نداشتن فکر و نظریه؛ مشکل اصلی نظام اداری ایران
نظام اداری ایران بیشتر از کهنسالی یا بیعملی از نداشتن فکر و نظریه رنج میبرد. وقتی دولت هیچ ایده و نظر مشخصی برای اداره کشور ندارد و اصول اقتصادی را محترم نمیشمارد، هر گوشه از نظام اداری ساز خودش را میزند.
شخصا امیدی به مصوبه اخیر مجلس درباره ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان ندارم چرا که اصولا مشکل اصلی نظام اداری ایران را کهولت سن نمیدانم.
نظام اداری ایران بیشتر از کهنسالی یا بیعملی از نداشتن فکر و نظریه رنج میبرد. وقتی دولت هیچ ایده و نظر مشخصی برای اداره کشور ندارد و اصول اقتصادی را محترم نمیشمارد، هر گوشه از نظام اداری ساز خودش را میزند.
با این حال اگرچه قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان عاری از انتفاع نیست اماحتما زمان تصویب و ابلاغ آن بی موقع است.
مسئله چندان پیچیده نیست.
از یک سال پیش تیمی بیانگیزه تحت عنوان دولت تشکیل دادهایم که چند هفته دیگر باید در مهمترین مسابقه تمام تاریخش به دیدار یکی از قدرتمندترین تیمهای جهان برود اما شرایط روحی و آماده سازی تیم بسیار نگران کننده و اسفناک است. چند بازیکنش اخراج شدهاند و نمیتوانند بازی کنند و چند بازیکن مصدوم هم روی دست سرمربی مانده است.
روزی که اعضای تیم انتخاب شدند خیلیها به سرمربی اعتراض کردند که این تیم اصولا فاقد برنامه مشخص و مدون است و اکثر بازیکنان منتخب نیز بازنشسته شدهاند و انگیزه ندارند اما هیچ کس به اعتراضها توجه نکرد. حالا هم منتقدان میگویند؛ مگر نمیگویید وسط جنگی اقتصادی هستیم؟ پس چرا در آستانه رویارویی بزرگ، میخواهید تیمی از همیشه ضعیفتر و بیانگیزهتر را روانه میدان کنید؟
اصلا قابل تصور نیست در جنگ اقتصادی به رهبری آمریکا، دولت دوازدهم نه وزیر اقتصاد دارد و نه وزیر کار و تعاون.
وزیر صنعت،معدن و تجارتش هم میان زمین و آسمان معلق است و یکی دو وزیر دیگر نیز تهدید به استیضاح شدهاند و همزمان خیلی از معاونان وزرای فعلی هم محترمانه استعفا دادهاند تا تتمه آبروی خود را از دست رفته نبینند.
من معتقدم قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان به تنهایی نمیتواند نظام اداری ما را چابک و جوان کند اما در آستانه تحریمهای آمریکا میتواند بیانگیزهتر و بیعملترش کند.
با این قانون، خیلی از معاونان وزارتخانهها و استانداران باید دولت را ترک کنند اما سؤال این است حالا چرا؟ نمیشد اجرای آن را چند ماه به تعویق انداخت؟
اشتباه نکنید، من مدافع نهاد دولت به هیچ شکلش نیستم و شخصا اگر روزی اعلام کنند نهاد دولت به طور کامل تعطیل شده، از خوشحالی به همه مردم کشور شیرینی خواهم داد. اصل صحبت من این است که مشکل ما با کوچک شدن قلمرو دولت حل میشود نه با تغییر آدمها.
با این مصوبه، اتفاقا خیلی از مدیران با تجربه از دولت جدا میشوند و هیچ تضمینی وجود ندارد که مدیران بهتری جای آنها را بگیرند.
در 2 سال گذشته هر نوشتهای مرتبط با اقتصادایران خواندم و پای صحبت هر اقتصاددان دلسوزی که نشستم، یکی از اصلیترین گرفتاریهای اقتصاد کشور را حکمرانی بد دانست.
حکمرانی بد عواقب زیان بار زیادی برای ما به دنبال داشته که قطعا کمتریناش، ناهماهنگی میان قوای کشور است.میپرسید مصداقش کو؟
میگویم همین مصوبه بدموقع ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان.