◄ هواپیما، از اسطوره تا ایزدبانوی آسمان
وبلاگ تین نیوز، داود ربیعی* | عکاسی از زمان پیدایش خود، همواره مورد مطالعه جامعه شناسان قرار داشته است، چرا که عکس را می توان به عنوان یکی از مظاهر نمایش اعتقادات و آداب و رسوم جامعه به شمار آورد. نفوذ عکاسی در جامعه انسانی تا درجه ای رسیده است که محرم ترین عنصر هر خانواده در دهکده جهانی به شمار می رود و به همین سبب نیاز تحلیل گران جامعه به عکس و عکاسی غیر قابل انکار است.
با تحلیل عکس های خانوادگی و همچنین تیپ نگاری که این روزها به یکی از پرطرفدارترین گرایش های عکاسی تبدیل شده است، آنچه می تواند مورد اهمیت قرار گیرد، جایابی سوژه های مورد نظر در قاب و همچنین اشیا پیرامونی سوژه عکس است.
در این مجال قصد بر آن است که با نگاهی به عکس های تیپ نگاری و مدلینگ به بررسی نقش و جایگاه «هواپیما»، یکی از معجزه های ساخت بشر در دنیای معاصر پرداخته شود.
داستان از آنجا آغاز می شود که پس از جنگ جهانی دوم و بهره گیری از هواپیماهای نظامی در این جنگ، هواپیما به نمادی از قدرت تبدیل شد و علاوه بر حضور خلبانان در کنار هواپیماهای نظامی، پای مردان سیاست نیز به آن باز شد.هواپیما، این الهه اسطوره ای فلزی عصر جدید، زئوس وار، چترش را بر سر مردانی باز کرد که هوای قدرت و شهرت را در سر می پرواندند.
به عنوان نمونه، هیتلر و تاچر به عنوان تاثیرگذاران سیاست از این امر مستثنی نیستند. حضور در کنار هواپیما و کابین خلبان از نمونه عکس هایی است که توسط مشاوران تبلیغاتی اهالی سیاست به مرحله طراحی و اجرا رسید. انسان از دیرباز تا کنون در پی رمز جاودانگی بوده و عکاسی توانست پاسخی برای این غریزه بشر باشد و آسمان و پرواز علاوه بر آنکه یکی از آرزوهای دیرینه انسان بوده است، تسلط بر زمین و مالکیت آنچه زیرپای پرنده قرار دارد را در ذهن تداعی می کند. عکس های بسیاری ازحضور هیتلر و تاچر که به عنوان نمونه ذکر شد در کنار هواپیما و یا درون کابین خلبان به عنوان هدایت کننده پرواز در
مجلات و روزنامه های ان دوره به چاپ رسید که نگاهی موشکافانه به انها می تواند برای هر علاقمند به هنر و پرواز جذاب باشد.
علاوه بر ذهنیت تسلط بر زمین، باید به تحلیل ویژگی های هواپیما، این اسطوره فلزی عصر جدید پرداخت. به راستی چه مختصاتی از هواپیما، سبب می شود تا به عنوان نمادی از قدرت برتر در اختیار مردان سیاست قرار گیرد و چه عاملی سبب می شود تا در گذر زمان، اسطوره قدرت در فرایندی عجیب به شیئی تزیینی در پیرامون عکس های مد تبدیل می شود؟ آیا همچنان هواپیما، اسطوره قدرت و شهرتی است که می تواند در کنار هر سوژه قرار گیرد و به آن هویت بخشد یا در سیر تاریخ رشد و تکامل بشر، تنها ارجاع دهنده ذهن نوستالژیک انسان امروزی است؟
در پاسخ به این پرسش باید به نگاهی خاص و ویژه از هواپیما رسید. این پرنده آهنی تابع چه مفاهیم انسانی است که توانست، ذهن انسان امروزی را به سوی خود جلب کند. هواپیما علاوه برآنکه می تواند به عنوان پیوند دهنده دو مختصات جغرافیایی مبدا و مقصد مطرح شود، دو زمان و دو فرهنگ گوناگون را به یکدیگر متصل می کند. بر اساس تعاریف، فضا با سکون و زمان با حرکت مترادف است و هواپیما به عنوان فضای متحرک در پارادوکسی جذاب، انسان را با خود همراه می کند. سیال بودن هواپیما در پیوند مبدا تا مقصد، احساس تعلیق خاصی را در ذهن انسان تداعی می کند و همین تعلیق در برابر ایستایی انسان مقاومت می کند و
این مقابله تا بدان جا پیشرفت می کند که مسافر در طول پروازهای بلند مدت، با تعلیق معنایی مواجه می شود.مسافر در این موقعیت، گویی سوار بر ارابه اسطوره ای شده است که جاودانه در حرکت قرار دارد.
از سویی دیگر، هواپیما دارای دو پوسته بین فضایی و درون فضایی است. از آنجا که پیوند مبدا و مقصد رسالت اصلی این ارابه فولادی است، خود دارای فضایی مستقل است که می تواند به عنوان یک جامعه کوچک مورد بررسی قرار گیرد و امنیت را می توان تنها خواسته انسان در این جامعه کوچک برشمرد.
