◄ نتایج رویکردهای اقتصادی واپسگرا
حمایتگراها که اکنون از برگشت شرایط تحریمی به عنوان پشتوانه بسیار قوی برای بازگشت بلامنازع به عرصه اقتصاد ایران بهرهمند شدهاند، در طول تاریخ ایران بیشترین ضربه را به بدنههای اجتماعی کارگران وارد کرده و هیچگاه نیز پاسخگوی اشتباهات خود نبودهاند.
وبلاگ خسرو سرایی: عروج ناسیونالیسم اقتصادی و رشد جنبشهای پوپولیستی یکی از بارزترین خصوصیات سال ۲۰۱۶ بود؛ اما همزمان تمهیدات حمایتگرایانه به خصوص از سوی اقتصادهای اصلی به شدت افزایش یافته، آن هم با وجود همۀ وعده و وعیدهایی که در فارومهای مختلف اقتصادی از جمله گروه ۲۰ در سالهای قبل از آن داده میشد.
قبل از آنکه ترامپ در عرصه حاکمیت قدرت اول اقتصادی جهان فرصت اعلام برنامۀ «اول امریکا»ی خود را بیابد جهان شاهد چرخش سایر قدرتهای بزرگ به سمت سیاستهای اقتصادی ناسیونالیستی بوده. «گیدین راکمن»، ستون نویس «فایننشال تایمز» نیز اعتقاد دارد پیش از اینکه ترامپ وعدۀ «امریکا را دوباره باشکوه کن» سر دهد چین و روسیه و ترکیه نقداً به «ناسیونالیسم نوستالژیک» چرخش کردهاند. نخست وزیر ژاپن، «شینزو آبه»، کارزار پرتب و تابی را برای «احیای ملی» آغاز کرده، در حالی که نخست وزیر هند، «نارندا مودی»، با علم کردن «مفاخر هندو» مشغول فشار برای «مدرن سازی هند» بوده است.
به همین ترتیب در همهپرسی «برکسیت» نیز ناسیونالیسم و تأکید جناح طرفدار خروج بر «بریتانیای جهانی» خودنمایی میکرد و این همراه بود با تلاش هایی برای یادآوری «دورانی که انگلستان قدرت مسلط جهانی بود و نه فقط یک عضو کلوبِ ۲۸ ملت اروپایی». راکمن ادامه میدهد که برای یک حزب در آلمان کم و بیش سخت بود که بخواهد علناً شعار «آلمان را دوباره باشکوه کن» سر بدهد.
در ادامه چنین فضایی است که عرصه تصمیمات اقتصادی ایران نیز جولانگاه طرفداران اقتصاد به شدت حمایتگرانه و البته تا حدودی ناسیونالیستی قرار میگیرد تا برای چندمین بار طرفداران رشد بر پایه مکانیزم بازار با شعارهای پوپولیستی حمایتگراها به کنجی رانده شوند. حمایتگراها که اکنون از برگشت شرایط تحریمی به عنوان پشتوانه بسیار قوی برای بازگشت بلامنازع به عرصه اقتصاد ایران بهرهمند شدهاند، در طول تاریخ ایران بیشترین ضربه را به بدنههای اجتماعی کارگران وارد کرده و هیچگاه نیز پاسخگوی اشتباهات خود نبودهاند.
باعث تاسف بسیار است که یکدستسازی تیم اقتصادی دولت (اگر صحت داشته باشد) با حذف شخصیتهای معتقد به رقابتپذیر ساختن ایران در تمامی عرصههای اقتصادی صورت پذیرد. چرا هیچگاه از تاریخ و از تجربه دیگران درس نمیگیریم؟ آنچه موضوع را اسفبارتر میسازد آنکه حتی در اوج درآمدهای سرشار نفتی، این فرصت هیچگاه به طرفداران مکانیزم بازار داده نشد تا به عرصههای تصمیمگیری موثر ورود پیدا کنند، حتی در آن هنگام نیز با اجرای بد قانون هدفمندسازی یارانهها، آرزوی دیرینه یک ملت را به باد فنا داده و همچنان بر سیاست محتاج پروری ادامه دادند.
این شرایط مناسب مورد نظر آقایان کی فراهم میشود، تا کارگر ایرانی با تکیه بر تخصص و تجربه خود محصولی تولید کند که نه تنها پاسخ تقاضای داخلی را بدهد بلکه منبع ارزی پایای غیر نفتی را فراهم آورند؟ امروز اگر ایران علی رغم همه ظرفیتها دوباره بهراحتی تحریم میشود بهخاطر آن است که فقط نمیتواند نفت بفروشد (و چه نشاطی همه ایران را فرا میگیرد وقتی وزیر هندی خبر قطع خرید نفت از ایران را تکذیب میکند) همین و این یعنی حمایتگراها در طی سالیان در پی سیاستهای غلط خود مانع از شکوفایی اقتصادی و استفاده از همه ظرفیتهای اقتصادی ایران بزرگ شدند.
اکنون نیز به پشتوانه شرایط حاکم ناشی از تحریمهایی که شدت خواهد یافت عرصه تصمیمگیریهای موثر اقتصادی جولانگاه بلامنازع ایشان شده و بهراحتی از بازگشت سیستم توزیع کوپنی کالا سخن میرانند، آیا صاحبان این طرز تفکر نمیتوانستند این سیستم را برای توزیع سکه بهکار بگیرند تا یک جوان ۳۱ ساله ۳۸ هزار و ۲۵۰ سکه رات از جیب این مردم خارج نکند؟ سوال آخر اینکه ایران و ایرانی چگونه و چه زمانی از بند تارهای افکار پوسیده رویکردهای اقتصادی واپسگرا رها میشوند. زمان دقیق و هنگامه درست اصلاحات اقتصادی چه زمانی فرا میرسد؟*
*این یادداشت در شبکههای مجازی منتشر شده است