بومرنگ
ماجرای گرانی بلیت هواپیما و همه داستانهای بعدی، نشان داد که ما هنوز راهی بسیار طولانی در پیش داریم.
مسعود ذهبیون* ماجرای گرانی بلیت هواپیما و همه داستانهای بعدی، نشان داد که ما هنوز راهی بسیار طولانی در پیش داریم.
راهی طولانی تا رسیدن به درک عمیق اقتصاد، تخصص، بخش خصوصی، سازوکارها و الزامات سازمانی و هزار مهم دیگر که معلوم نیست کی به آن خواهیم رسید. راستش وقتی همه حرفها را کنار هم قرار میدهیم، چیزهایی هست که نمیشود بهسادگی از آنها گذشت. نوعی سادگی اعجابآور که باورش سخت است. آیا بخش خصوصی ما در صنعت هوایی کشور تا این حد با واقعیتهای جامعه و اقتصاد بیگانه است یا چیزی دیگری وجود دارد که ما نمیدانیم؟
از همه اینها مهمتر این موضوع نشان داد که ما نسخههای درمانی شفاف و کارآمدی در دست نداریم که بتواند در روزهای سختی که کار گره میخورد به کارمان بیاید. اصلیترین موضوعی که ما را به فکر فرومیبرد این است که مرجع واقعی قیمتگذاری بلیت هواپیما چه کسی یا کدام نهاد است؟ یا مثلا وقتی چنین موضوعی پیش میآید روشن نیست که چطور باید آن را حلوفصل کنیم. بیایید یک بار دیگر مرور کنیم.
انجمن شرکتهای هواپیمایی اعلام میکند که قیمتها باید افزایش پیدا کند، چون شرکتها باید با تقریبا نیمی از ظرفیتشان پرواز کنند. بلافاصله واکنشها آغاز میشود. مجلس شورای اسلامی، وزیر راهوشهرسازی، رئیس سازمان هواپیمایی کشوری و دیگران نسبت به این افزایش قیمت واکنش تندی نشان میدهند و عملا شرکتهای هواپیمایی فارغ از اینکه حق دارند یا نه؛ با موقعیتی روبرو میشوند که نه همراهی مسئولان دولتی را دارند و نه افکار عمومی را.
شکی نیست که شرکتهای هواپیمایی در شرایط فعلی مانند شرکتهای هواپیمایی سراسر دنیا دچار مشکل اقتصادی هستند. اما آیا نمیتوان تشخیص داد که اعلام این خبر آنهم به این شیوه و در شرایط فعلی که مردم در تنگنای اقتصادی هستند، منجر به چه واکنشی خواهد شد؟ آیا آنها نمیدانستند که باید ابتدا مسئله و راهحلشان را با مجلس شورای اسلامی و کمیسیونهای مربوطه در میان بگذارند؟ این رفتار هیجانی در اعلام چنین موضوعی را باید چگونه درک کنیم؟ این امر دلایل بسیاری دارد اما برای ما به عنوان یک رسانه تخصصی یک دلیل جذابتر است. انجمن شرکتهای هواپیمایی رسانه را نمیشناسد و نمیداند چطور مطالباتش را پیگیری کند.
این چالش میتوانست بسیار سادهتر و کمهزینهتر حل شود. اگر و تنها اگر انجمن میدانست رسانه چیست و چگونه میتواند مشکلاتش را از طریق رسانهها به شکلی مؤثر مطرح کرده و حرفش را به گوش کسانی برساند که متولیان واقعی هستند. واقعیت این است که شاید در حرف بدانیم که رسانه تا چه حد در دنیای امروز مؤثر است و حرفهای کلیشهای را هم بدانیم. اما رسانه کمی پیچیدهتر از این حرفهاست. راستش تلخ است. تلخ است که به عنوان رسانه تخصصی باید به تماشای مشکلات حوزه تخصصی و بخش خصوصی بنشینیم.
آنقدر گفتهایم که شاید دیگر نشنوند. اما پای مشکلات که وسط میآید دوباره زخمها سر باز میکنند و البته ما همچنان امیدواریم که روزی بخش خصوصی و حوزه تخصصی قدر خودش را بیشتر بداند و عمیقا درک کند که رسانه و رسانه تخصصی چیست و چرا نه دشمن، که دوستترین دوست اوست. با همه اینها امیدوارم مشکلات بخش خصوصی در این دوران سخت حل شود. چراکه بار سنگینی بر دوش دارند؛ و صدالبته مشکلاتی دارند که شاید آنها که بیرون از فضای تخصصیاند، با آن غریبه باشند و البته حق هم دارند.
*مدیر مسئول هفته نامه حمل ونقل