◄ حزب، سیاست و مسئله ملی
وبلاگ هادی خانیکی- سیاست ورزی و کنشگری حزبی مثل هرگونه فعالیت انسانی، اجتماعی در مواجهه با عوامل و پدیدههای جدید ثابت و متصلب نیست اگر آنچه متفکران معاصر نظیر آگامبن از امر سیاسی بهعنوان «زیست سیاست» نام میبرند به برنامه عملی در حوزه کنشگری حزبی تبدیل شود میتوان پرسشهایی اساسی پیش روی احزاب و نهادهای سیاسی نهاد که ازجمله آنها تبیین نسبت بین «فعالیت حزبی»، «کنشگری اصلاحگرانه» و «مسائل ملی» است.
وبلاگ هادی خانیکی- سیاست ورزی و کنشگری حزبی مثل هرگونه فعالیت انسانی، اجتماعی در مواجهه با عوامل و پدیدههای جدید ثابت و متصلب نیست اگر آنچه متفکران معاصر نظیر آگامبن از امر سیاسی بهعنوان «زیست سیاست» نام میبرند به برنامه عملی در حوزه کنشگری حزبی تبدیل شود میتوان پرسشهایی اساسی پیش روی احزاب و نهادهای سیاسی نهاد که ازجمله آنها تبیین نسبت بین «فعالیت حزبی»، «کنشگری اصلاحگرانه» و «مسائل ملی» است.
بهعبارتدیگر در فرایند فعالیت سیاسی کدامیک از این سه مقوله در اولویت قرار میگیرند. پاسخ کلی به این پرسش در پارادایمهای دوقطبی قدیم روشن است. نمیتوان به انتخابی دست زد که در آن واحد منافع دوطرف قضیه را دربر بگیرد؛ به این اعتبار یا باید حزب برگزید یا اصلاحات را و یا منافع ملی را.
اما، در «زیست سیاستهای جدید» که مبتنی بر نوعی تودرتویی و در هم تنیدگی عوامل مؤثر در سیاست ورزی است پیشبرد هر یک از این مقولهها مستلزم توجه به مقولههای دیگر است.
به این معنا نمیتوان به فعالیت حزبی با همه لوازم آن متعهد بود مگر آنکه حزب را در درون افقی بزرگتر به نام سیاست ورزی اصلاحطلبانه دید و این دو منظومه را نیز در چشمانداز فراختری بهعنوان منافع و مسائل ملی قرار داد.
در انقلاب الجزایر که هم در عرصه تجربه عملی و هم در حوزه نظر برای چندین دهه سرمشقهایی فراروی انسانها و جوامع آزادیخواه و مبارز قرار داد شعاری برجسته شد که نسبت میان عوامل هویتبخش به مبارزان راه آزادی را در آن کشور نشان میداد. آن شعار این بود: «اسلام دین ما، عربی زبان ما و الجزایر وطن ما» تفاوت این نوع نگاه را در غرب جهان عرب که هویت را در مقیاس بزرگتری از انسجامبخشی تعریف میکرد و عوامل همگرایی را از کلان به خرد میدید با شرق جهان عرب که این فرایند را معکوس میدید همگرایی و پیوستگی را مثل جریانهای بعثی از خرد به کلان در نظر میگرفت همین مسئله است که پایههای فعالیت حزبی را ابتدا باید بر کدام زمین و زمینه نهاد؟ به نظر میرسد تحولاتی که سیاست ورزی و کنشگری حزبی تحت تأثیر متغیرهای جدید ازجمله فناوریهای اطلاعات و ارتباطات، شبکهای شدن جوامع و برجسته شدن مفاهیمی مثل واقعیت مجازی، جهانیشدن و قدرتیابی فرهنگ و بهطور خلاصه وقوع تغییرات پردامنه در لایههای گوناگون جامعه پذیرفته است، احزاب اصلاحطلب ازجمله حزب اتحاد ملت ایران را مواجه با ضرورت نوگرایی در بینش، ساختار و رفتار حزبی و سیاسی کرده است.
همچنان که حزب، اعضا و هواداران آن باید بیاموزند که نسبت متوازن و پیوند زنده میان «گفتمان سیاسی» و «سازمان سیاسی» چیست و چگونه میتوان بین «سیاست ورزی فضای مجازی» و «فعالیت تشکیلاتی» باید رابطه تعاملی برقرار کرد، اکنون با مسئله جدیدی مواجه است که چطور میتوان و باید به تقویت سازماندهی حزبی در درون دو دایره بزرگتر پرداخت: دایرهای به نام جریان یا جبهه اصلاحات و دایرهای به نام مسائل و منافع ملی.
حزب میباید به آموزش و تربیت تشکیلاتی اعضا و هواداران خود در متن دگرگونیها و تغییرات گسترده جامعه ایرانی و جریانهای سیاسی اهتمام بورزد که شاید در متن آن توجه به تغییر در نظام ترجیحات ارزشی است. چه پسندیده و چه ناپسند بدانیم جامعه ما مواجه با برجسته شدن دو ارزش جدید اجتماعی شده است: گسترش یافتن و عمومیت «ارزشهای مادی» و «رشد ارزشهای فردگرایانه» پررنگ شدن این دو ارزش اجتماعی نمیتواند تحزب، سیاست ورزی عمومی و حتی توجه به مسائل ملی را تحت تأثیر قرار ندهد. در چنین شرایطی است که حزب بهعنوان مهمترین مکان و سازمان تربیت سیاسی باید بتواند از آرمانها و ارزشهای اصلاحطلبانه که پشتوانهای برای پیگیری و تعلقخاطر به آرمانها و ارزشهای ملی و دینی هستند بهدرستی دفاع کند و آنها را پیش ببرد.