنگی به‌قدری سخت و نیازمند تمرکز است که اصلا نمی‌شود حین پرواز به چیز دیگری فکر کرد.

احتمالا خیلی‌ها با شنیدن این خبر که شما اولین خلبان هلیکوپتر ایران هستید چشم‌هایشان گرد می‌شود. واقعا خلبان شدن یک زن همین‌قدر تعجب برانگیز است؟

برخوردها متفاوت است. خیلی‌ها از شنیدن این خبر خوشحال می‌شوند، از طرف دیگر هم هستند کسانی که فکر می‌کنند من با پول و پارتی توانسته‌ام وارد این رشته شوم. بعضی‌ها می‌گویند احتمالا پدرش پارتی‌اش شده در حالی که من حدود ده سال است پدرم را از دست داده‌ام و از نظر مالی در حد متوسط بوده‌ایم. شاید اوایل برای این‌که به مردم بقبولانم فکرهایی که در مورد نحوه ورود من به این رشته می‌کنند درست نیست و من تنها با اراده و پشتکار خودم توانسته‌ام به هدفم برسم، اما حالا دیگر خیلی تلاشی برای این قضیه نمی‌کنم و سعی می‌کنم انرژی و وقتم را برای چیزهای مهم‌تر بگذارم. من هم همیشه سعی کرده‌ام از حاشیه‌ها دور باشم. چه حالا، چه وقتی درصدد تحقق رویایم بودم. خیلی‌ها می‌گویند چرا در فضای مجازی فعال نیستی؟ پاسخم این است که اولا دوست ندارم زندگی شخصی‌ام وارد حاشیه شود و از طرفی دوست دارم زمانی که از کار و آموزش فارغ می‌شوم تنها و تنها وقتم را با پسر سه ساله‌ام بگذرانم.

قرار گرفتن در یک محیط و کار مردانه را چطور دیدید؟ لحظه‌ای پشیمان نشدید؟

وقتی وارد این رشته شدم کاپیتان ارگاسی به من گفت «وقتی وارد این رشته شدی باید روحیاتت هم تغییر کند». ایشان شاید چیزی حدود چهارصد پانصد خلبان را آموزش داده‌اند، اما در پرواز من نگرانی‌هایی وجود داشت. البته من تمام سعی‌‌ام را کردم تا خودم را به استادانم اثبات کنم و بعضی از عادت‌های قبلی را کنار بگذارم. مثلا روزی از این‌که کسی دست به غذایم بزند حالم بد می‌شد، اما اینجا یاد گرفتم گاهی در شرایط سخت حین ماموریت قاشق و چنگالی برای خوردن غذا وجود ندارد و من به عنوان یک خلبان فارغ از جنسیتم باید خودم را با این شرایط وفق بدهم. این شد که سعی کردم همرنگ جماعت گروه آموزشی‌مان بشوم و چنین روحیاتی باعث نشود از گروه جا بمانم.

تا به حال حین پرواز در موقعیت خطرناک گیر کرده‌اید؟

احتمالا در فیلم‌ها دیده‌اید که گاهی کنترل هلیکوپتر از دست خلبان خارج می‌شود و هلیکوپتر به سرعت دور خود می‌چرخد. موقع نگه‌داشتن هلیکوپتر در آسمان که به آن هاور کردن می‌گویند، ممکن است هلیکوپتر از کنترل خارج شده و بچرخد. من هم یک‌بار در چنین موقعیتی گیر افتاده‌ام. هول شده بودم و از کاپیتان کمک خواستم کند. ولی ایشان در عوض درخواست کمک من سرم فریاد کشید که «کمکت نمی‌کنم. یا کنترلش کن یا خودت را بکش». با این که در موقعیت سختی‌ گیر کرده بودم، ولی به هر ضرب و زوری بود توانستم دوباره کنترل هلیکوپتر را در دست بگیرم. بعد از فرود، کاپیتان به من گفت «وقتی وارد این رشته شدی یا باید ترس را کنار بگذاری و مثل دیگر خلبانان رفتار کنی یا این‌که علاقه‌ات را کنار بگذاری و از رشته‌ات کنار بکشی.» همان‌جا بود که تصمیم گرفتم ترس تمام اتفاقاتی را که قرار است حین پرواز برایم بیفتد، کنار بگذارم و مصمم‌تر از قبل هدفم را دنبال کنم.

خلبان بودن در کنار مادر، همسر و خانم خانه بودن برایتان سخت نیست؟

البته که هست! ولی تمام سعی‌م را می‌کنم که بین تمام اینها توازن ایجاد کنم. وقتی وارد این رشته شدم به من گفتند گاهی ماموریت‌های‌تان 15 ـ 15 است یعنی 15 روز خانه هستید و 15 روز در ماموریت! اولویت صد درصدی من پسرم است شاید حالا پسرم «ارشان» دوست داشته باشد یک مادری داشته باشد که تمام‌وقت و شبانه‌روز کنارش باشد و با او بازی کند، اما من نگاهم به آینده است. در طول روز سعی می‌کنم وظیفه مادری‌ام را به نحو احسن برایش انجام دهم و از طرفی هم با رسیدن به اهدافم یک زندگی خوب و ایده‌آل برای پسرم بسازم و الگوی خوبی برای آینده‌اش باشم و ارشان بتواند به مادرش افتخار کند. همان‌طور که من به وجود مادرم و منیژه تقی‌پور، دوستی که مانند مادر دوم من بوده و همیشه بهترین پشتیبانم در تمام مراحل بوده‌اند، افتخار کرده و برای داشتن‌شان خدا را شاکرم.

مقصد این همه پرواز کجاست؟ می‌خواهید خلبان هلیکوپتر باقی بمانید؟

طبیعتا همین‌طور است. من این چندین سال تمام سختی‌های این راه را به جان خریده‌ام تا به اینجا برسم. البته شرایط کاری‌مان در حال حاضر سخت است که نباید این‌طور باشد. به نظرم شرایط کار برای خلبانان ایرانی که واقعا با مشقت فراوان به جایگاهی که حالا در آن قرار دارند رسیده‌اند، باید طوری باشد که حتی لحظه‌ای فکر این‌که قید پرواز در کشور خودشان را بزنند و برای ادامه فعالیت به کشورهای دیگر مهاجرت کنند به ذهنشان خطور نکند! در مورد این رشته هم باید بگویم هلیکوپتری، رشته‌ها و شاخه‌های فراوانی دارد. اما من آرزویم پرواز روی آب است و به شاخه امداد و نجات هم خیلی علاقه دارم و امیدوارم در آینده‌ای نه چندان دور بتوانم به هدف و آرزویم برسم.

 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • حمید

    بسیار عالی. موفق باشید بانو خلبان . بابت این مقاله هم ممنون

  • شهروند

    این خانم به درجه خلبانی نرسیده اند، فقط سولو شده اند و قبل از ایشان هم چندین خانم در این زمینه پیش رفته اند. بنابراین این خانم نه خلبان هستند و نه اولین. این موضوع را افراد که در این صنعت مشغول هستند مطلع میباشند. لطفا این خبر را اصلاح فرمایید‌.