در گذشته صنفی تصمیم گرفته میشد
هادی حق شناس علل مشکلات اقتصادی ایران را در منابع انسانی ناکارآمد میداند که در سنوات گذشته به جای تصمیمگیری بر مبنای عقل و علم بر مبنای احساس و صنفی تصمیم گرفته شد.
وبلاگ هادی حق شناس-خوشبختانه امروز هم در سطح مسئولین کشور تصمیم گیرندگان و هم تصمیم سازان جامعه می دانند مشکلات و چالش های اقتصاد ملی چیست. همان طور که اشاره شده مهم ترین چالش ها بحران منابع آب، مسائل زیست محیطی، صندوق بازنشستگی، بودجه دولت، نظام بانکی و بیکاری است. برای اینکه به راه کار ها اشاره کنیم طبیعی است که باید توجه کنیم این مسائلی که ذکر شد چرا امروز تبدیل به بحران شده است؟ علل ایجاد این بحران چیست؟ اگر به این بحران ها بپردازیم می توانیم راه کار هم ارائه دهیم.
پاسخ ساده این است که هزینه های صندوق ها بیش از درآمد صندوقهاست. ورودی به صندوق ها کم تر از خروجی از آن است. دلیل کم بودن ورودی صندوق ها این است که بیکاری در اقتصاد زیاد شده است. اگر اشتغال افزایش پیدا کند طبیعتا کارگران وکارمندان به صندوق های بازنشستگی کسورات را پرداخت می کنند، منابع تامین می شود و صندوق ها برای پرداخت مقرری مشکل نخواهند داشت. پس اگر صندوق دچار مشکل هستند به این دلیل است که اشتغال در جامعه پایین است.
بودجه کشور نزدیک ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است و ۶۰ هزار آن به بودجه عمرانی تعلق دارد. در واقع نزدیک به ۸۰ درصد بودجه کشور جاری است. سوال این است که چرا بودجه جاری کشور افزایش پیدا کرده است؟ به دلیل اینکه دولت حجیم و نا کارآمد شده به همین ترتیب بودجه جاری افزایش پیدا کرده است. دولت باید چابک و چالاک شود تا هزینه جاری کم و پول به سمت بخش های عمرانی کشور برود.
دلیل بالا بودن نرخ بیکاری این است که نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص ملی در سنوات کم شده است. اگر سرمایه گذاری افزایش پیدا می کرد به دنبال آن می توانستیم شاهد اشتغال باشیم و اگر اشتغال زیاد می شد طبیعتا صندوق ها هم مشکلات شان کمتر می شد. همین بحث هم در مورد مسائل زیست محیطی وجود دارد. در تهران همه می دانند که خوردوی ملی مصرف بنزینش دو برابر مصرف خودرو خارجی است ولی همچنان تولید می شود. کسی تصمیم نمی گیرد. همه می دانند مترو در تهران به جای هزار واگن اگر دوهزار واگن می داشت آن وقت فاصله بین آمدن قطار در برخی از ایام روز از 10 دقیقه به 3 دقیقه می رسید جا به جایی ما در شبکه مترو اضافه می شد. هم صورت مسئله مشخص است و هم ریشه مشکل مشخص است.
علل مشکلات اقتصادی ایران را در منابع انسانی ناکارآمد می دانم که در سنوات گذشته در مراجع تصمیم گیری به جای تصمیم گیری بر مبنای عقل و علم بر مبنای احساس و صنفی تصمیم گرفته شد. تهران و ایران اولین کشوری نیستند که با این مشکلات رو به رو هستند سایر کشور شبیه ایران را داشتند و با برنامه مشکل را حل کردند.
مشکل اینجاست که برنامه در بالاترین سطح از رهبری ابلاغ می شود، مجلس مصوب می کند و دولت ابلاغ می کند اما در اجرا به راحتی اجرا نمی شود. در 5 برنامه پنج ساله گذشته بیش از ۷۰ درصد آیین نامه برنامه یا نوشته نشد یا اگر نوشته شد، اجرا نشد.
در منابع انسانی مدیرانی می بینیم که یا نمی خواهند یا نمی توانند برنامه ها را اجرا کنند. زمانی به برنامه ها به آن اعتقادی وجود ندارد یا در برخی مواقع اعتقاد وجود د ارد اما اجرایی نمی شود و باز ایران مدیران تکرار می شوند، مشکل حل نمی شود.