هواپیما نمادی از جامعه امن به شمار می رود و در این فضای بسته ایمن و سیال، خلبان به عنوان رهبری مقتدر، پیوند دهنده دو مختصات جغرافیایی، فرهنگی و زمانی است. با این توصیف، دلیل حضور اهالی سیاست در کابین خلبان و عکس های تبیلغاتی از آنها معنا می باید. در نمونه عکسی از حضور مارگارت تاچر در کابین خلبان هواپیمایی بریتیش ایرلاین، وی در کسوت خلبان قرار دارد و این موضوع، می تواند به نمادی از ریاست وی در امور انگلستان ارجاع داده شود.هواپیما به نمادی از مردم و خاک انگلستان تبدیل شده و تاچر با ذکاوت و اعتماد به نفس به هدایت آن می پردازد.تغییر در فرهنگ و رساندن کشور از نقطه ای به
نقطه دیگر که به تعالی می انجامد، وظیفه هواپیمایی است که تاچر هدایت آنرا بر عهده دارد.
نمونه دیگری از جامعه انسانی هواپیما را می توان در فیلم «ارتفاع پست» ساخته ابراهیم حاتمی کیا ملاحظه کرد. تشابه مسافران و اقشار جامعه و سعی در تغییر مدیریت پرواز، از جمله نکاتی است فیلمساز به خوبی از پس تشابه سازی آن برآمده است.
در پروازهای مسافربری، مهماندار و پنجره، دو عامل مهم اثرگذاری بر مسافر است. مهماندار به عنوان تنها انسان متعلق به هواپیما که در بیشتر موارد موجودیت فضای داخل هواپیما برای مسافر گنگ است، می تواند تنها احساس امنیت مسافر به شمار رود و پنجره نیز تنها عاملی است انسان این جامعه کوچک را به بیرون پیوند می دهد. پس در نگاهی اجمالی می توان یه این نتیجه رسید که مهماندار تداعی کننده احساس امنیت به عنوان یگانه انسان متعلق و آشنا به هواپیما و پنجره به عنوان تنها راه ارتباط با خارج تلقی می شود. چرا که ارتباط مسافر با خلبان در بیشتر موارد حذف می شود و در چنین شرایطی مهماندار
وظیفه امنیت بخشی را در فضای داخلی هواپیما بر عهده می گیرد.
حال که به وظیفه مهماندار و پنجره اشاره شد، بد نیست به نمونه ای از عکس های تبیلغاتی سیاسیون در کنار پنجره هواپیما اشاره شود. به عنوان مثال، در عکسی که هیتلر از پنجره هواپیما به بیرون نگاه می کند، این مرد موثر در سیاست جهانی در مفهمومی متضاد از عکس تاچر قرار می گیرد. در این مفهوم، هیتلر نه به عنوان یک هدایت کننده، بلکه به عنوان یک ناظر به چشم می آید مردی که با اطمینان از هدایت صحیح سیاست های خود، به کنترل و گاهی به تماشای موفقیت های خود می پردازد.حزب نازی که در اینجا هواپیما جانشین آن است در مسیر مبدا به مقصد هدف خود، نیازمند نظارت دقیق هیتلر خواهد بود.
در نمونه وطنی بهره گیری از این مفهوم می توان به سکانس پایانی فیلم از کرخه تا راین اشاره کرد که خواهر زاده آلمانی قهرمان داستان در کنار پنجره هواپیما نشسته و به پلاک قهرمان داستان نگاه می کند. پلاک به عنوان عامل پیوند فرهنگی مبدا به مقصد هواپیما دلالت دارد که توانسته است جامعه کوچک داستان را به سوی فرهنگ ایرانی و شهادت بازگرداند و جالب ان است که سکانس اغازین فیلم نیز با فرود هواپیمای ایرانی در فرودگاه المان اغاز می شود.
حال در گذر زمان، اسطوره قدرت، شهرت و پیوند دهنده فرهنگ، هچنان در عکس ها حضور دارد اما این بار در تغییری شگرف، به عنوان هویت دهنده عکس های مد و حتی نامزدی ها و ازدواج ها مطرح می شود.
هواپیما در این دوره در حالتی نوستالژیک با سخره گرفتن قدرت و شهرت در کنار سوژه های خود قرار می گیرد و این بار انسان های معمولی از همه اقشار جامعه، خود را جایگزین اهالی سیاست می دانند و قدرت برتر و همچنین لذت پرواز می تواند مفهموم بخش عکس های دنیای امروز باشد. هواپیما به نمادی از رهایی و همچنین جنس مونث تبدیل شده است، چرا که هواپیما الهه ای است که انسان را با خود به سفر در آسمان فرا می خواند.در نمونه ای جالب می توان به فیلم هوانورد ساخته مارتین اسکورسیزی اشاره کرد که قهرمان داستان، احساس مشابهی نسبت به هواپیما و زنان دارد.
در عکس های دوران نوین، هواپیمای کلاسیک با مدل های کلاسیک عکاسی همراه است و عکس هایی با تحرک بالای فیگور در کنار هواپیماهای نظامی که تداعی کننده سرعت و هیجان است، اجرا و عکاسی می شود.
به بیان دیگر، هواپیما، اسطوره جامعه و قدرت برتر به الهه و ایزدبانوی زیبای اسمان در هنر جدید تبدیل شده است که عکس های جدید از هواپیما به همراه مهمانداران زن و تشابه سازی زیبایی انها، گواهی بر این گفته است.به بیانی دیگر پرواز و پرنده در دنیای نوین، نه از سر قدرت که بلکه از جانب زیبایی و افسونگری انسان را جذب خود کرده است.پرواز برای انسان امروزی، حکم معشوقه ای را دارد که با افسون گری، سعی در اغوای بشر و ارضای نیازهای غریزی او دارد.
* مشاور رسانه و تبلیغات